وقتی حسن روحانی در نخستین مناظره انتخابات ریاست جمهوری سال 92 در جواب یکی از نامزدها گفت « هم چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد، هم چرخ زندگی مردم »، خیلیها تصور میکردند راهبردی که این نامزد انتخابات در صورت پیروزی دنبال میکند، مذاکراتی اصولی و نتیجهمحور خواهد بود که در ازای آن، هم به قول خودشان از بیانیهخوانی پرهیز شده و «توافق خوب» حاصل شود و هم تاثیر مثبت آن بر اقتصاد کشور و معیشت مردم دیده شود، اما زمان گذشت و کار به جایی رسید که در پایان دو دوره ریاست جمهوری رئیس دولت «تدبیر و امید» در مرداد 1400، نه از سرنوشت حقوق برجامی ایران خبری بود و نه نرخ ارز، طلا، مسکن، خودرو و کالاهای اساسی با نرخ سال 92 کمترین شباهتی داشت! پاسخ دولتیها هم فقط یک چیز بود؛ «خروج آمریکا از توافق هستهای »!
مذاکرات هستهای ایران و 1+5 اندکی بعد از پیروزی روحانی در انتخابات 92 و از شهریورماه همان سال کلید خورد؛ آنهم، از راهروهای مقر سازمان ملل در نیویورک و با تماسهای تلفنی و ملاقاتهای به قول امروزیها «یهویی» با مقامات آمریکایی، که حسن روحانی آنها را «باهوش و مودب» توصیف میکرد.
مدتی بعد و در سوم آذر 1392 توافق اولیه هستهای با عنوان «برنامه اقدام مشترک» در ژنو امضا شد و این توافق نیز بعد از چند نوبت تمدید، در 13 فروردین 1394 به امضای پیشنویس «برنامه جامع اقدام مشترک» در لوزان سوئیس و در نهایت به توافق نهایی بر سر آن در 23 تیرماه آن سال در وین منجر شد که که به اختصار « برجام » گفته میشود.
توافق خوب، توافق بد یا هر توافقی؟
درست از همان روزهای آغاز مذاکرات 92 و زمانی که هنوز برجام متولد نشده بود، مذاکرهکنندگان هستهای در دولت حسن روحانی و جریان رسانهای وابسته به دولت، این موضوع را در افکارعمومی القاء میکردند که «هر توافقی، بهتر از عدم توافق است»! حتی در مقطعی در اواخر سال 92، برخی سلبریتیها با تلاش مشکوک برخی عناصر در دفتر رئیس جمهور وقت، پویشی را در فضای مجازی راه انداختند تا بگویند هر توافقی، بهتر از عدم توافق است!
هرچند به قول معروف «آش آنقدر شور شده بود» که خود طراحان و فعالان این کمپین هم عقبنشینی کردند، اما آنقدر زمزمههای پیدا و پنهان دولتیها برای «توافق به هر قیمتی» ادامه داشت، تا اینکه رهبر معظم انقلاب هم نسبت به این خط خبری و تبلیغی واکنش نشان دادند.
حضرت آیتالله خامنهای در 20 فروردین 1394 و چند روز بعد از توافق بر سر پیشنویس برجام در لوزان، در مراسم سالروز میلاد حضرت زهرا (س) با تاکید بر اینکه با توافقی که منافع ملت و کشور را تأمین کند کاملاً موافق هستند، گفتند: « البته این را هم گفته ام که توافق نکردن بهتر از توافق بد است، زیرا قبول نکردن توافقی که بخواهد منافع ملت ایران را پایمال کند و عزت ملت را از بین ببرد، شرف دارد بر توافقی که بخواهد ملت ایران را تحقیر کند ».
ایشان این نکته را هم گوشزد کردند که « همه مشکل بعد از این است که باید درباره جزئیات بحث و گفتگو شود؛ زیرا طرف مقابل، لجوج، بدعهد، بدمعامله و اهل از پشت خنجر زدن است و ممکن است در دوره بحث درباره جزئیات، کشور و ملت و مذاکره کنندگان را در حصار قرار دهند ».
از ذوقزدگی تا «تقریبا هیچ» و «برجام غیراقتصادی»
زمان گذشت و برجام در 23 تیرماه 94 مورد توافق قرار گرفت و 26 دی ماه همان سال، به عنوان روز آغاز اجرای برجام تعیین شد تا در صورت تایید این توافق در ایران و نیز در کنگره آمریکا، از این تاریخ برجام اجرا شود.
بر اساس برجام، ایران انجام تعهدات گستردهای را قبول کرد؛ از جمله اینکه در بند 3 و درباره راکتور آب سنگین اراک، مقرر شد «ایران به ساخت وساز راکتور ناتمام موجود برمبنای طرح اولیه ادامه نخواهد داد و کالندریای (قلب) راکتور موجود را خارج کرده و آن را در ایران نگهداری میکند. تمام منافذ و ورودی های کالندریا با بتن به گونه ای پر میشوند که آژانس بتواند غیرقابل استفاده بودن آن را برای کاربرد هسته ای در آینده راستی آزمایی کند»؛ همچنین طبق بند 28 برجام «ایران سطح غنیسازی خود را به مدت 15 سال در حد 3.67 درصد حفظ خواهد کرد»!
در مقابل، قرار بود تمام تحریمهای نفتی، بانکی، مالی، بیمهای و کشتیرانی ایران به قول حسن روحانی «بالمره» لغو شود.
