۱- «...الا ان الدعی ابن الدعی، قدرکز بین اثنتین، بین السله والذله، هیهات منا الذله»... وقتی در روز عاشورا، عمر بن سعد ابی وقاص تیری بر چله کمان نهاد و به سوی اردوگاه حسین(ع) پرتاب کرد و آنگاه که معلوم شد شروع جنگ قطعی است، امام(ع ) سوار بر شتر (و یا اسبی) شد و در وسط میدان، میان دو سپاه قرار گرفت و در بخشی از سخنرانی ناصحانه و هشداردهندهای که به گوش جماعتی که شکمشان از حرام پر بود، نمیرفت فرمود، «... ای مردم این ناپاکزاده پسر ناپاکزاده مرا میان دو چیز مخیّرکرده است. میان ذلت و شمشیر، هیهات که ما تن به ذلت دهیم !» (به نقل از مقاتل و منابع تاریخی.)
۲- خیلی ساده و در یک کلام درگیری میان ایران اسلامی و قدرتهای چپاولگر و نظام شیطانی سلطه بر سر همین معناست. آنها ما را (وهمه را) میان «ذلت» یا «شمشیر» مخیّر کردهاند و این ملت تصمیم خود را گرفته و انتخاب خود را کرده و با برپایی انقلابی منبعث از مکتب ذلتناپذیر و انسانساز در مقابل جهانخواران متکبر، قرص و محکم ایستاده و در پاسخ به تطمیع و تهدید آنها و صداهای سازشکاری و هویتباختگی که از حلقوم دنبالههای داخلی آنها به گوش میرسد، به تاسی از سرور آزادگان جهان(ع) قاطعانه و مردانه پاسخ میدهد: «هیهات منا الذله»... ! انقلاب اسلامی مردم ایران، انقلابی عاشورایی است که برای اصلاح و سرفرازی این ملک و ملت برپاشده است و... دشمنان حتی از بعضی صاحبان شناسنامه ایرانی این را خوب فهمیدهاند و... نبردی بیامان و صریح را علیه این مردم و انقلاب آنها به راه انداختهاند.
۳-دشمن مغرور برای درهم شکستن مقاومت کمنظیر مردم ایران و ناکام کردن تجربه عزتمداری و استقلالخواهی و استکبارستیزی او ۴۲ سال است که با همه توان و تجربه، بیامان و دیوانهوار علیه این ملک و ملت هجوم آورده است. اما علیرغم وسعت و شدت تهاجمات او در عرصههای مختلف سیاسی ، فرهنگی، اقتصادی و تنوع شیوهها (از داخل و خارج) اولاً؛ راه به جایی نبرده و در رسیدن به هدف اصلی خود که براندازی و محو نظام جمهوری اسلامی و شکست انقلاب اسلامی و اثبات تئوری «پایان تاریخ» و برتری تمدنی غرب، در برابر ایمان یک ملت، ناکام مانده است، ثانیاً؛ هر چقدر هم که زمان میگذرد، با رفتار عصبی و ضدبشری و زورگویانه و مرتجعانه خود که کاملا برخلاف ژست دمکراتمنشانه و ظاهر متمدنانهای که از خود ساخته و شعارهایی که آن را در ذات تمدن غربی معرفی میکرد، ماهیت واقعی تجاوزکارانه و جنایتکارانه خود را بیشتر و بیشتر آشکار میسازد و موجب نفرت و رویگردانی ملتهای جهان (حتی جهان غرب) میشود. تا آنجا که در نظرسنجی که اخیرا از سوی «بنیاد اتحاد دموکراسیها» صورت گرفته و توسط روزنامه گاردین منتشر شده ۵۳ کشور جهان، آمریکا را بزرگترین تهدید علیه دموکراسیها میدانند...» ! و ثالثا؛ بهتر و بیشتر معنای سخن آن رهبر بزرگ و تاریخساز یعنی خمینی کبیر را به اثبات میرساند که ابرقدرتها و در رأس همه آمریکا در مقابله با انقلاب اسلامی«هیچ غلطی» نمیتوانند بکنند و بدون شک «اسلام، ابرقدرتها را به خاک مذلت خواهد نشاند» !
