شوروی دوران حکومت ژوزف استالین مکانی برای تصفیه ی حزبی و یکه تازی پلیس مخفی خونخوار حکومتی بود که هر گونه اظهار نظر مخالفی در هر اندازه، حتی بدون داشتن نیت مخالف، یا کوچک ترین سوء ظنی، رنج و مرگ در اردوگاه های کار اجباری که «گولاگ» (Gulag) نامیده می شدند را برای فرد در پی داشت. واژه ی «گولاگ» شکل کوتاه شده عبارت روسی «Glavnoe Upravlenie Ispravitel’no-trudovykh Lagerei» است که می توان آن را به «مدیریت کل کمپ های کار اجباری اصلاحی» ترجمه کرد.
برای درک شورش کنگیز باید بدانید که گولاگ ها برخلاف زندان های امروزی مکان نگهداری متجاوزان، قاتلان و قاچاقچیان مواد مخدر نبود. بخش اعظم کسانی که در این زندانیان به سر می بردند زندانیان سیاسی و افراد روشنفکری بودند که در مقابل سیستم زورگو و مستبد حکومتی ایستادگی می کردند. آن ها بر اساس قانون موسوم به «بند 38» به این مراکز منتقل می شدند که دستگیری هر کسی که به داشتن تحرکات و تفکرات ضد انقلابی محکوم می شد را جایز می دانست. نگهبانان از جنایتکاران واقعی برای کنترل بقیه زندانیان استفاده می کردند. این افراد که معمولاً به آن ها نام «دزدها» اطلاق می شد فعالان سیاسی حاضر در اردوگاه را تهدید کرده و از سازماندهی شدن آن ها جلوگیری می کردند.
2- کانال دریای سفید
اردوگاه های کار اجباری منافع خاص خودش را داشت و در گولاگ ها از توان فیزیکی زندانیان برای ساخت پروژه های بزرگی در سراسر قلمرو شوروی استفاده می شد. یکی از اولین و مهم ترین کارهایی که به زندانیان گولاگ محول شد ساخت کانال دریای سفید بود که در مدت 20 ماه بین سال های 1931 تا 1933 ساخته شد. این کانال 227 کیلومتری دریای سفید را به رود اونگا متصل می کرد. حتی با وسایل مدرن هم ساخت چنین کانالی بسیار سخت بود اما زندانیان تنها با استفاده از وسایل ابتدایی مانند بیل دستی، کلنگ دو سر و فرغون انجام دادند. تعداد زندانیانی که در طول ساخت این پروژه جان دادند مشخص نیست اما تاریخ نگاران تعداد آن ها را بین 25.000 تا 100.000 نفر تخمین زده اند. اما دردناک تر از همه این بود که ساخت چنین کانالی هیچ سودی در بر نداشت.
3- داستان فرار جان بیرگس
داستان های بسیار کمی در مورد فرار از زندان های گولاگ وجود دارد. زندانیان در اثر فشار کاری فراوان و رژیم غذایی نامناسب به شدت ضعیف شده و در حال مردن بودند و در واقع دیگر توانایی تلاش برای فرار کردن و حتی امیدی برای نقشه کشیدن درباره فرار نداشتند. حتی اگر می توانستند از گولاک فرار کنند نیز به دلیل قرار داشتن این زندان ها در نقاط دوردست هیچ شانسی برای رساندن خود به مناطق مسکونی نداشتند. یک زندانی مجار به نام جان بیرگس اما این ذهنیت را از بین برد. او مشهورترین ساکن گولاگ نبود اما میراثی فراموش نشدنی از خود به جای گذاشت.
