انتخاب رئیسجمهور جدید و دمیده شدن روح جدیدی در کالبد اجرایی کشور، پدیده مبارکی است. از اسفند ۹۸ با انتخابات مجلس شورای اسلامی ، فضای حاکم بر قوه مقننه تغییر کرد، تا امروز که در دولت و هم بهتبع انتقال شخص اول دستگاه قضا به دولت، قوه قضائیه و علاوه بر آن شهرداری کلانشهرها بالاتفاق چهرههای جدید و تازهنفس حضور دارند، تقریبا میتوان گفت که در تمام سطوح کلان اجرایی، تقنینی و قضائی کشور تحول داشتهایم. نوشته حاضر، نگاهی به این پدیده و ذکر چند نکته است:
اول: شاید اولینبار در دو دهه گذشته باشد که متولیان عمده دستگاههای اجرایی کشور در مدار گردش مدیران قرارگرفتهاند و نظام، پوستاندازی کرده است. ایدههای جدید، روش نوین و تفاوت نگاه به مسائل کشور از ثمرات این جریان سیال است.
دو. به همان میزان که تغییرات گسترده اخیر، میتواند مبارک و پرثمر باشد، میتواند پاشنه آشیل هم بشود. باید دقت کرد که اغلب این تغییرات، باواسطه یا بهصورت مستقیم، با رأی و نظر مردم صورت گرفته و جامعه به چهرههای جدید دل بسته است. اگر این بار هم، جامعه ما از برخی مسئولان خود دلشکسته و ناامید شود، آسیب کاهش سرمایه اجتماعی نظام اسلامی نسبت به ادوار پیشین دوچندان خواهد بود. بهویژه آنکه مسئولان جدید در دولت، مجلس، قوه قضائیه و نظام مدیریت شهری تهران و کلانشهرها، همه با تابلوی منش انقلابی و روش جهادی پا به میدان گذاشتهاند و عدم توفیق آنها بهپای انقلاب اسلامی نوشته میشود.
سه. به قول اهل ورزش، این چند ماه، پنجره نقل و انتقالات باز است. باید در انتصابات دقت کرد. در این حوزه چند نکته اساسی وجود دارد. منصوبان جدید باید سالم، خوشنام و تا حد امکان سادهزیست و مردمی باشند. دوم آنکه ترجیحا از بدنه همان مجموعهها انتخاب شوند تا بتوانند از روز اول تصدی مسئولیت، به حوزه کاری خود اشراف داشته باشند و سرمایه و زمان کشور اتلاف نشود. سوم آنکه اگر از ادوار پیشین کسانی هستند که در حوزه کاری خود تخصص و تعهد دارند، باید حفظ شوند.
چهارم آنکه باید دانست هر فرد باتقوا و مؤمنی، مناسب مدیریت نیست. اصل اول مدیریت، تدبیر است که از این مهم هم نباید غفلت شود.
چهارم. خوشبختانه، تا این لحظه عمده بخشها در مسیر قابل قبولی پیشرفتهاند. اشاره به این نکته هم ضروری است که بعد از چند ماه، دیگر وعده دادن مسموع نیست. مردم، منتظر عمل، کار و تحول ملموساند.
نویسنده : مسعود پیرهادی