مایک پمپئو، وزیر خارجه جدید آمریکا قرار است در ساعتهای آینده طی نخستین سخنرانی خود در موضع وزیر خارجه در بنیاد هریتیج واشنگتن درباره فهرست آرزوهای ترامپ درباره ایران و برجام سخنانی ایراد کند. اگرچه پمپئو درباره رئوس دیدگاههایش مطلبی را منتشر نکرده ولی روزنامه نیویورک تایمز مدعی است به جزئیاتی در این زمینه دست یافته و ترامپ قصد دارد آرزوهایش برای مذاکره با ایران را مطابق دلخواه خود با هدف تامین خواستههایش به همگان دیکته کند.
فهرست آرزوهای ترامپ اینگونه انعکاس یافته است:
1- محروم ساختن ایران از حق غنی سازی اورانیوم برای همیشه
2- تجدید مذاکرات برجام با مشارکت انبوهی از کشورهای عرب و غیرعرب و کاهش وزن و نقش طرفهای کنونی توافق برجام
3- وارد کردن محورهای جدید مورد نظر ترامپ در مذاکرات از جمله توان و ظرفیتهای موشکی ایران، مسائل منطقه ای، نفوذ روزافزون ایران در خارج از مرزهای جغرافیائی خود
4- تحمیل محدودیتهای بیشتر علیه برنامه هستهای ایران
5- ایجاد محدودیتهای گسترده برای توقف نقش ایران در سرکوب تروریسم
6- محدود کردن فعالیتهای سایبری ایران
با مروری بر فهرست آرزوهای ترامپ، بهتر میتوان دریافت که خواستههای اولیه ترامپ که در جریان مبارزات انتخاباتی مطرح بود، نیز بر اثر مرور زمان افزایش یافته و چه بسا موارد جدیدی به صورت روزمره در آینده هم اضافه شود.
اتحادیه اروپا و تمامی طرفهای برجام با هرگونه مذاکره جدید پیرامون برجام و تجدیدنظر احتمالی در مفاد و محورهای آن مخالفت جدی کردهاند ولی طرفهای اروپائی با شدت و ضعف درباره توجه به برخی دیدگاههای ترامپ و البته جدای از حفظ و اجرای برجام، اظهار تمایل نمودهاند ولی معلوم نیست که فردا ترامپ، نتانیاهو و جان بولتون حرف تازهای در این مقوله مطرح میکنند یا خیر.
ژان کلودیونکر، رئیس کمیسیون اروپا در یک واکنش تهاجمی بیسابقه و البته خشم آلود علیه ترامپ و دستگاه دیپلماسی آمریکا گفت با وجود ترامپ، اتحادیه اروپا نیازی به دشمن ندارد. حتی اگر تصور کنیم که اتحادیه اروپا در برخورد با آمریکا از حد جنگ لفظی فراتر نرود، لکن استفاده از چنین ادبیاتی در منظومه مناسبات دو سوی آتلانتیک به کلی بیسابقه و غیرمنتظره است.
باید پرسید که چرا این بار اتحادیه اروپا در برابر واشنگتن با چنین مواضعی برخورد میکند؟ نخست آنکه آمریکا در مذاکرات برجام و به ویژه پس از آن، از موضع یکسان و همراه با دیگران برخورد نکرده و همواره با انتخاب روشهای تحکمآمیز و تکروی سعی کرده و میکند که دیگران را به دنبال خود بکشاند. استمرار چنین رفتاری باعث وهن سایر طرفها و تحقیرآنها به ویژه از دیدگاه رسمی و حیثیتی شده است. در واقع سایر طرفها از جمله چین، روسیه، آلمان، فرانسه، انگلیس و اتحادیه اروپا حتی علیرغم همراهی با آمریکا در دوره دو ساله مذاکرات برجام نیز با تلخکامی و تعجب احساس میکنند که تحقیر شدهاند و آمریکا کمترین ارزش و اعتباری برای همراهی و همکاری آنها در توافق برجام قائل نیست. علاوه بر این تهدید رسمی آمریکا برای اعمال تحریمهای بازدارنده علیه شرکتهای فعال یا درصدد فعالیت در ایران، عملاً استقلال رای و استقلال عمل دیگران را در پرتو تصمیمات و قوانین فرامرزی آمریکا لگدکوب کرده است. این نکته به ویژه در واکنش پمپئو نسبت به تصمیم اتحادیه اروپا در مورد اجرای «قانون انسداد» با خشم و اعتراض جمعی و انفرادی کشورهای اروپائی مواجه شده است. پمپئو این تصمیم و اقدام اتحادیه اروپا را «جنجال بیهوده اروپائی ها» نامید و هشدار داد که نهایتاً شرکتهای بزرگ اروپائی ناچار و وادار به تمکین در برابر تحریمهای آمریکا خواهند شد. معنی این جملات گزنده، زمانی بهتر قابل درک است که در چارچوب اظهارات و مواضع ترامپ درمورد «برگزیت» فرگزیت و آرزومندی وی برای فروپاشی اتحادیه اروپا مورد بررسی قرار گیرد.