البته مقدمات اجرای تعهدات ایران برای کاهش سطح و میزان فعالیتهای قانونی هستهای، از مدتی قبل از 26 دی ماه فراهم شده بود و حالا نوبت طرف مقابل بود که طبق مفاد برجام، به «لغو» تحریمها اقدام کند.
با نهایی شدن توافق هستهای، جریان وابسته به دولت هم در رسانههایشان ذوقزده شدند و هم گروههایی از شهروندان را به کف خیابانها کشاندند.
اما زمان گذشت و با تعبیر ماندگار رئیس کل بانک مرکزی دولت روحانی و « تقریبا هیچ » خواندن دستاوردهای برجام، معلوم شد نگرانیها و دلواپسیهای منتقدان برجام از کجا بوده است.
بماند که با گذر زمان و با تشدید تحریمها – قبل و بعد از خروج رسمی آمریکا از برجام – برخی مذاکرهکنندگان هستهای زمزمههایی مطرح کردند که اساسا هدف از برجام لغو تحریمها نبوده و ما میخواستیم منطق خود را به دنیا اثبات کنیم!
در نهایت هم اخیرا محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه دولت روحانی، اعتراف کرد که عبارت «لغو تحریمها» در ضمیمه برجام نیامده و بجای آن عبارت «تعلیق» گنجانده شده و وی اطلاع نداشته است. عبارتی که به معنای باقی ماندن زیرساختهای قانونی تحریمها بوده است. (اینجا را بخوانید)
در سمت دیگر ماجرا، وضعیت اقتصاد در این سالها به همان شکلی بود که در ابتدای این گزارش آمد؛ تفاوت نرخ ارز، طلا، خودرو، مسکن و کالاهای اساسی در هنگام تحویل دولت در سال 1400 در مقایسه با 1392!
نعل وارونه اصلاحطلبان به وین
حالا و در شرایطی که شش دور مذاکرات موسوم به «احیای برجام» در ماههای پایانی دولت روحانی بینتیجه بوده و هیچ اقدامی عملی از سوی سه کشور اروپایی عضو برجام برای جبران خسارات خروج آمریکا از توافق هستهای صورت نگرفته، جریان حامی دولت سابق دوباره به میدان آمده و تلاش میکند تا روایت دیگری از ماجرا ارائه دهد.
دور جدید مذاکرات هستهای ایران و 1+4 در قالب کمیسیون مشترک برجام، از هشتم آذرماه در وین آغاز شده و تاکنون دو دور مذاکره در سطح سران و چندین دور گفتگو در سطح تیمهای کارشناسی برگزار شده است.
تیم ایرانی در این دوره به ریاست علی باقری کنی معاون سیاسی وزیر امور خارجه در مذاکرات حاضر شده و راهبرد خود را « لغو تحریمها » قرار داده است؛ همان تحریمهایی که قرار بود فردای اجرای برجام و در ازای عقبنشینی ایران از حقوق مصرح هستهای، «بالمره» لغو شوند اما نه تنها لغو نشدند که با خروج یکجانبه آمریکا از برجام، تشدید هم شدند.
حرف طرف ایرانی در این دور از مذاکرات روشن است؛ لغو تمام تحریمها، راستیآزمایی و سپس بازگشت ایران به تعهدات برجامی.
اما جریان وابسته به دولت قبل که اخیرا سطح نقد خود را به طرز نگاه کردن علی باقری به چهره خانمها تقلیل داده، اصرار دارد تا تیم مذاکرهکننده را به «بیانیهخوانی» و مذاکرات بیثمر متهم کند و خود را نگران منافع ملی نشان دهد. در این خط خبری، یک روز به تعداد نفرات تیمهای کارشناسی ایرانی پیله میکنند، زمان دیگری برای عنوان مذاکرات و اینکه چرا نامش را «احیای برجام» نگذاشتهاید، فریاد میزنند و روز دیگر راهکار امتحانشده «مذاکره و توافق دوباره با آمریکا» را دنبال میکنند و تمایلی هم ندارند به این سوال پاسخ دهند که چه کسی از برجام خارج شد؟ ایران یا آمریکا؟!
جریانسازی تبلیغی اصلاحطلبان و حامیان دولت روحانی و تلاش برای شرطی کردن دوباره جامعه با مذاکرات، در حالی دنبال میشود که صورت مسئله روشن است؛ یکبار توافق کردیم، زیر توافق زدند، حالا دنبال گرفتن حقوقمان هستیم!
از طرف دیگر، دولت سیزدهم در ماههای اخیر تلاش کرده تا همزمان با دنبال کردن مذاکرات لغو تحریمها با 1+4، با عضویت دائمی ایران در سازمان همکاری شانگهای و توسعه همکاری با کشورهای عضو اکو، زمینه توسعه همکاریهای تجاری ایران با کشورهای همسایه و منطقه را فراهم کرده و خلأهای ناشی از درآمدهای ارزی را جبران کند؛ هرچند در همین چندماه نیز به گفته رئیس جمهور و برخش اعضای دولت، مجبور به پرداخت ماهانه 10 هزار میلیارد تومان از بدهیهای سررسید شده دولت قبلی است.
در چنین شرایطی، وابستگان رسانهای و غیررسانهای دولت سابق بد نیست به این سوال پاسخ دهند که منظورشان از «توافق خوب» چه توافقی است و علت اصرارشان بر روشهای امتحان شده و ناکاممانده قبلی که منجر به «خسارت محض» شد، چیست؟!