تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران در یومالله ۱۳ آبان ۱۳۵۸ (برابر با چهارم نوامبر ۱۹۷۹) به دست دانشجویان انقلابی که آمریکاییها از آن با عنوان «بحران گروگانگیری» نام میبرند، اقدامی جریانساز بود که علاوه بر نابودی پایگاه جاسوسی آمریکا در ایران، ابعاد بینالمللی گستردهای داشت و زمینهساز افول قدرت و هژمونی پوشالی این کشور و حقارت دولت آن شد؛ مسئلهای که سیاستمداران و رسانههای آمریکایی و کارشناسان بینالمللی در ۴۲ سال گذشته در موارد مختلف به آن اذعان کردهاند.
تسخیر لانه جاسوسی و تحقیر آمریکایی
«جولیتو کیهزا» روزنامهنگار ایتالیایی در کتابی تحت عنوان «تهاجم کارتر و وقایع پشت پرده» که اشاره به عملیات طبس دارد، به نقل از «هندریک هرتزبرگ» نویسندۀ اصلی متون سخنرانیهای کارتر از تعبیر گیر افتادن در بنبست در اشاره به این واقعه و تلاشهای ناموفق و درماندگی دولت کارتر برای آزادی آمریکاییهای بازداشتی استفاده میکند.
هرتزبرگ در جایی دیگر میگوید: تصورم این بود که کارتر اساساً خود را گروگان میکند. هر شب این بحث مطرح بود که «آمریکا تحقیر میشود، زیرا کارتر یک بیعرضه است».
«پیر سالینجر» نویسنده آمریکایی در کتابی تحت عنوان «آمریکا گروگان گرفته شد: مذاکرات پنهانی» به تحقیر و ذلت آمریکا در جریان این حادثه اذعان میکند و میگوید بزرگترین قدرت جهان زیر منت کشوری است که دچار بینظمی انقلابی است.
«همیلتون جردن» که رئیس کارکنان کاخ سفید کارتر بود در کتاب «بحران؛ آخرین سال ریاستجمهوری کارتر» میگوید که از زمان تسخیر سفارت ایالات متحده در تهران در ۴ نوامبر ۱۹۷۹ تا انتخابات ریاستجمهوری یک سال بعد آن، دولت کارتر هم مانند «۵۳ گروگان آمریکایی » اسیر بود.
همچنین به نقل از روزنامه «نیویورک تایمز»، «ویلیام داگرتی» از کسانی که در سفارت آمریکا بازداشت شد، به تحقیر و شرمساری کشورش در جریان این رویداد در مصاحبه با شبکه «سیانان» اذعان میکند.
روزنامه آمریکای «نیویورک تایمز» در گزارشی با عنوان «سال اسارت: تلاش طولانی و ناامیدکننده برای پایان دادن به یک تحقیر ملی» به تاریخ ۱۹ ژانویه ۱۹۸۱، در خصوص این اتفاق نوشت: از زمان «پرل هاربر» (اشاره به حمله ارتش ژاپن به پایگاه دریایی ایالات متحده آمریکا در این بندر در دسامبر ۱۹۴۱ که برای نیروی دریایی آمریکا یک فاجعه کامل بود و در پی آن، آمریکا وارد جنگ جهانی دوم شد) آمریکا تا این حد تحقیر نشده بود. دهها تن از دیپلماتها و نظامیان آمریکا برای بیش از یک سال در سرزمینی دور اسیر بودند و آمریکاییها، از رئیسجمهور کارتر تا ردههای پایینتر، ناتوان از اقدام.
نیویورک تایمز میافزاید: رئیسجمهور سعی کرد التماس کند، چانهزنی کند، تهدید کند و در یک نمونه سعی کرد حمله کند، اما همه بیهوده بود. کنگره قانونی را تصویب کرد که گروگانها را از پرداخت مالیات بر درآمد معاف میکرد، اما این تنها اقدامی بود که توانست انجام دهد. فقط کسانی که در سفارت در تهران بودند اسیر نبودند؛ همانطور که شب به شب در تلویزیون میگفتند «آمریکا گروگان گرفته شده» بود.