۴-تاریخ و تجربه نشان میدهد هر ملتی که برای دفاع از هویت اعتقادی و شخصیت فرهنگی و استقلال و شرف ملی در برابر دشمنیها و تجاوزات با ایمان و اتحاد و انگیزه مقاومت کند و تابآوری و صبر بیشتری به خرج دهد، نهتنها ضعیف نمیشود بلکه آبدیدهتر و مقاومتر میشود و این دشمنان و متجاوزان هستند که با گذشت زمان فرسوده و خسته و در نهایت از میدان بدر میروند. این قانون تاریخ و سنت الهی حاکم بر روزگاران بوده که استثناءپذیر هم نیست و در تاریخ برای آن نمونهها و مثالهای فراوان میتوان یافت. تازهترین و ملموسترین نمونه مقاومت مومنانه ملت ایران است که ایمان و اتحاد در آن دو عنصر بیبدیل هستند که در مقاومت شرافتمندانه یک ملت در برابر سختیها و تنگناهای ناشی از شرارت دشمن و ضربات مادی و معنوی عناصر نفوذی، کوتاهیها و بدعملیهای برخی مدیران و مسئولان وا داده و مرعوب، نقش اصلی را بازی میکنند، این است که میبینیم از ابتدای انقلاب تا امروز، تمام تلاشهای تبلیغاتی و مزورانه دشمن روی حمله به باورهای دینی و اعتقادی مردم و تضعیف اتحاد در صفوف به هم فشرده آنها متمرکز است. همین تاریخ و تجربه به ما میگوید که تا ملتی از «درون» ضعیف نباشد و نقطه ضعف نشان ندهد، دشمن خارجی و رویاروی هرچقدر هم قوی باشد نمیتواند او را به تسلیم و شکست وادار نماید.
تاریخ صدر اسلام شاید یکی از بهترین نمونهها برای اثبات و درستی این اصل تاریخی باشد. آنجا که روزگار پیامبر(ص)، مظهر پیروزی اسلام در مصاف با کفر بینقاب و مشرکان مستکبر است، اما دوران حضرت علی(ع) نماد رخنه و نفوذ نفاق و ایجاد تشتت و چند دستگی میان مردم و تحریک جریانات بیبصیرت و فریب خورده، در مصاف با کفر نقاب زده و... بالاخره سوار شدن بنیامیه پلید برگرده مردم و پوشیدن ردای جانشینی پیامبر(ص) توسط عناصر فریبکاری چون معاویه و افراد فاسد و فاسقی چون یزید و...
۵- تکلیف روشن است. اگر قرار بر مقاومت است و دفاع جانانه از شرف و عزت و استقلال منجر به آبادی این سرزمین و رفاه و سرفرازی این مردم(که هست)، تکیه بر درسها و عبرتهای تاریخ، توصیههای مکتب و سنت و سیره بزرگان و امامان(ع) و بالاخره تجربیات گرانبها و ارزشمند ۴۲ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی،ضرورتی غیرقابل انکار است. و اینها همه به صراحت میگویند و تاکید میکنند که ما برای تحقق اهداف ملی و انقلابی راهی جز تکیه بر خویشتن و چنگزدن به ریسمان وحدت و حفظ وحضور مردم در صحنه نداریم.
لحظه به لحظه۴۲ سالی که گذشته بیانگر این واقعیت است که در هرجا و هر وقت و هرچقدر بیشتر در مصاف با توطئهها و شرارتهای دشمنان، به اصول و ارزشهای اعتقادی و اصول تاریخی و مهمتر از همه به تعبیر ظریف و دقیق رهبرانقلاب «حضور بیبدیل و بیجایگزین» مردم تکیه کرده و چشم امید به دشمن بیرحم و مروت نداشتهایم. بر موانع و مشکلات فائق آمدهایم و هرجا خلاف این رفتار شده خاصه کسانی که در مقاطعی صاحب پست و مسئولیتهای حساس شده و مطالبات و انتظارات ملت را نه از زبان ملت و واقعیتهای غیرقابل انکار تاریخی و اجتماعی که از زبان دشمن فریبکار و اغواگر شنیده، و لاجرم منزل و مقصد را غلط تشخیص داده و خواسته و ناخواسته در زمین بدخواهان بازی کرده؛ دشمن شاد شده و لاجرم اعتراض و انتقاد ملت را علیه خود برانگیخته است.
