حبیب کاشانی عضو شورای شهر تهران در برنامه دستخط توضیحاتی درباره موضوعات مختلف ارائه داد که جزئیات آن به شرح ذیل است:
* در حال حاضر چهارمین دوره شورای شهر خود را تجربه می کنید. اوضاع در شورای شهر تهران چطور است؟
به نظرم کار سختتر از دوره های قبل است، چون منابع درآمدی محدود است، در 1400 بخاطر اینکه بودجه قدری غیرکارشناسانه و سیاسی بسته شد، منابع درآمدی محقق نشد، شهر تهران هم بزرگ است و هزینه های جاری زیادی دارد، لذا برای اولین بار در تاریخ بلدیه مجبور میشویم بودجه پیشبینی شده را 12 هزار میلیارد تومان کم کنیم.
* در دوران انتخابات بود که اشاره کردید اینکه می گویند بودجه نداریم و کسری بودجه وجود دارد وقتی مقایسه می کنیم در سال 96 حدود 18 هزار میلیارد تومان بوده و در 1400 به حدود 49 هزار میلیارد رسیده است و این عذر پذیرفته شده ای نیست. واقعاً همینطور است؟ در 4 سال گذشته این مشکلات را داشتیم؟
من قائل به این هستم که منابع مالی در داخل تهران شاید بیاغراق برای 100 سال آینده هم وجود داشته باشد، یعنی با شرایط ساختمانسازی که داریم اگر دو میلیون ساختمان را داشته باشیم و بخواهیم هر سال 50 هزار ساختمان را نوسازی کنیم، طبیعتاً عوارضی که گرفته میشود کمک می کند که درآمد ثابت و پایدار وجود داشته باشد.
* این بلندمرتبهسازی که بخصوص در دوره پنجم شعار داده شد که متوقف شد، شهر را فروخته بودند و ما جلوی فروختن شهر را گرفتیم، واقعاً در دوره پنجم محقق شد؟ جلوی فروختن تراکم در دوره پنجم گرفته شد؟
اصلا این طور نیست. در بودجه 1400، 20 هزار و 300 میلیارد تومان بودجه از فروش تراکم است.
* یعنی کمتر از نیمی از بودجه!
بله. ما سعی کردیم در آن سال ها به مرور وابستگی را کمتر کنیم. همه اینها منابعی است که در قانون دیده شده، اگر کمیسیون ماده 110، دادگاه رسیدگی به تخلفات ساختمانی است این مندرآوردی نیست، بلکه در قانون پیش بینی شده است. اگر کسی در ملک خود تخلف کند و این تخلف به دادگاه بیاید و سه قاضی در آنجا، نماینده وزارت کشور، نماینده قوه قضائیه و نماینده شورای شهر به آن خلاف رسیدگی می کنند و آن را مستحق تخریب، اعاده به حالت اول یا مجازات مالی می کنند، طبیعتاً این اتفاقات افتاده و بحث قانون وجود دارد. اینطور نیست که مردم فکر کنند این 21 نفر امروز تصمیم می گیرند این کار اتفاق افتد.
* در این مدتی که شورای شهر جدید آمد و بعد شهردار جدید منصوب شد، در این مدت کوتاه نمی توان کاری کرد و باید زمان داد تا یکسری کارها انجام شود ولی همین که اشاره می کنید این حاصل مدیریت های مختلف است که مردم به این جناح و آن جناح کار ندارند و مدیریت ذیل نظام جمهوری اسلامی می دانند. این آلودگی هوا خیلی مردم را بخصوص در کلانشهرها اذیت می کند.
امروز 164امین روزی است که شورای ششم تشکیل شده و 1297 روز از عمر کاری ما مانده است. کسی منتظر ما نمی شود. یک فرصتی است که به ما داده شده، اگر از این فرصت درست استفاده کنیم. به هر حال اگر باید حمل و نقل عمومی ما گسترش یابد، بدانید دو هزار واگن میخواهیم، یعنی واگنی 30 میلیارد تومان که در مجموع 60 هزار میلیارد تومان نیاز داریم که بتوانیم این را محقق کنیم.
* تقریباً یک بودجه یک ساله است؟
درست است. تقریباً 3 هزار اتوبوس از مدار خارج شده است. با همه تلاشی که شورا و شهرداری انجام دادند، 165 اتوبوس توانستیم اضافه کنیم. یک تکالیفی دولت دارد، اگر دولت به تکالیف خودش عمل کند یقین داشته باشید وضع ما بهتر میشود.
مصوبه مجلس است که واگذاری اتوبوس به شهرداری ها توسط دولت انجام شود، 82 و نیم درصد از پول اتوبوس توسط دولت پرداخت میشود. من فکر می کنم سالیان سال است که این اتفاق نیفتاده است و واگذاری پول از سوی دولت انجام نشده است. آقای احمدی نژاد شهردار بودند برای آقای خاتمی نوشتند و عمل نکردند، آقای احمدی نژاد رئیس جمهور بودند و آقای قالیباف برای وی نوشت و عمل نکردند، همینطور برای آقای روحانی نوشته شد و عمل نکردند؛ مصوبه مجلس هم هست، قانون است. در این سال ها کمک ها یا نبوده یا در حد ناچیز بوده که اتفاق جدیدی در مترو نیفتاده است. اگر امروز همه پول ما مهیا باشد یعنی همه دلار آماده باشد و بخواهیم سفارش دهیم بین 18 ماه تا 24 ماه طول می کشد تا ساخته شود.