شبکه «پیبیاس» آمریکا این دوران را برای جیمی کارتر دوران تحقیرآمیز و طاقتفرسا توصیف کرد و افزود برای آیتالله خمینی و انقلابیون ایرانی، تسخیر سفارت آمریکا و بازداشت کارکنان آن یک پیروزی بسیار نمادین بر «شیطان بزرگ» بود.
روزنامه آمریکایی «واشنگتن پست» هم در گزارشی «بحران گروگانگیری ایران را یک آسیب ملی برای ایالات متحده خواند» و نوشت: در ۴ نوامبر ۱۹۷۹ دانشجویان ایرانی به سفارت ایالات متحده یورش بردند و کارکنان آن را گروگان گرفتند. رهبران ایالات متحده درمانده بودند و آمریکاییها از تصاویر گروگانها با چشم بسته شوکه شدند.
واشنگتن پست میافزاید: گویندگان اخبار هر شب به آمریکاییها یادآوری میکردند که گروگانها چه مدت در اسارت بودهاند. جایگاه رئیسجمهور جیمی کارتر هرگز بهبود نیافت، و زمانی که اسرا ساعاتی پس از سخنرانی تحلیف ریگان آزاد شدند، آخرین توهین به رئیسجمهور در حالِ خروج بود.
روزنامه آمریکایی «فیلادلفیا اینکوایرر» در گزارشی که در سال میلادی جاری منتشر کرده، اتفاقی که در چهارم نوامبر ۱۹۷۹ در تهران رخ داد را بدترین کابوس یک رئیسجمهور آمریکا خوانده و افزوده «به ویژه زمانی که آن رئیسجمهور قبلاً به دلیل یک اقتصاد بد، محبوبیتش فقط ۳۰٪ بود و برای کشوری که هنوز از شکست خود در جنگ ویتنام که تنها چهار سال قبل به پایان رسیده بود، بهبود نیافته بود. بحران گروگانگیری در ایران ایالات متحده را در صحنه جهانی ضعیف جلوه داد».
«استوارت آیزنشتات» مشاور ارشد سیاست داخلی کاخ سفید در کتابی با عنوان «رئیسجمهور کارتر: سالهای کاخ سفید» روایتی از زمان کار خود برای سی و نهمین رئیسجمهور آمریکا را ارئه میدهد که در آن کارتر را رئیسجمهوری بلاتکلیف و غیرموثر توصیف میکند و در بین ناکامیهای وی به مسئله تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران اشاره و میگوید که کارتر نتوانست بر آن فائق آید.
شکسته شدن «پنجه عقاب» و فرار آمریکایی
«عملیات طبس» که در ارتش آمریکا «پنجه عقاب» نام گرفته بود، ماموریتی نظامی توسط نیروی دلتا (نیروهای ویژه) در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ برای آزادسازی آمریکاییهای بازداشت شده در تهران بود که در پی ناکامی دولت آمریکا در اعمال فشار سیاسی و اقتصادی برای آزادی این افراد جیمی کارتر دستور انجام این عملیات را صادر کرد. عملیاتی که با شکست مواجه شد و ۸ نفر از نظامیان آمریکایی در این ماجرا کشته شدند.
نیویورک تایمز درباره آن مینویسد: پس از ماهها اوج و فرود، آمریکاییها صبح روز ۲۵ آوریل ۱۹۸۰ (۵ اردیبهشت ۱۳۵۹) را با تحقیر دیگری آغاز کردند. در ساعت ۷ صبح، رئیسجمهور کارتر به تلویزیون رفت تا اعلام کند که یک ماموریت جسورانه برای نجات گروگانها شکست خورده است.