۶- شعار و ادعای مردمی بودن خوب است اما اثبات مردمی بودن با استدلال و بحثهای طلبگی و آکادمیک و تئوریک ممکن نمیشود. دولتی که خود را «مردمی» میداند، بدون اینکه با حرف بخواهد این معنا را ثابت کند باید حتما نشانهها و مشخصاتی را در ذات و عملکرد خود داشته باشد. برای مثال رعایت اصل «شایستهسالاری» یکی از بارزترین این نشانههاست. دولت علی بن ابی طالب(ع) دولتی مردمی است چون ایشان برای مردم حرمت و شان قائل بود و اجازه نمیداد در زمان خلافت خود حتی برای لحظهای افراد ناباب و فاسد و فرصتطلب بر مصدر امور مردم و جامعه قرار بگیرند. امیر مومنان(ع)در پاسخ به کسانی(مثل مغیره بن شعبه) که در آغاز خلافت، به ایشان یا از سر دلسوزی یا اغراض باندی و سیاسی توصیه میکردند بعضی از والیان فاسد و جاهطلب را فعلا عزل نکند تا بعد از اینکه قدرت سیاسی ایشان تثبیت شد، آن وقت به حسابشان برسد، صریحا میفرمود: «والله لا ادهن فی دینی،ولا اعطی الدنی فی امری» (به خدا سوگند من در دینم مداهنه نمیکنم و امور مملکت را به دست افراد پست نمیسپارم).
در دولت مردمی هرگز نالایقان فرصتطلب، طماعان خائن به بیتالمال و سست عنصران دل در گروی دشمن داده، اجازه ندارند که امری از امور مردم را به عهده داشته باشند... مهمتر از همه دولت مردمی دولتی است که «مردم» را دقیقا بشناسد. مردم را در عالم خیال و توهم، تصور و تعریف نکند، بدتر و مهلکتر از همه مردم را از زبان دشمن و القائات و سمپاشیهای او نشناسد و آن وقت بر اساس این شناخت غلط، باور کند که این ملت از فرهنگ و اعتقادات و دین و انقلاب و کشور و همه چیز خود خسته و پشیمان است و برای عذرخواهی و عقبنشینی و کنار آمدن با «کدخدا» با هر قید و شرطی بیتابی میکند! و...
و عمر زودگذر و با ارزش مسئولیتی خود (و در واقع مردم و مملکت)را به راضیکردن کدخدا و غفلت از درون، هدر دهد.
۷- خوشبختانه دولت سیزدهم که سخت بر «مردمی بودن» خود تاکید میکند و رئیسجمهور محترم (ازجمله در مراسم تحلیف)خود را «خادم همه جمهور و خدمتگزار بیش از ۸۰ میلیون نفر جمعیت» ایران میداند، هنوز به کار آغاز نکرده با نشانهها و رفتارها و شعارهایی که میدهد این امیدواری را در نزد ملت بزرگ ایران ایجاد کرده که «مردمی» هم عمل کند. برای مثال این دولت و رئیس محترم آن به جای رویا بافی و وعده مذاکره و کنار آمدن با کدخدا، با واقع نگری، برای فائقآمدن بر مشکلات، از همین آغاز ضمن تاکید بر حل مشکل تحریم و روابط محترمانه با دنیا، تکیه بر ظرفیتهای مادی و معنوی درونی و احیای ارزشهای اعتقادی و فرهنگی را سیاست اصلی خود برای رسیدن به اهدافی چون عدالتگستری و فسادستیزی و حل و رفع مشکلات مردم و جامعه اعلام کرده است. همان ارزشهایی که عزتآور است و ذلت مومنان را در برابر یزیدیان همیشه تاریخ برنمیتابد، همان ارزشهایی که اصولا این ملت به عشق حاکمیت آنها برکاروبار حیات فردی و جمعی خود انقلاب کرد، بساط دخالت و چپاولگری سلطهگران را پایان داد و بستر رشد و تحول و آبادانی را فراهم آورد. و بالاخره همان ارزشهایی که ریشه در اعتقادات عمیق این ملت به اسلام و به مکتب علی(ع) و عاشورا و... دارد و با جان و خون او آمیخته و قرنها و سالها در گذرگاههای تاریخ آنها را فریاد زده و با فداکاریها و جانبازیها و شهادتها، بسط و حاکمیت آنها را مطالبه کرده است. دولت مردمی سیزدهم که خود را « از اصحاب ما میتوانیم»، میداند، وعده داده است با تکیه بر همین ارزشهای اعتقادی و ملی، به جنگ مشکلات و موانع ساختگی و ساختاری؛ داخلی و خارجی این ملک و ملت برود... و تجربه و تاریخ نوید میدهد در این صورت با همه سختیها و موانع موجود، موفقیت قطعی و پیروزی حتمی است. و از این هم بالاتر، خداوند بارها در کتاب خود در این باره به مومنان و عاملان، وعده داده، که: «... و من یتق الله یجعل له مخرجا» (طلاق/۲)
سید محمدسعید مدنی