* این تصادفی که اخیراً در مترو اتفاق افتاد، دلیل این کامل مشخص شد؟
راهبر ما چند اشتباه فاحش کرد، مثلاً GPS دارند و وقتی راهبر آن را خاموش میکند یعنی ارتباط با مرکز قطع می شود، یعنی خود او ارتباط را قطع می کند و وقتی می خواهد وارد خط اصلی شود، طبیعی است با وجود اینکه چراغ آبی است یعنی عدم رفت و آمد است، چون قطار سریع السیر در آن مسیر حرکت می کند، همچنین سوزنبان خط را نگه داشته و ایشان با خواباندن ترمز این سوزن را کنار میزند و وارد خط اصلی می شود. در واقع، تنها لطف باری تعالی بود که این اتفاق با این شدت، خسارات جانی نداشته و چند تن از هموطنان ما آسیب سطحی خوردند. این میتوانست منجر به فاجعه انسانی شود. فیلم این حادثه نگرانکننده بود و می توان گفت لطف خدا بود.
* از راه اندازی مترو تاکنون چنین اتفاقی را داشتیم؟
من حضور ذهن این اتفاق را ندارم که قطار بیاید و به وسط قطار کناری بزند و واگنها را دچار آسیب کند. به اشتباه و خطای انسانی، اشاره کردم و شاید خستگی و عوامل دیگر موثر بوده، اما در قطار دیگر سریعالسیر به تجربه راهبر اشاره کنیم وقتی متوجه می شود در جلوی او این قطار حرکت می کند و ممکن است اتفاقی رخ دهد، با چه درایت و تجربه ای این را کنترل می کند. جالب است که قطار دیگری هم در مسیر می آمد و این مغفول ماند، یکی از افرادی که در آنجا کار می کرد چیزی شبیه مرحوم ریزعلی خواجوی، با اشاره ای که می کند قطار را متوجه می کند که بالاتر قطار از ریل خارج شده و لطف باریتعالی بود که اتفاق سنگینتر از این رخ نداد.
* انتخاب شهردار را چطور دیدید؟
انتخاب سختی بود. بالاخره دوستانی که آمدند، از همه کسانی که دعوت اعضای شورا را پذیرفتند و آبروی خود را خرج کردند و وقت گذاشتند تا برنامه ارائه دهند و بسیاری از برنامه ها امروز برای ما گرهگشاست، تشکر میکنم. نهایتاً جمعبندی این شد که آقای زاکانی شهردار شدند و کار جلو میرود.
* چهار گزینه نهایی چه کسانی بودند؟
آقای سردار احمدی مقدم، آقای مازیار حسینی، آقای محسن پیرهادی و آقای دکتر مهرداد بذرپاش بودند که در این رقابت حضور داشتند.
* انتصابات را شهردار باید با شورا هماهنگ کند یا نه؟
نه، هیچ انتصابی را نباید هماهنگ کنند. اگر مشورت بگیرند امر خوبی است، ولی الزام قانونی نیست، مانند هیئت دولت نیست. کار بسیار خوبی که اتفاق افتاده و شاید قابل ذکر باشد، شاید برای اولین بار در 100 سال بلدیه این اتفاق افتاد که آقای زاکانی به اندازه 5 تا 8 دقیقه با 120 شهردار ناحیه جلسه برگزار کردند. این حرکت بسیار ارزشمند بود و شاید الان حدود 80 درصد از افرادی که منصوب شدهاند، از بدنه شهرداری و از جوانانی هستند که کار را بلد هستند و دنبال میکنند، اما اینکه انتصابات خطا ندارد، به زعم من ممکن است اشتباه باشد، اما این اتفاق خوبی است که از بدنه استفاده کردند و برای یک بار هم شده شهردار ناحیه توانسته شهردار تهران را ببیند.
* اگر اولویت های مشکلات مردم را بخواهیم بیان کنیم کدام را بیان می کنید؟
عمده بحث ما در ساخت و ساز است؛ مشکلی که در شهر مطرح میکنیم این است که در 4 سال گذشته بسیاری از ضوابط شهرداری که توسط شورای قبل اجرا میشد، توسط شورای پنجم به هر دلیلی با هر دیدگاهی که بود، این ضوابط برچیده شده و مشکلاتی که در مناطق مختلف داریم، مثلاً در منطقه 16 ملکی را تجمیع کردند و تجمیع ملک 180 متر شده است، خب ما نه ودیعه مسکن می دهیم، نه وام ساخت می دهیم، عوارض هم میگیریم و بعد می خواهیم سه طبقه بسازند. از سوی دیگر، هر یک از ما صحبت می کنیم می گوییم تهران روی گسل زلزله است.
خب واقعاً مقرون به صرفه نیست. هفته پیش در منطقه 17 بودم، پیرمردی از همشهریان آمده بود و فیش حقوقی خودش را آورده بود که 5 میلیون دریافتی ایشان بود. شهرداری ابلاغ کرده بخاطر فرسودگی در خانه نمانید و اگر بمانید ممکن است خانه ممکن است بر سر شما خراب شود. من در منطقه 10 در خیابان مرتضوی خودم دیدم که ملک در اثر حرکت تریلی که بار آهن داشته و از خیابان عبور کرده، پائین آمده است؛ یعنی فرسودگی تا این میزان است. شهرداری نامه می دهد که این ملک فرسوده است و ممکن است روی سر شما خراب شود. همسایه ها جمع شدند و با هم 84 متر شده است، بعد میگوییم زیر 100 متر را نمی توانید بسازید. این شهروند باید چه کند؟ صبر کند تا ساختمان روی سر او خراب شود؟ باید یک بسته های پیشنهادی را بیاوریم تا بتوانیم کمک کنیم و مردم انگیزه ای داشته باشند، تا نوسازی را آغاز کنند.
