اظهارات مسئولان اسرائیلی و بیش از همه "آویگدور لیبرمن" وزیر جنگ این رژیم مبنی بر اینکه جبهه شمالی در مرزهای سوریه و لبنان برای جنگ آمادگی ندارد اما بهعکس جبهه جنوبی برای رویارویی با غزه آماده است از یک سو و آمادهباش جنبش مقاومت اسلامی حماس و برگزاری رزمایش، این سؤال را مطرح میکند که در پرتوی آمادهباش دو طرف و سرخوردگی تشکیلات خودگردان فلسطین از گفتوگو و راهحل مسالمتآمیز چهکسی آتش جنگ را شعلهور خواهد کرد؟
خطر حماس برای نقشههای آمریکا در منطقه
جنبش حماس و افزایش روزافزون توان نظامی آن بهمثابه خطری برای طرحهای آمریکا یا همان معامله قرن است که احتمال دارد دونالد ترامپ رئیس جمهور این کشور آن را بهعنوان راهحل درگیری عربی ــ اسرائیلی عرضه کند.
تفاوت جنگ احتمالی غزه با جنگهای قبلی
با این توضیحات چهبسا این بار جنگ در غزه با سابق متفاوت باشد زیرا اسرائیل تلاش دارد بهخلاف سه جنگ قبلی این بار پیروزی را از آن خود کند، به این معنی که حماس را تضعیف و آن را خلع سلاح کند و چهبسا در صدد از بین بردن آن برآید.
آیا نتانیاهو جنگ را کلید خواهد زد؟
این در حالی است که "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر اسرائیل بهاتهام فساد تحت پیگرد قرار دارد و چهبسا بهمنظور منحرف کردن نگاهها به جنگ در غزه دست بزند و با این کار در صدد وقتکشی برآید؛ کاری که ایهود اولمرت در سال 2006 با بهراه انداختن جنگ در جنوب لبنان انجام داد.
با این حال باید گفت، آغاز جنگ یک چیز و پیروزی در آن چیز دیگری است، زیرا جنبش حماس به محور مقاومت بازگشته و اکنون متحدان قدرتمندی دارد و توان نظامی خود را نیز تقویت کرده است و چهبسا عملکرد آن در صورت جنگ احتمالی، برای بسیاری غیرمنتظره و غافلگیر کننده باشد.
ترس اسرائیل از زرادخانه موشکی حزبالله
نکته دیگر اینکه اظهارات لیبرمن مبنی بر عدم آمادگی جبهه شمالی برای جنگ بیانگر دروغگویی و ایجاد گمراهی است، زیرا اسرائیل از توانمندیهای هجومی حزبالله و زاردخانه موشکی آن میترسد و علاوه بر این از عواقب هرگونه حمله به سوریه بیم دارد زیرا پیش از این شاهد سرنگونی جنگنده "افــ16" بهدست نیروهای سوری و پیروزیهای گسترده ارتش سوریه در میدانهای نبرد بوده است.
از سوی دیگر ایران و روسیه در سوریه حضور دارند و در این میان چنانچه ترامپ در ماه می آینده از توافق هستهای خارج شود ایران نیز به یک قدرت هستهای تبدیل خواهد شد و علاوه بر این باید در نظر داشت که تهدیدهای لیبرمن نیز توخالی و بیمفهوم باقی خواهد ماند.
همچنین باید در نظر داشت که ماه می آینده شاهد انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی خواهیم بود و جنبشهای مقاومت در اعتراض به تهدیدهای اسرائیل، راهپیماییهای بزرگی را برگزار خواهند کرد و با خروج احتمالی آمریکا از توافق هستهای باید گفت که ماه می، آبستن روزهای داغی است و چهبسا در درگیری عربی ــ اسرائیلی تاریخ تعیین کنندهای باشد.
در این خصوص باید به سه نکته توجه داشت که عبارتند از:
اول: اظهارات لیبرمن مبنی بر اینکه جبهه داخلی اسرائیل در مناطق شمالی هممرز سوریه و لبنان آماده جنگ نیست و بهعکس جبهه جنوبی برای مقابله با غزه در آمادگی کامل بهسر میبرد.
دوم: رزمایش گردانهای القسام شاخه نظامی جنبش حماس با استفاده از موشک و پهپاد و استفاده از سلاحهای واقعی با مشارکت بیش از 30 هزار رزمنده بهمنظور آمادگی در برابر تجاوز احتمالی اسرائیل که برای نخستین بار است به این شکل علنی برگزار شده و حماس در آن آمادگی رزمی خود را بهتصویر میکشد.
سوم: استقرار گسترده نیروهای نظامی اسرائیلی در کرانه باختری و غزه شامل نیروهای تکتیرانداز برای متفرق کردن تظاهرات کنندگان و مقابله با آنان، زیرا پیشبینی میشود در اعتراض به انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی در سالگرد روز نکبت راهپیماییهای مردمی گستردهای برگزار شود و البته حماس در تکاپوی این کار است.