مواضع ترامپ و پمپئو در قبال برجام و تهدید اروپا به تمکین در مورد آثار و تبعات خروج یکجانبه آمریکا از برجام، از این دیدگاه فرصتی برای درهم شکستن اراده اروپا و به حاشیه راندن اتحادیه اروپا در مقیاس جهانی است که ترامپ برای تامین و تضمین بیشترین بهرههای ممکن در این زمینه به شدت وسوسه شده است. حتی پیشنهاد پمپئو برای مشارکت دادن طیفی از طرفهای عربی و غیرعربی هم با هدف کاستن از وزن و تاثیر مواضع اتحادیه اروپا و حتی سایر طرفهای برجام صورت گرفته و مطرح شده است درحالی که اروپا تجربه موفقی در مواجهه با تصمیمات آمریکا در قبال تحریم کوبا داشته و توانسته بر تصمیم شرکتهای بزرگ و کوچک در مورد حضور یا خروج از کوبا تاثیر بگذارد. در واقع ترامپ با تلاش برای گنجانیدن نام برخی کشورها در مذاکرات دلخواهش درباره برجام، اصل شکل گیری مذاکرات مورد نظر خود را جدی و قطعی گرفته و اکنون درصدد است که درباره شکل و ترکیب تیم مذاکره آینده و محورهای مورد نظر، دیدگاههای خود را بر همگان تحمیل نماید.
چنان مذاکراتی هرگز شکل نخواهد گرفت که بحث به ترکیب تیم و محورهای مذاکره برسد. آمریکا با تکروی در برجام عملاً به دنیای معاصر نشان داد که تا چه اندازه غیرقابل اعتماد است و به هیچ یک از مواضع، دیدگاهها و تعهداتش پایبند نیست. بعلاوه ترامپ نشان داد که برای سایر طرفهای برجام کمترین ارزش و اعتباری قائل نیست و همراهی آنها را تا جائی میپذیرد که از دیدگاهها و مواضع واشنگتن اطاعت و دنباله روی کنند ولی هرگونه مخالفت و اعتراض به تکروی، یکجانبه گرائی و تحکم آمریکا را هرگز بر نمیتابد. شاید از این دیدگاه، فهرست آرزوهای ترامپ صرفاً برای ثبت در تاریخ باشد و ارزش دیگری ندارد ولی ترامپ به دوست و دشمن به خوبی نشان داد که با انتخاب و انتساب عناصر ناراحت و مسئلهدار پیرامون خود، رفتاری را در پیش گرفته که متحدین همیشگی آمریکا را هم برآشفته و نگران کرده است.
1- محروم ساختن ایران از حق غنی سازی اورانیوم برای همیشه
2- تجدید مذاکرات برجام با مشارکت انبوهی از کشورهای عرب و غیرعرب و کاهش وزن و نقش طرفهای کنونی توافق برجام
3- وارد کردن محورهای جدید مورد نظر ترامپ در مذاکرات از جمله توان و ظرفیتهای موشکی ایران، مسائل منطقه ای، نفوذ روزافزون ایران در خارج از مرزهای جغرافیائی خود
4- تحمیل محدودیتهای بیشتر علیه برنامه هستهای ایران
5- ایجاد محدودیتهای گسترده برای توقف نقش ایران در سرکوب تروریسم
6- محدود کردن فعالیتهای سایبری ایران
با مروری بر فهرست آرزوهای ترامپ، بهتر میتوان دریافت که خواستههای اولیه ترامپ که در جریان مبارزات انتخاباتی مطرح بود، نیز بر اثر مرور زمان افزایش یافته و چه بسا موارد جدیدی به صورت روزمره در آینده هم اضافه شود.
اتحادیه اروپا و تمامی طرفهای برجام با هرگونه مذاکره جدید پیرامون برجام و تجدیدنظر احتمالی در مفاد و محورهای آن مخالفت جدی کردهاند ولی طرفهای اروپائی با شدت و ضعف درباره توجه به برخی دیدگاههای ترامپ و البته جدای از حفظ و اجرای برجام، اظهار تمایل نمودهاند ولی معلوم نیست که فردا ترامپ، نتانیاهو و جان بولتون حرف تازهای در این مقوله مطرح میکنند یا خیر.
ژان کلودیونکر، رئیس کمیسیون اروپا در یک واکنش تهاجمی بیسابقه و البته خشم آلود علیه ترامپ و دستگاه دیپلماسی آمریکا گفت با وجود ترامپ، اتحادیه اروپا نیازی به دشمن ندارد. حتی اگر تصور کنیم که اتحادیه اروپا در برخورد با آمریکا از حد جنگ لفظی فراتر نرود، لکن استفاده از چنین ادبیاتی در منظومه مناسبات دو سوی آتلانتیک به کلی بیسابقه و غیرمنتظره است.