* الان فکری برای این شده است؟
دوستان در شهرسازی و تیم جدید کار میکنند. بعنوان منابع درآمدی نگاه نکنیم، منابعی باشد که برای حفظ جان هموطنان و همشهریان ما باشد.
* یک خبری آمد که بلندمرتبهسازی در تهران آزاد شد. منعی وجود داشت که الان برداشته شد؟
نخیر. شورای عالی شهرسازی در برخی مناطق اجازه دادند که باشد و چیز جدیدی نیست.
* فضای کشور را با آغاز بکار دولت سیزدهم چطور می بینید؟
خب دولت قول های زیادی داده و مهمترین قولی که عملی کردند، در بحث واکسن بود که جای تشکر دارد، حیات را دوباره به کشور بازگردانند. قریب به 125 میلیون دوز واکسن وارد کشور شد، به مردم تزریق شده و همکاری مردم را هم شاهد هستیم. امیدوارم این باورها شکسته نشود و یقین داشته باشند که تلاشی باید شود تا باعث آرامش مردم شود و صحبت های ما یاس و ناامیدی بین مردم بوجود نیاورد.
* کابینه را چطور می بینید؟
شما در ابتدای برنامه عنوان داشتید من یک شخصیت سیاسی و ورزشی هستم. اصالتاً شخصیت سیاسی نیستم، در زمینه آموزش و پرورش میتوانم بگویم آمدن آقای نوری چون از بدنه بودند، میتواند کمک کننده باشد چون من آموزش و پرورشی هستم و شناخت قبلی از ایشان دارم. به نظرم بتوانند کمک کنند کما اینکه شخصیت های بسیار فرهنگی و فرهیخته ای همچون آقای حاجی بابائی و دوستان دیگر در مجلس هستند و کمک آنها می تواند کمک خاصی برای معلمین باشد و در رتبهبندی کمک کند تا معلمین با آرامش بیشتری بتوانند خدمت کنند.
* وزارت ورزش چطور؟
طبیعتاً به انتخاب همکاران در مجلس احترام میگذاریم. آقای سجادی یک چهره ورزشی است که اخلاقمدار هستند و دعا میکنم در این عرصه موفق باشند. کار بسیار سختی است، چون این اتفاقی که برای باشگاه استقلال و پرسپولیس افتاد و ممکن است برای تیم ملی ما اتفاق بیفتد، اتفاق خوبی نیست و باید همه تلاش خود را انجام دهیم.
* ممکن است اتفاق برای تیم ملی مردم را نگران کند.
بله، چون اساسنامه فدارسیون را ایراد گرفتند و این اساسنامه را باید مجلس تصویب کند که خدایی ناکرده برای بازی های سال آینده قطر برای ما مشکلی پیش نیاید.
* شما دکترای حقوق بین الملل دارید. آیا این کاری که با پرسپولیس و استقلال کردند، به لحاظ حقوق بین الملل درست است؟
من که دانش آموخته حقوق هستم، ولی به نظرم صاحبنظران بیشتری در این حوزه وجود دارند. سالهای سال است که AFC و فیفا قواعد خاص خودش را دارد و آنها اصرار دارند از فوتبال دولتی خارج شویم و متاسفانه ما نمی خواهیم خارج شویم. این ایرادات قانونی است که به ما ابلاغ کردند و فرصت زیادی داشتیم. از سال 1376 مصوبه هیات دولت بود - در دوره آقای خاتمی - که این دو باشگاه خصوصی شوند. 24 سال گذشته است، این زمان زیادی است و چندین و چند وزیر در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران قول دادند، ولی نتوانستند به وعده خودشان عمل کنند.
چه جوان هایی منتظر شدند و چه سناریوهایی نوشته شد و چه زمان هایی تعیین شد و در نهایت 24 سال گذشته است. به هر حال عده ای در داخل کشور هستند که اطلاعات داخلی ما را به بیرون میدهند و اطلاعاتی که آنها دارند اطلاعاتی است که از داخل کشور داده شده است. الان به خوبی یا بدی این کار نداریم، اما یکسری وظایف داریم که باید به درستی انجام دهیم. اگر می خواهیم فوتبال ما بعنوان یک فوتبال در دنیا مطرح شود باید چارچوب هایی را طی کنیم. باید یک وظایفی را طی کنیم، اگر اینها را رعایت نکنیم، هر بار برای ما مشکل ایجاد می شود. در سال های گذشته فیفا و AFC اغماض کرد، حتی زمانی که من مدیرعامل بودم. وقتی من به عنوان مدیرعامل باشگاه پرسپولیس استادیوم آزادی را کرایه میکنم و آن زمان 50 میلیون تومان پرداخت میکردم و الان برای هر بازی 239 میلیون تومان، اگر LEDهایی که کنار استادیوم است، بخواهید یک میلیارد و 239 میلیون پول کرایه می دهید، چه اختیاری در ورزشگاه آزادی دارم؟ پارکینگ دست من است؟ به من بعنوان مدیرعامل 20 بلیط میدهند. من اختیار 20 بلیط را دارم.
