در این یادداشت آمده است که چند روز پیش «گیلاد اردان» سفیر رژیم اشغالگر اسرائیل در سازمان ملل به همراه هیاتی ازسفرای خارجی در این سازمان بین المللی از تونل حزب الله در نزدیکی مرز (سرزمین های اشغالی با لبنان) در منطقه «زرعیت» بازدید کرد و در جریان این بازدید، مدعی شد که «من با 12 سفیر به نمایندگی از کشورهایشان در سازمان ملل در یک بازدید هستیم تا طرح های حزب الله را که هدف آن نفوذ به داخل خاک اسرائیل و ضربه زدن به ما است، به آنها نشان دهم».
ادریس نوشت: هدف از این بازدید صرفا بدنام کردن حزب الله و تروریسم خواندن آن نبود، بلکه این بازدید حامل دو پیام نیز بود؛ اولین پیام آن به مردم لبنان بود تا آنها را از ورود حزب الله به درگیری با اسرائیل بترساند!. پیام دوم نیز به تهران و طرف های بین المللی مذاکره کننده با ایران در وین بر سر برنامه هسته ای جمهوری اسلامی بود، مبنی بر این که اسرائیل در نپذیرفتن هر توافقی که با منافعش در تضاد باشد، جدی است.
این پژوهشگر مصری با طرح این سئوال که «آیا می توان این سخنان و این بازدید را نشانه ای از آمادگی واقعی اسرائیل برای آغاز جنگ جدیدی در منطقه دانست؟» افزود: سخنان اردان، به ویژه گفتن این جمله که «ما از سازمان ملل و جامعه بین المللی انتظار داریم که فشار زیادی بر ایران برای دستیابی به یک راه حل دیپلماتیک به منظور مقابله با این تهدیدات و همچنین مقابله با برنامه موشکی ایران اعمال کنند»، تأیید می کند که بدون تردید این بازدید تبلیغاتی بوده است.
«این موضوع را بسیاری از کارشناسان سیاسی و نظامی اسرائیل نیز تاکید می کنند که رژیم تل آویو قادر به تخریب تاسیسات هسته ای ایران نیست و دوستان اسرائیل دست اندرکار در سیاست آمریکا نیز به این امر واقف هستند، اما برخی از این افراد معتقدند که مسئولیت بزرگی بر دوش واشنگتن است و باید اسرائیل را از نظر نظامی به آخرین سلاح ها تجهیز کرد و باید آمریکا را به سمت به شکست کشاندن مذاکرات وین و ضرورت بازگرداندن «گزینه نظامی» یا دستکم نشان دادن این گزینه برای وادار کردن ایران به دادن امتیازات، هدایت کرد».
ادریس اضافه کرد که از جمله این دوستان اسرائیل «دنیس راس» یهودی و مشاور «بیل کلینتون» رئیس جمهوری پیشین آمریکا است که در مقاله اش در مرکز واشنگتن برای مطالعات خاور نزدیک به ناتوانی اسرائیل در هرگونه حمله به ایران اذعان می کند و دو راه را برای مهار تهران پیش روی دولت آمریکا قرار می دهد؛ اول این که آمریکا به طور جدی به اتخاذ «گزینه نظامی» علیه ایران بازگردد و دوم این است که رژیم صهیونیستی را باید به سلاح های لازم و پیشرفته جهت هرگونه اقدام نظامی تجهیز کرد.
وی نوشت که شانس بدِ دنیس راس این است که وی ناخواسته ناتوانی اسرائیل در هرگونه شیطنت علیه ایران را فاش کرد و همچنین ناخواسته به این نکته تأکید کرد که همه هیاهوهای سران تل آویو و همه تهدیدهای جنجالی به جنگ به عنوان تنها گزینه علیه ایران، چیزی جز ادعا برای مجبور کردن آمریکا به عدم امضای یک توافق هسته ای بد از نظر رژیم صهیونیستی نیست.
پژوهشگر مصری افزود که بسیاری در سرزمینهای اشغالی به غیرواقعی بودن تهدیدات سران تل آویو پی برده اند و برخی از آن ها معتقدند، رژیم اسرائیل تنها دو گزینه برای رهایی از خطر ایران در اختیار دارد؛ گزینه اول به شکست کشاندن گفت وگوهای هسته ای وین و سپس حرکت دادن آمریکا به سمت تشکیل یک ائتلاف بین المللی علیه برنامه های هسته ای و موشکی ایران و گزینه دوم پذیرش ایران هسته ای است.
ادریس در پایان نتیجه گیری می کند، معضل اسرائیل این است که از تحقق هر دو گزینه ناتوان است؛ اولا، قادر به اقناع آمریکا در مورد تکیه به گزینه نظامی نیست و ثانیا تل آویو نمی تواند ایران هسته ای را بپذیرد، چرا که مایل است قدرت هسته ای منطقه باشد. این ناتوانی دوگانه از یک سو نشان دهنده پوچ بودن ادعاهای سران رژیم اسراییل در مورد قدرت برتر منطقه ای بودن است و از سوی دیگر ناکامی این رژیم در انجام هر اقدامی بدون تکیه بر حمایت آمریکا است، چه بسا همه این موارد رسیدن به عصر افول اسرائیل را به تعجیل بیاندازد.