این روزها سفرههای مردم کوچکتر از هر زمان مشابهی شده، سرانه مصرف گوشت قرمز نسبت به بازه زمانی مشابه سال گذشته بیش از 50درصد کاهش پیدا کرده است، مردم حتی به دلخواه قدرت انتخاب و خرید میوه را ندارند و غصه تهیه معاششان روی دوششان سنگینی میکند.
متأسفانه حکایت روزهای سخت و دشوار معیشتی مردم چنان تلخ است که برشمردن فکتهایش هم کامها را تلخ میکند. در برشمردن مسببان بروز و ظهور این شرایط بارها و بارها آسیبشناسی شده و لیست بلندبالایی را در ایجاد چنین شرایطی که انصافا درشأن نظام جمهوری اسلامی نیست، میتوان بر شمرد و بر سرشان فریاد زد.
اما فریاد و انگشت اتهام بهسوی این و آن گرفتن حداقل در شرایط فعلی نه دردی را از مردم دوا میکند و نه گرهای از مشکلاتشان باز میکند. شرایط بروز یافته محصول روندی اشتباه و روزافزون بوده و هست که حالا به پای همه مسئولان نوشته میشود.
در این شرایط اما به راه افتادن کارزارهای انتخاباتی زودهنگام و صفآرایی مشتاقان کرسی ریاستجمهوری فضایی را ترسیم کرده است که گویی شماری از آقایان که سودای پاستور را در سر میپروانند نهتنها نقشی در این روند نداشتهاند که فهم درستی از شرایط و روزگار دشوار مردم هم ندارند.
یکی پشت سر دیگری به صف ایستادهاند و نسخههای یکشبه برای گذر از شرایط کنونی تجویز میکنند، نسخههایی که خود بیش از هرکس دیگری میدانند نهتنها قابلیت اجرایی ندارد بلکه حتی روی کاغذ هم منتج به نتیجه نمیشود.
بیتوجه به عقیم بودن وعدهها و شعارهایشان، وعده برقراری عدالت اجتماعی، پررونق کردن شرایط اقتصادی کشور و رنگین کردن سفرههای مردم را میدهند. چشم بر شرایط حقیقی کشور بستهاند و چشم به دهان مردم نیازمند دوختهاند تا ببینند کدام ادعایشان لبخند را به لب مردمی میآورد که به نظاره معرکهگیری انتخاباتی آنها آمدهاند.
اینان که خود را ناجیان یکشبه روزهای سخت مردم میدانند و حضور در انتخابات برایشان تکلیف شده است آیا از خود پرسیدهاند که وعدههای بیاساس و نشدنیشان چه بر سر اعتماد عمومی و امید اجتماعی میآورد و چند صباح دیگر که کارزار انتخابات به پایان رسید و دولت جدیدی از میان همین صف مشتاقان سکاندار امور اجرایی کشور شد چگونه از پس پاسخگویی به توقعات ایجاد شده برخواهد آمد؟ مدعیان نجات یکشبه کشور آیا دایره وظایف و اختیارات رئیسجمهور را میدانند و از شرایط کشور باخبرند و کاستیها ، دشواریها و امکانات را میدانند که چنان بیمحابا وعده غیب کردن مشکلات را میدهند؟ اگر میدانند و چنان میکنند که نه عادلند و نه شایسته و اگر نمیدانند و چنان میکنند که نه مدیرند و نه مدبر.
محسن پیرهادی