آیا این خصوصیسازی ورزش است؟ دولت بخشی از این سهام را به مردم و هواداران و پیشکسوتان واگذار کند. مگر نمی خواهیم بدهکاری را پرداخت کنیم؟ فکر کنیم بخواهیم تعداد جمعیتی که تیم ها دارند را در نظر بگیریم، با این اعداد بخواهید این سهام را بفروشید، با این پولی که گرفته می شود، یقین داشته باشید که هم بدهکاری ها داده می شود و هم استادیوم ساخته میشود و فضا یک فضای خوبی میشود که مردم سهامدار هستند.
الان کشور ترکیه چرا رشد می کند؟ می گویند کشور ترکیه وام گرفته و با آن کاری ندارد. الان در باشگاهها ثبات مدیریت نیست. بعد از من فکر کنم 11 مدیرعامل عوض شده است. اخیرا من خدمت علی آقا پروین بودم، می گفتند به دوستی که قبول کردند و پرسپولیس را گرفتند گفته شد اگر 200 میلیارد پول در دست دارید بروید. اگر ندارید، نرو. این که دوباره شروع شد، بازیکنان اعتصاب کنند، سر بازی نروند. حق آنهاست. شاید برخی بگویند فوتبالیست هستند و چنین و چنان هستند ولی من می گویم توافقی شد و حقوقی تعیین شد، بنا به این حقوق آنها خانواده و زندگی دارند. برای این حقوق حساب باز میکنند. زمانی که باشگاه بودم گفته بودم کسی برای گرفتن حقوق حق ندارد به باشگاه بیاید. کارداران میتوانند مراجعه کنند و وظیفه ماست که حقوق را سر وقت به حساب بریزیم.
یک زمانی پولی حدود 95 میلیون تومان به حساب یکی از بازیکنان ریخته بودند. به حساب آقای شیث رضایی 95 میلیون تومان ریخته بودیم، قسمتی از قرارداد او بود. ایشان در حساب خودش 30 هزار تومان داشت. می گوید به عابربانک رفتم و 15 هزار تومان را کشیدم، مبلغ را دیدم ولی باور نکردم این پول در حساب من است. می گفت جرات نکردم پول از حساب بردارم، دفعه بعد 16 هزار تومان از حساب نکشیدم و همان 15 هزار تومان کشیدم ولی همان مقدار در حساب بود. به شوخی می گفت به باشگاه آمدم و دیدم اینها حقوق را واریز کردند و گفتم فکر نمیکنید ما سکته می کنیم اینقدر پول را برای ما واریز می کنید؟ یعنی همه فکر می کنند باید با دعوا و درگیری پول را دریافت کنند. اینها حق بازیکنان بود و قرارداد بستند و مردم هم راضی هستند اگر پول حلالی دریافت کنید، فوتبالی بازی کنید.
تز دکترای من درباره نقش ورزش در توسعه صلح و امنیت بینالمللی بود. شما ببینید، تاثیری که رفتار محمد صلاح در بندر لیورپول در قلب اروپا دارد کمتر از علمای الازهر است؟ هر گلی که می زند، هر فوتبالیستی یک شگرد دارد، شگرد او این است که سجده می کند. شما در لیگ برتر انگلیس وقتی اینها روزه می گیرند، وقتی .... می خواهد در زمان اذان آب بخورد، گلر تیم مقابل چند ثانیه توپ را نگه می دارد، به اعتقادات بازیکن مقابل احترام می گذارد و میگوید روزه است، اجازه بدهید آب بخورد و بعد شروع کنیم. مگر می خواهیم چه کار کنیم؟ درباره دین چه کار می خواهیم انجام دهیم؟ اگر این فضا در ورزش اتفاق افتد و اگر دولت محترم این فضا را در ورزش تقویت کند، آقای سجادی خوشفکر، مهربان، خوش اخلاق و مردمدار هستند، خواهش دارم از تفکرات مختلف استفاده کنند. از برند پرسپولیس و استقلال چه استفاده ای میکنیم؟ بارسلون و رئال مادرید چه استفاده ای می کنند؟
* این چیزی که آقای دکتر دادکان بیان کردند به من پیشنهاد دادند و من گفتم یک قرارداد با برند خارجی می بندم ولی بعد لغو شد، درست است؟
این را هم اطلاع ندارم اما یکی از دوستان شورا به من گفتند مایل هستند شما بیایید مشروط بر اینکه شما از شورا استعفا کنید. من هم گفتم شورا منع قانونی ندارد چون شغل محسوب نمیشود و اگر شغل محسوب می شد، بازنشسته ها نمی توانستند ثبت نام کنند. البته من بازنشسته نیستم، از این باب می گویم که شغل نیست، هر چند من بازنشسته نیستم. چون منع قانونی ندارد لزومی نمی بینم استعفا کنم و به رای مردم بی اعتنایی کنم و آنجا بروم.
* چنین پیشنهادی با واسطه به شما داده شد؟
بله. من عذرخواهی کردم.
