سیاستهای راهبردی آمریکا نسبت به ایران با تغییر احزاب سیاسی تفاوتی نخواهد کرد و آنچه ایران باید به آن توجه داشته باشد، « اقتدار اقتصادی » است. هیچکسی با اصل مذاکره در کشور مخالفت نکرده است، آنچه همیشه باید به آن توجه کنیم شرایط مذاکره و نوع برخورد در مذاکره است. زمانی که تحت فشار باشیم و مشکلات جدی در داخل داشته باشیم و از موضع ضعف وارد مذاکره شویم، نتیجه این مذاکره جز شکست نخواهد بود.
مسالهای که باید به آن توجه داشت، این است که سیاستهای راهبردی آمریکا نسبت به ایران، در ۲ حزب دموکرات و جمهوریخواه چندان با هم تفاوتی ندارد، بلکه ممکن است شیوههای عملکرد این ۲ حزب متفاوت باشد.
اعضای حزب جمهوریخواه اصولا تهاجمیتر هستند، بویژه در دوره ریاستجمهوری آقای ترامپ، وی به دلیل شخصیت آنرمالی که داشت بسیار در چارچوبهای غیردیپلماتیک عمل میکرد و به صورت غیرمنطقی و غیرقانونی رفتارهایی را از خود نشان میداد که مورد توجه بیشتری در اذهان عمومی قرار میگرفت. شاهد بودیم که ترامپ ظاهر مناسبی در برخوردها نداشت و چندان هم تقید به رعایت این ظواهر نشان نمیداد.
دموکراتها معمولا حسابشدهتر رفتار میکنند و از ابزار اقتصادی برای ایجاد فشار بیشتر استفاده میکنند و ظاهر را کمی دیپلماتیکتر طراحی میکنند. به عنوان مثال نوع دیدگاه جمهوریخواهان در زمان ترامپ و دموکراتها در زمان آقای بایدن به این شکل است که ترامپ میگفت من برجام را قبول ندارم و آن را پاره میکنم و فشار به ایران را افزایش میدهم تا ایران مجبور شود مذاکره جدیدی انجام دهد به گونهای که غیر از بحث اصلی، بحثهای موشکی و حضور منطقهای ایران نیز در این توافق جدید قید شود. اما دموکراتها در زمان بایدن میگویند ما برجام را قبول داریم و همه باید به برجام بازگردیم ولی این برجام باید تکمیل شود و بحثهای موشکی و حضور منطقهای ایران نیز باید در آن گنجانده شود و فعلا فشارها و تحریمها در همان وضعیت میماند و زمانی که ایران به تعهدات خود بازگردد، تحریمها قابل برداشته شدن خواهد بود. بنابراین میبینیم تقریبا دورنمایی که از برجام در زمان ترامپ و بایدن طراحی شد، یک وضعیت با ۲ شیوه برخورد متفاوت را نشان میدهد.
آنچه ما باید دنبال کنیم، این است که جدا از فضای سیاسی که به هر حال ظاهر آن اندکی متفاوت میباشد و ممکن است از این فضای جدید فشار روانی کمتری بر افکار عمومی وارد شود و همین امر تا حدودی بر وضعیت اقتصادی تأثیر گذارد، در این شرایط ایران باید از این فضای جدید جهت تسریع در پیشرفتهای اقتصادی بر مبنای افزایش و جهش تولید و نگاه به صادرات و در نهایت خنثیسازی هر گونه تحریم و فشار غیرقانونی استفاده کند.
چنانچه ایران اقتدار اقتصادی را در دستور کار قرار دهد و نقاط ضعف داخلی را برطرف کند، خودبهخود این وضعیت جدید میتواند اهرم فشاری برای ما باشد؛ در این صورت اگر بنا شد در آینده در بحث برجام و تحریمها شرایط جدیدتری به وجود آید، ایران از موضع قوت و اقتدار میتواند به خواستههای اصلی خود یعنی حرکت در چارچوب فعالیتهای صلحآمیز هستهای برسد.
هیچ شرط و شروطی برای برداشتن تحریمها نباید وجود داشته باشد و باید شرایط اقتصادی ایران با جهان خارج به صورت نرمال و طبیعی انجام شود. امکان انتقال ارز و فروش نفت و سرمایهگذاری خارجی در کشورمان باید کاملا روال طبیعی داشته باشد، در چنین شرایطی برجام تحقق پیدا میکند و ایران به محدودیتهای زماندار و محدودی که برای راستیآزمایی توافق کرده، پایبند خواهد بود. هیچکسی با اصل مذاکره در کشور مخالفت نکرده است، آنچه همیشه باید به آن توجه کنیم شرایط مذاکره و نوع برخورد در مذاکره است. زمانی که تحت فشار باشیم و مشکلات جدی در داخل داشته باشیم و از موضع ضعف وارد مذاکره شویم، نتیجه این مذاکره جز شکست نخواهد بود چون طرف مقابل حاضر نیست از موضع برابر و احترام با شما گفتوگو کند و نسبت به دادن حقتان به عنوان یک کشور مستقل رفتار منطقی داشته باشد. در زمانی که طرف مقابل قصد تحمیل نظرات خود را دارد و از نقاط ضعفی که در کشور ما به وجود آمده، به عنوان یک اهرم فشار استفاده کند، طبیعتا نتیجه آن مذاکره خوشایند ما نیست و منافع ما را تأمین نخواهد کرد. اگر بتوانیم شرایط مذاکره را به نقطهای بازگردانیم که از موضع برابر و تأمین منافع ملی در مذاکرات و توافقات دست برتر را داشته باشیم، آن زمان مذاکره میتواند معنا داشته باشد.
رامین مهمانپرست