این روزنامه میافزاید: آنچه خیلی بد به نظر میرسید نه این شکست بلکه چگونگی رخ دادن آن بود. سه بالگرد از هشت بالگرد تعیین شده برای نجات مجبور شدند (به دلیل نقص فنی) از ماموریت خارج شوند. سپس، پس از تصمیمگیری برای نیمهکاره گذاشتن ماموریت، یکی از بالگردهای باقی مانده بر روی زمین با یک هواپیمای ترابری C-۱۳۰ برخورد کرد و هر دو سوختند. هشت نظامی آمریکایی در این آتشسوزی جان باختند. بقیه فرار کردند و اجساد سوخته همقطاران خود را در کویر ایران رها کردند. کارتر مسئولیت کامل این شکست را پذیرفت و سایروس ونس وزیر خارجهاش که مخالف این عملیات بود استعفا کرد.
روزنامه آمریکایی «نیویورک دیلی نیوز» هم در گزارشی به بازخوانی ماجرای عملیات طبس که در آن نیروهای ویژه ارتش آمریکا به سرنوشتی شوم دچار شدند، پرداخت و نوشت: تلاش برای نجات جان ۵۰ گروگان آمریکایی سفارت اشغال شده آمریکا در تهران اوائل امروز به دستور جیمی کارتر رئیسجمهور به خاطر نقص فنی پیش آمده لغو شد. در جریان این حادثه دو هواپیمای آمریکایی فرود آمده در بیابانهای طبس در جریان عقبنشینی از عملیات با هم برخورد کردند.
پیروزی اراده ایران و افول آمریکایی
«الین سی کامارک» عضو ارشد در اندیشکده آمریکایی «بروکینگز» عملیات طبس را فاجعهای خوانده که با مرگ نظامیان آمریکایی، هواپیماهای نظامی نابودشده و آزاد نشدن آمریکاییها پایان یافت. وی معتقد است کارتر همان شبی در انتخابات آمریکا شکست خورد که اقدام نظامی او در بیابان طبس به شکست انجامید.
وی میافزاید: ماموریت شکست خورده آخرین ضربه بود. با واردن شدن به سال ۱۹۸۰، جیمی کارتر به عنوان یک رئیسجمهور ضعیف و بیخاصیت شناخته شد. اقتصاد به طرز فوقالعاده بدی پیش میرفت. رتبههای محبوبیت او رو به افول بود. سختترین چالش را برای کسب نامزدی حزب دموکرات پشت سر گذاشت و اگرچه کارتر نامزد دموکراتها شد، اما در نوامبر به جز شش ایالت، به اضافه ناحیه کلمبیا همه ایالتها را در مقابل رونالد ریگان از دست داد.
به نوشته نیویورک تایمز، ممکن است کارتر (در نطق پس از شکست قاطعش در مقابل ریگان) در خصوص تأثیر تحولات گروگانگیری بر انتخابات اغراق کرده باشد، اما در واقع این درست بود که نظرسنجیها نشاندهنده افت شدید جایگاه کارتر در آخر هفته قبل از انتخابات بود و به همان اندازه درست بود که پارادوکس خاصی برای رایدهندگان آمریکایی ایجاد شده بود: در حالی که ادعا شده بود در گذشته نزدیک ایالات متحده تعیین کرده بود که چه کسی دولت را در ایران تشکیل دهد، اکنون ایرانیها بر روی اینکه چه کسی رئیسجمهور آمریکا میشود تأثیر گذاشتند.
روزنامه «سیدنی مورنینگ هرالد» استرالیا در مطلبی نوشت ایران قبلاً یک رئیس جمهور آمریکا را به زیر کشیده است.
به نوشته این روزنامه، تمام تلاشهای جیمی کارتر برای آزادی گروگانها شکست خورد، از جمله یک ماموریت نجات در آوریل ۱۹۸۰، زمانی که برخی از خدمه هواپیما کشته شدند و لاشه هواپیمای آمریکایی در صحرا لکه ننگی بر ارتش ایالات متحده شد. تحقیر آمریکا در ایران عامل اصلی شکست کارتر در نوامبر آن سال بود.
طبق ادعای این گزارش ایران عمدا برای تکمیل کردن حقارت کارتر تا پایان دولت او و سوگند یاد کردن رونالد ریگان به عنوان رئیسجمهور جدید در ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱ برای آزادی آمریکاییها پس از ۴۴۴ روز صبر کرد.