* رفتار کمیته استیناف را چطور دیدید؟ در این مقطع درست بود لز جهت رسانه ای؟
بحث رسانه ای که بحث دیگری است. من نمایش را قبول ندارم. اینکه بگوییم این گونه درست شد و با صلواتی در اختیار شما باشد کار خوبی نیست. اینکه وظیفه کمیته بدوی بررسی این مسائل است. آنها نماینده AFC را برای بررسی مدارک دارند. وقتی این مدارک را بررسی می کنند و این باشگاه حداقل به زعم دوستان به بخش خصوصی قد نمیدهد و آن مدارک کافی نیست طبیعتاً آن زنگ خطر را به صدا درآوردند و از این اتفاقی که شما میگویید که حالا درست می شود، کسی واسطه شد و کمیته استیناف این چنین رفتار کرد. ولی چون آنجا رفته بود و آنها به این باور رسیدند که کمیته بدوی منبع اطلاعاتی است و اطلاعات درست بود و مُصر ایستادند و این اتفاق افتاد و از اختیاری که داشتند استفاده کردند.
* فیفا میگوید قاعده خاص خودم را دارم و می خواهم سیاست با فوتبال قاطی نشود ولی از سوی دیگر این میزان پول پرسپولیس مانده و می گویند نمی توانیم بخاطر تحریم به شما بدهیم. این دقیقاً یک رفتار متناقض است.
فرمایش شما درست است. نه تنها پرسپولیس بلکه فدراسیون فوتبال هم همین مشکل را دارد. چرا الان نمیتوانیم از VAR استفاده کنیم؟ مگر این ابزار و جزئی از فوتبال نیست؟ چرا یک کشور باید تحریم باشد و نتواند از VAR استفاده کند؟ این اگر یک وسیله برای کمک به داوری فوتبال است، چه بحثی دارد؟ در یک جا باید بایستیم. حتی در قضیه 6 امتیاز که مدیرعاملی اخیراً اشاره کردند که پول را گذاشته بودیم و آقای کاشانی نداد، اینطور نبود.
وقتی من وارد باشگاه شدم نامه ای نداشت، اطلاعاتی از باشگاه نداشتم. من در یک حادثه مدیرعامل باشگاه پرسپولیس شدم. یک روزی هیات آقای کریمی در عصر عاشورا میرفتیم، با آقای احمدی نژاد بودیم. ایشان گفتند به پرسپولیس بروید. ما گفتیم و همه گفتند چرا اینطور بیان کردید، ولی واقعاً همین اتفاق افتاده بود. بعداً هم آقای علی آبادی گفت آقای رئیس جمهور به ایشان گفتند. من آمده ام و صفر کیلومتر هستم، عکس با لباس ورزشی ندارم و شما هیچ کاری نکردید و نامه ای هم ندادید که بدهکار چه کسی هستید، طلبکار چه کسی هستید. من هم وارد باشگاه شدم. 6 ماه بعد نامه ای آمد که شما بدهکار هستید که واقعاً در آن زمان پول نداشتیم. یک ماه فرصت داشتیم، اما پول را در 43 روز واریز کردیم. عملاً 13 روز بعد از مدت قانونی بود. وکلای ما بندی پیدا کردند، در ایران هم وجود دارد یعنی پرونده هایی که به اول فروردین میخورد، آن چند روزی که تعطیلی رسمی است به آن زمان اضافه می شود یعنی اگر 5 فروردین یا قبلاً 13 فروردین بود، این مدت به آن یک ماه فرصت اضافه می شود. یک بندی وکلا پیدا کردند و بیان کردند که یک ماه فرصت داشتیم و در 43 روز واریز کردیم، اما طبق این بند یک ماه فرصتی که داده شد 15 روز به ایام ژانویه خورد، چون همه کشورها تعطیل بودند در نتیجه فرصت 45 روزه شد. ما در 43 روز پرداخت کردیم و عملاً حق نداشتند از ما 6 امتیاز کسر کنند.
حتی زمانی که پرسپولیس قهرمان شد شاید یک ساعت بعد از بازی تلفن من زنگ خورد و آقایی به انگلیسی صحبت می کرد. گفتند آقای والتر هث است. آن زمان رئیس ... بود. من به آقای چلنگر دادم و اطلاعات را خواستم، زنگ زدند تبریک بگویند که قهرمان شدید آن شکایت را پس بگیرید، چون اولین بار بود که ... اشتباه کرده بود. برای 43 روز امتیاز کسر کرد در حالی که 45 روز فرصت داشتیم. مدیر بعدی که آمد، گفتند ما با کسی دعوا نداریم و شکایت را پس گرفتند و اجازه ندادند یک حکم باشد و آنها بپذیرند که اشتباه کردند. میتوانیم با افراد متخصص کاربلد و خبره ای که داریم، با آدم هایی که می توانند به درد حقوق بینالملل بخورند، به درد حقوق ورزش بخورند خیلی از این مسائل را کم کنیم.
* نمی خواهم دوباره پرونده ای را باز کنم ولی می دانم با فوتبالیست های ملی، هم پرسپولیس و هم استقلال، رفاقت دارید و رفاقت پدر و فرزندی دارید. در این سال ها مهدی مهدوی کیا در قطر بازی کند و چند بازیکن مسلمان اعتراض کنند و او اعتراضی نکند، این قدری جامعه را دلخور میکند.