باید پرسید که چرا این بار اتحادیه اروپا در برابر واشنگتن با چنین مواضعی برخورد میکند؟ نخست آنکه آمریکا در مذاکرات برجام و به ویژه پس از آن، از موضع یکسان و همراه با دیگران برخورد نکرده و همواره با انتخاب روشهای تحکمآمیز و تکروی سعی کرده و میکند که دیگران را به دنبال خود بکشاند. استمرار چنین رفتاری باعث وهن سایر طرفها و تحقیرآنها به ویژه از دیدگاه رسمی و حیثیتی شده است. در واقع سایر طرفها از جمله چین، روسیه، آلمان، فرانسه، انگلیس و اتحادیه اروپا حتی علیرغم همراهی با آمریکا در دوره دو ساله مذاکرات برجام نیز با تلخکامی و تعجب احساس میکنند که تحقیر شدهاند و آمریکا کمترین ارزش و اعتباری برای همراهی و همکاری آنها در توافق برجام قائل نیست. علاوه بر این تهدید رسمی آمریکا برای اعمال تحریمهای بازدارنده علیه شرکتهای فعال یا درصدد فعالیت در ایران، عملاً استقلال رای و استقلال عمل دیگران را در پرتو تصمیمات و قوانین فرامرزی آمریکا لگدکوب کرده است. این نکته به ویژه در واکنش پمپئو نسبت به تصمیم اتحادیه اروپا در مورد اجرای «قانون انسداد» با خشم و اعتراض جمعی و انفرادی کشورهای اروپائی مواجه شده است. پمپئو این تصمیم و اقدام اتحادیه اروپا را «جنجال بیهوده اروپائی ها» نامید و هشدار داد که نهایتاً شرکتهای بزرگ اروپائی ناچار و وادار به تمکین در برابر تحریمهای آمریکا خواهند شد. معنی این جملات گزنده، زمانی بهتر قابل درک است که در چارچوب اظهارات و مواضع ترامپ درمورد «برگزیت» فرگزیت و آرزومندی وی برای فروپاشی اتحادیه اروپا مورد بررسی قرار گیرد.
مواضع ترامپ و پمپئو در قبال برجام و تهدید اروپا به تمکین در مورد آثار و تبعات خروج یکجانبه آمریکا از برجام، از این دیدگاه فرصتی برای درهم شکستن اراده اروپا و به حاشیه راندن اتحادیه اروپا در مقیاس جهانی است که ترامپ برای تامین و تضمین بیشترین بهرههای ممکن در این زمینه به شدت وسوسه شده است. حتی پیشنهاد پمپئو برای مشارکت دادن طیفی از طرفهای عربی و غیرعربی هم با هدف کاستن از وزن و تاثیر مواضع اتحادیه اروپا و حتی سایر طرفهای برجام صورت گرفته و مطرح شده است درحالی که اروپا تجربه موفقی در مواجهه با تصمیمات آمریکا در قبال تحریم کوبا داشته و توانسته بر تصمیم شرکتهای بزرگ و کوچک در مورد حضور یا خروج از کوبا تاثیر بگذارد. در واقع ترامپ با تلاش برای گنجانیدن نام برخی کشورها در مذاکرات دلخواهش درباره برجام، اصل شکل گیری مذاکرات مورد نظر خود را جدی و قطعی گرفته و اکنون درصدد است که درباره شکل و ترکیب تیم مذاکره آینده و محورهای مورد نظر، دیدگاههای خود را بر همگان تحمیل نماید.
چنان مذاکراتی هرگز شکل نخواهد گرفت که بحث به ترکیب تیم و محورهای مذاکره برسد. آمریکا با تکروی در برجام عملاً به دنیای معاصر نشان داد که تا چه اندازه غیرقابل اعتماد است و به هیچ یک از مواضع، دیدگاهها و تعهداتش پایبند نیست. بعلاوه ترامپ نشان داد که برای سایر طرفهای برجام کمترین ارزش و اعتباری قائل نیست و همراهی آنها را تا جائی میپذیرد که از دیدگاهها و مواضع واشنگتن اطاعت و دنباله روی کنند ولی هرگونه مخالفت و اعتراض به تکروی، یکجانبه گرائی و تحکم آمریکا را هرگز بر نمیتابد. شاید از این دیدگاه، فهرست آرزوهای ترامپ صرفاً برای ثبت در تاریخ باشد و ارزش دیگری ندارد ولی ترامپ به دوست و دشمن به خوبی نشان داد که با انتخاب و انتساب عناصر ناراحت و مسئلهدار پیرامون خود، رفتاری را در پیش گرفته که متحدین همیشگی آمریکا را هم برآشفته و نگران کرده است.