۱. تردد شبانه ای که متخصصین امر، آن را بیفایده در مهار پاندمی کرونا میدانند را وقتی کنار افزایش ساعات طرح ترافیک میگذاریم، متوجه میشویم گویا صدای پول، بیشتر از سلامتی مردم به گوش میرسد و مسئله کنترل کرونا به بهانه و پوششی برای کسب درآمد، شبیهتر است؛ آن هم عموما درآمدی که از قشر مرفه اخذ نمیشود بلکه قشر متوسط و ضعیف، بیشتر در معرض آناند.
مدیریتهای جامع و راهبردی که نقشههای آن پنج ساله، ده ساله یا حتی پنجاه ساله است را متأسفانه فعلا کاری نداریم؛ در مدیریتهای اقتضائی هم اینچنین آزمون و خطاوار تدبیر امور نمیشود. اینگونه بیتوجهی به نظرات کارشناسان و رسانهها پیرامون لغو منع تردد که لغو و عبث بودنش بر همگان مسجل شده، جای شگفتی دارد.
۲. ابتدای راه دولت و شهرداری است و توقع حل مشکلات کلانی که انباشتی هشتساله یا بیشتر دارد در مثلا صد روز، هم بیانصافی است هم غیر عقلایی؛ اما برخی کارهای خُرد که رضایتی کلان در پی دارد، میسر و در دسترس است. شناسایی مسائلی که حد و اندازه دردسرسازی ندارند اما بهواقع باعث سردرد طیف کثیری از جامعه میشود باید در اولویت باشد؛ چراکه رفع آن نه در گروی پول است نه رفع تحریم؛ صرفا تصمیم مدیریتی میخواهد. یکی از ادعاها و وعدههایی که همه جریانات انقلابی در ایام انتخابات دادهاند، «کارآمدی» است. گوشواره حرفها این بود که دولت یازدهم و دوازدهم، شورای پنجم و شهردارانی که به خود دید و مجلس دهم، «ناکارآمد» بودند؛ چشمشان به بیرون از کشور بود و خوی جهادی نداشتند. اما ما میتوانیم با جبران سوء مدیریتی که بوده از پس مشکلات برآییم. اصل این نگاه، فارغ از عملی شدن، ممدوح است؛ تا حدی که به سادهانگاری در حکمرانی نینجامد. بنابراین و در راستای تحقق وعدهها بایستی بدوا هر چه سریعتر جلوی خونریزی شدیدی که حاصل بیتفاوتی و ضعف عملکردی دورههای پیش بوده گرفته شود، پانسمان انجامشده و مراحل درمان تا دوره نقاهت طی شود و پسازآن فرآیند تثبیت و تقویت قوای جسمانی و روانی در دستور کار قرار گیرد.
۳. اولویتبندی مسائل و وزن دهی به اموری که دایره مخاطبان بیشتری دارد حائز اهمیت و البته مؤثر در ساخت دیدگاه جامعه است. حضور میدانی فوقالعاده و خارج از تصور رئیسجمهور در بطن مشکلات حادثشده و سفرهای استانی از پیشتعیین شده از نقاط برجسته و تغییرات محسوس و ملموس دولت جدید بوده که شایسته ذکر و تقدیر است. اما مسئله بورس که قریب به ۵۰ میلیون نفر درگیر آناند هرچند راهکار فوری ندارد و میراث مسئلهدار و پرحاشیه دوره قبل است، باید تبیین و چارهجویی شود تا حس رهاشدگی به مردم دست ندهد. سرمایه مردم به امید حفظ و رشد و بر اساس اعتماد به حرف مسئولان، وارد این عرصه شده است. حاکمیت بلاشک در این زمینه باید پاسخگو، همراه و حامی مردم باشد.
۴. گرانیهای افسارگسیخته، از حد طاقت بسیاری از مردم فراتر رفته و سفرهها روزبهروز کوچکتر می شود. علاوه بر تأمین کالاهای اساسی که در شرایط ارزی کنونی امری سخت و طاقتفرساست، توزیع متوازن و هدفمند و نظارت پیوسته و همیشگی میتواند قدری از آلام مردم را کم کند. قشر آسیب پذیر و در معرض خطر، عائله مستضعف ولی عزیز نظام جمهوری اسلامیاند؛ مبادا بهصرف اقتضائات طبیعی دوره نقلوانتقال، این گروه، آسیبی ببینند که فردا با هیچ مصوبه و مقررهای جبران نشود. این روزها بیش از هر زمان دیگری جامعه به اخبار حقیقتا خوب، تشنه است؛ میشود باسلیقه، حال مردم را خوب کرد.