به نظرم، باز این به مدیریت کلان فوتبال برمیگردد. وقتی شما قرارداد با مربی ها میبندید در قرارداد این موارد ذکر شده است. یعنی مطلبی نیست که غیر از قرارداد باشد. در فوتبال اروپا در تیم لیورپول، بایرن مونیخ و غیره بازی می کند، چند سال از لیورپول جدا شده اما طوری قرارداد نگارش کردهاند که وقتی بایرن مونیخ قهرمان میشود طبق یک بندی 5 میلیون یورو باید به باشگاه بدهند. این چه قراردادی است که ما هنوز نمی توانیم حق رشد آقای انصاری فرد را از باشگاه قطری دریافت کنیم؟ همه بازیگنانی که اینجا تربیت شدند حق رشد دارند.
جالب است که چند وقت پیش با علیرضا جهانبخش صحبت کردم، برایتون که بازی می کرد دنبال باشگاه داماش بود که حق رشد علیرضا که آن زمان 150-100 هزار پوند را به باشگاه داماش پرداخت کنند. به نظرم آقای مهدوی کیا قرارداد داشته و در قرارداد کاملاً مشخص است که هر نوع حضور و هر نوع بازی میتوانست گزارش داده شود که در این حادثه ممکن است، این اتفاق بیفتد و ایشان تدبیر میکرد و کار به اینجا نمیکشید.
* آقای حبیب کاشانی متولد 1344 در آبادان.
بله.
* پدر نظامی بودند؟
در گمرک کار می کردند ولی بعداً وارد نیروی انتظامی شدند.
* یعنی شهربانی آن زمان
بله.
* چند برادر و خواهر؟
ما الان، چون یکی شهید شده و برادری که بعد از برادر شهیدم بدنیا آمده، 5 برادر هستیم و یکی شهید شده است. بعد از ایشان خداوند یک برادر دیگری به ما داد و در 13 اردیبهشت 67 بدنیا آمده است. سه خواهر هم داشتیم.
* 5 برادر و 3 خواهر هستید؟
بله. 3 همشیره دارم که یکی به رحمت خدا رفته است.
* پدر و مادر در قید حیات هستند؟
نخیر.
* چه سالی ازدواج کردید؟
سال 69 ازدواج کردم.
* از طریق برادرخانم شهیدتان با خانم آشنا شدید.
برادر خانم من دانش آموز من بود اما یکی از دوستان ما که در مسجد امام جعفر صادق بودند واسطه شدند و من آن زمان شناختی نداشتم.
* مهریه چقدر بود؟
14 سکه بود.
* خطبه عقد را چه کسی خوانده است؟
آقای شهسواری امام مسجد جعفر صادق بودند.
* اهل فیلم هستید؟
عمدتاً فیلم را دنبال می کنم.
* آخرین فیلمی که دیدید چه بود؟
در سینما فیلم لاتاری بود. دو سالی است که کرونا آمده به سینما نرفتیم.
* سریال تلویزیونی چطور؟
تقریباً دنبال می کنم.
* آخرین سریال هایی که دیدید؟
شبکه های مختلف است. طرفدار شبکه سه هستیم. عمدتاً چون شنبه و یکشنبه فوتبال است درگیر فوتبال هستیم. خانم من از شنبه و یکشنبه خوشش نمی آید چون مردسالار هستیم و خواهش میکنیم که فوتبال تماشا میکنیم.
* آقا پسر چه رشته ای تحصیل کردند؟
مهندسی مواد خوانده اند. فوق لیسانس مدیریت تربیت بدنی است و سال گذشته دکترا قبول شدند و نتوانستند بروند و امسال دکترای مدیریت تربیت بدنی می خوانند. استاد راهنمای ایشان در فوق لیسانس آقای دکتر سجادی، وزیر ورزش بودند.
* آقا پسر چه کار می کنند؟
کارمند شهرداری منطقه 5 هستند و نواحی که در شهرداری داریم 121 ناحیه داریم و ایشان در یکی از نواحی قسمتی به نام اداره اجتماعی رئیس هستند و 10 سالی است کارمند رسمی شهرداری هستند.
* چه زمانی فرمانده بسیج غرب تهران سمت هاشمی بودید؟
غرب تهران 7 منطقه داشت و یکی منطقه 9 در آن زمان بود. حوزه 5، حوزه موحد داشتیم که 8-7 سالی فرمانده حوزه بودم و قبل از آن فرمانده پایگاه بودم.
* چه سالی ؟
تقریباً از سال 74-73 تا زمانی که وارد شورا شوم.
* با حاج قاسم ارتباطی داشتید؟
من توفیقی داشتم که آقای قالیباف سالانه افطاری میدادند. آقای قالیباف میگفتند دوم و سوم روز جنگ پشت سنگر با حاج قاسم آشنا شدند و دوستی تقریباً 40 ساله داشتند و بچه ها هم آنها را عمو خطاب میکنند. در این جلسه حاج قاسم بنا به محبتی ک به آقای قالیباف داشت می آمد و من همنشین سفره آنها به این طریق بودم. تقریباً ارتباط اینچنینی داشتیم.
* فکر می کردید حاج قاسم شهید شود؟
اصلا غیر از شهادت چیزی برازنده ایشان نبوده است. این را از صمیم قلب بیان میکنم که دو هفته پیش دختر خانم ایشان همکار ما در شورا هستند، گفتند دستنوشته ای دارند، ایشان 40 سال خودش را وقف ما کرده است. بدون اینکه ما را بشناسد و از ما انتظاری داشته باشد. به مرگ می گوید تو دنبال من میگردی؟ تو می خواهی من را پیدا کنی؟ من بیابان به بیابان، صحرا به صحرا، کوه به کوه شهر به شهر، کشور به کشور دنبال تو می آیم.
* چطور شد از فرهنگ و مدیریت مدرسه وارد شورای شهر شدید؟ این پیشنهاد راچه کسی به شما داد؟
سال 81 بود که من فرمانده حوزه مقاومت بودم. در آن زمان به فرمانده وقت گفتم شورای شهر مکان خوبی برای فعالیت های فرهنگی است، آن زمان لیسانس حقوق قضائی از دانشگاه تهران داشتم. گفتند ثبت نام کنم. خیلی ها برای ثبتنام نرفتند. دوره آقای خاتمی بود و گفتندما آبرو داریم و رای نیاوریم آبروی ما میرود. من برعکس گفتم، گفتم من یک حبیب کاشانی بستنیفروش و بلالفروش در خیابان هاشمی هستم، همه می دانند و با افتخار آنجا بلالفروشی کردم، بچه پاسبان هستم. صدقه سر جمهوری اسلامی یک آبرویی به ما داده شده است و بعد از مدتی جلسات مختلفی گذاشته شد و همین گروهی که آقای احمدی نژاد بسته بود از من استقبال نکردند. من هم چون مدیر مجتمع بودم سرکار خود بودم. بعداً یکی از این آقایان که در این گروه بود، آقای نجار که رئیس ستاد بحران کشور بودند، بعد استاندار کردستان شدند، از دوستان ما بودند در آن ایام حج تمتع رفتند و در ایام انتخابات نبودند. یک روزی آقای بیادی با من تماس گرفت و گفت کجا هستید؟ گفتم مجتمع هستم. گفت بیایید و نهایتاً من را جایگزین آقای نجار کردند. برای اولین بار ساعت دو تلویزیون را باز کردیم و اسم خواندند و فکر می کنم من ششمین نفر خوانده شدم.
* آقای احمدی نژاد کاندید اول شما بود؟
نه، اصلا جزو کاندیداهای ما نبودند. در آن مقطع تقریبا صد آدم را انتخاب کردیم و جمع بندی این شد که ایشان گروه را جمع کرده و با گروه آشناست، شناخت از شورا و گروه دارد، این اعتماد و اطمینان بین همدیگر وجود دارد، نهایتاً به آقای احمدی نژاد رسیدیم.
یک چیز جالبی که درسی است که برای من باقی مانده، شاید در این سال ها مغفول مانده است، در آن سالی که آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شدند، قاعده این بود که همجناحی و همفکران خودش را معرفی کردند که شهردار تهران شود. ما هم یک گروه بودیم. برای اولین بار در تاریخ سیاسی کشور یک اتفاقی افتاد که شاید تا الان یا مغفول مانده و یا مجهول است، این اتفاق افتاد که در انتخابات ریاست جمهوری در سال 84 به آقای احمدینژاد رای دادیم و من مسئول ستاد انتخاباتی تهران بودم و آقای چمران و بقیه دوستان کمک می کردند و بعد از اینکه ریاست جمهوری رفتند، آقای علی آبادی که رئیس سازمان ورزش بود را معرفی کردند و جالب است همین تیمی که با آقای احمدی نژاد کار می کردند آقای قالیباف را آوردند. دوستی که در انتخابات حداقل مقابل هم بودیم و تلاش کردیم رای نیاورد، دنبال ایشان رفتم و خواهش کردیم شهردار تهران شود.
* آقای احمدی نژاد ناراحت شد؟
بله. چون ایشان آقای علی آبادی را معرفی کرده بود.
* چطور مدیرعال پرسپولیس شدید؟ اولین بار گفتید آقای احمدی نژاد گفت.ب
بله همین طور شد. *
اولین بار افشین قطبی را شما آوردید. چطور این کار را کردید؟
آقای استیلی که از دوستان خوب من است، به من گفتند که یکی از مربیان ایرانی هستند و من قائل به مربیان ایرانی بودم. ایشان را دیدم و با ایشان صحبت کردم و به نظرم قابل قبول بود.
* باشگاه هم آن زمان جهش خاصی کرد. چطور شد شما را برداشتند؟
طبق معمول یک روز آقای علی آبادی من را صدا کردند و من فکر کردم برای سال بعد، برای جام باشگاه های آسیا برنامه میبندند. رفتم و ایشان گفتند شما استعفایتان را بنویسید. دست به استعفای من خیلی خوب است. یعنی وقتی دست را روی برگه بگذارم تا انتها را می نویسم. من هم نوشتم، استعفا را نوشتم و دادم. گفتم من بروم دیگر پشت سرم را نگاه نمیکنم. در نتیجه بیرون آمدم و خبرنگار ایسنا زنگ زد و گفتم استعفا دادم. دلیل را پرسیدند، گفتم به من گفتند استعفا بدهید، من هم دادم.
* علت چه بود؟
شاید بحث آقای قالیباف بود. وقتی وارد باشگاه شدم 5 ماه اول ایشان یک ریال هم به من پولی پرداخت نکردند. در حالی که به قول امیرقلعه نوعی در سطح نقل و انتقالات بازیکن خوب گرفتن 12 امتیاز جلو هستید و من وارد باشگاه شدم پول نداشتم و پولی هم توسط سازمان ورزش تزریق نشد و فکر می کردند تمام شده است.
جالب است هر کسی وارد اتاق من می شد می گفت آقای کاشانی شما را بیرون می اندازیم، لیدرها را گفتند بیرون می اندازیم و در نهایت کسی به من گفت هفته پنجم شما را با لگد بیرون میاندازیم بیرون. من خندیدم و گفتم من فکر کردم هفته اول من را بیرون می اندازید، هفته پنجم ایرادی ندارد. 5 هفته فرصت خوبی است. هفته پنجم ما 13 امتیاز داشتیم. همه تیم هایی که تا آن زمان گربه سیاه پرسپولیس بودند و از پرسپولیس میبردند در 4 هفته اول باختند و هفته پنجم با تیم خوب شهید سپاسی آقای غلام عزیز مصاحبه کردیم و هفته پنجم آقای پیروانی گفتند این تیم قهرمان می شود.
* دوباره سراغ شما آمدند؟
سال 88 شد، در استادیوم مردم شعار میدادند که حبیب کاشانی به تیمت برگردد. یک روزی خبرنگاری تماس گرفت و گفت در استادیوم این شعار را دادند. بازی دربی در پیش بود و آقای سعیدلو با من تماس گرفتند که کمک کنید. من هم قبول کردم. مرحوم آقای عباس انصاریفر جلسه برگزار کردیم و گفتم هر کمکی بتوانم انجام میدهم تا دربی دربیاید و فضای آن زمان استادیوم ها دچار حادثه نشود. در این زمان 24 ماه طول کشید و با لطف خداوند و همت بچه ها دو جام حذفی با آقای دایی آوردیم.
* چطور سراغ آقای علی دایی رفتید؟
در داخل باشگاه 32 بازیکن داشتیم. بازیگن هایی که گرفتیم، در سال 86 نیمکت و داخل زمین ما یکی بود. یعنی وقتی گل میزدیم همه با هم خوشحال بودند. این احساس در تیم سال 88 نبود لذا در زمین تمرین ... این 14 نفر اصلی که می دویدند 018 نفر بقیه که جزو تیم اصلی نبودند در طرف دیگر می دویدند و همواره در کرکری و تنش بودند.
ناخودآگاه احساس کردم که اتفاقاتی می افتد که در فوتبال دیده بودند و یک عصر تاسوعایی به اتفاق آقای چلنگر و پسرم خانه آقای کرانچار رفتیم و به ایشان گفتم شرایط اینجوری است. تا آن زمان برای من از این اتفاقات نیفتاده بود یعنی این جدایی حاصل نشده بود در طبع من اینجوری نبود، من گریه ام گرفت. آقای کرانچار مردانه بیان کرد چرا خود را ناراحت می کنید و من مربی حرفه ای هستم و ساک خودم را بستم و ناراحت نباشید. من یک شب به علی آقا تماس گرفتم، هیات داشتیم در محرم بود. علی دایی آمد و گفتم کار میکنید؟ بعد از عربستان و استادیوم آزادی به نظرم ظلم فاحشی به ایشان شد و وقتی به ایشان گفتم ایشان قبول کرد.
آقای کرانچار هم مبلغ زیادی می خواست و گفتیم نداریم، نهایتاً با 100 هزار دلار معادل 100 میلیون تومان توافق کردیم که جدا شویم. پول ها را جمع کردیم و 90 هزار دلار دادیم و به ایشان دادم و گفتم نداریم، اما ایشان رسید 100 هزار دلاری به من دادند. 5 ماه بعد پول وارد باشگاه شد، آقای چلنگر با تیمی به کراواسی میرفتند، من 10 هزار دلار را داخل پاکت گذاشتم و به آقا رضا دادم و خواستم پول را به آقای کرانچار بدهند. آقای چلنگر تعریف می کند وقتی پاکت را دادم و گفتم آقای کاشانی داده است و گفته طلبکار، مسلمان و مسیحی ندارد، شما آن روز رسید 100 هزار دلار دادید اما 90 هزار دلار گرفتید، بعد میگفت بغض کرد و خیلی برای او تعجب آور بود.
حالا کشوری که متهم است پول این بازیکن و آن بازیکن را نداده است، با اینکه رسید 100 هزار دلار داده بودند اما 90 هزار دلار داده بودم، ده هزار دلار را داخل پاکت گذاشتم و برای ایشان ارسال کردم. بعداً با اینکه با تلخی جدا شدیم اما هر بار من را می دید به عنوان بهترین دوست خودش در ایران معرفی می کرد. به من محبت اینچنینی داشتند.
* علی دایی آمد و دو قهرمانی حذفی و چهارمی لیگ را داشتید ولی یکباره اختلاف افتاد. چطور شد؟
قرارداد علی آقا تمام شده بود، فضایی که وجود دارد، فضایی است که شاید امروز من و علی آقا با هم فکر کنیم آن اتفاقات نباید بیفتد. افرادی که به نوعی اطراف ما بودند به نوعی دامن زدند، آقای کاشانی دنبال مربی است و حرفهایی که واقعاً اتفاق نیفتاده بود. هیچ وقت من به آقای کعبی زنگ نزدم که این درخواست را کنم، من هیچ وقت این کار را نکردم. قدری غلو و قدری دروغ بیان شد و شاید بیتدبیری من هم دخیل بود و این اتفاق افتاد و ما از هم جدا شدیم.