4- داستان لئون ترمین
لئون ترمین در سال 1896 در سنت پترزبورگ روسیه به دنیا آمده بود و بعدها به طور تصادفی یک آلت موسیقی را ساخت که به اسم خودش «Theremin » نامگذاری شد که به دلیل صدای غیرطبیعی و چهچهه وارش در فیلم های علمی تخیلی مانند «روزی که زمین از حرکت باز ایستاد» (The Day The Earth Stood Still) در سال 1951 مورد استفاده قرار گرفت. در سال 1920 وی کنسرت هایی را با استفاده از الت موسیقی اختراعی خود آغاز نمود که در نهایت به تور اروپا و ایالات متحده در سال 1928 منتهی شد. ترمین برای یک دهه در ایالات متحده زندگی کرد و در سال 1938 به دلیل مشکلات مالی و ترس از جنگی که قریب الوقوع بنظر می رسید به شوروی بازگشت.
5- داستان الکساندر دولگان
بدون شک شما زندگی الکساندر دولگان را برای بدترین دشمنانتان نیز آرزو نخواهید کرد. وی در ایالات متحده به دنیا آمده و پدرش برای کار در صنعت اتومبیل سازی مسکو به این شهر نقل مکان کرد. او خانواده اش را نیز با خود به شوروی آورد اما زمانی که سعی کردند به ایالات متحده بازگردند اجازه خروج به آن ها داده نشد این خانواده در مقطع بسیار وحشتناکی از تاریخ شوروی سابق زندانی شده بود یعنی دوران پاکسازی های حزبی و جنگ جهانی دوم. الکساندر به عنوان یک بایگان در سن 16 سالگی کار را در سفارت ایالات متحده آغاز کرد. وزارت امنیت شوروی او را بخشی از یک توطئه دانسته و در سال 1948 الکساندر را دستگیر کرد. به مدت نزدیک به یک سال وی در زندان مخوف لفوتووو در مسکو نگهداری شده و در این مدت تحت شدید ترین شکنجه ها از قبیل گرسنگی، کتک خوردن و محرومیت از خواب قرار گرفت. سپس وی را به زندان سوخانووو منتقل کردند و پروسه شکنجه او در این زندان نیز همچنان ادامه یافت. به گفته ی خودش کتک خوردن هر روز به غیر از روزهای یکشنبه انجام می شد.
6- مجمع الجزایر گولاگ
کتاب «مجمع الجزایر گولاگ» (The Gulag Archipelago) یک کتاب سه جلدی در مورد سیستم گولاگ بود که در سال 1973 در غرب به چاپ رسید. این کتاب توسط الکساندر سولژنیتسین به رشته ی تحریر درآمد که خود مدتی را در اردوگاه های کار اجباری و زندان های شوروی سابق بسر برده بود. این کتاب باعث شد که بسیاری برای اولین بار با آن چه که در اردوگاه های گولاگ رخ می داد آشنا شوند. این کتاب باعث شد که سولژنیتسین برای همیشه تحت نظر کا گ ب قرار داشته باشد. آن ها هر کاری برای پیدا کردن نسخه های کتاب او انجام دادند و در یکی از موارد یکی از زنانی که در کپی کردن کتاب او دخالت داشت را آن قدر شکنجه کردند که در نهایت در سپتامبر 1973 مکان یکی از نسخه ها را به ماموران کا گ ب گفت و بعد از آن خود را حلق آویز کرد.
7- گرسنگی در اردوگاه های گولاگ
جای تعجب ندارد که زندانیان اردوگاه های گولاگ غذای کافی دریافت نمی کردند. جیره غذایی آن ها که در زبان روسی پایکا نامیده می شد بر اساس مقدار کاری که انجام می دادند تعیین می شد. حتی سخت کوش ترین زندانیان نیز مقدار غذای کافی برای زنده ماندن دریافت نمی کردند و کم کاری و ضعف در انجام وظایف برای مدتی بیش از چند ماه بدون شک مرگ در اثر گرسنگی را در پی داشت. نویسنده ای به نام وی تی شالاموف که خود بیش از دو دهه در اردوگاه های گولاگ زندانی بود بعدها داستان های کوتاهی با عنوان «داستان های کولیما» در این باره نوشت که در آن داستان های خوفناک از گرسنگی مفرط خود و هم بندانش گفته است:" هر بار که برایمان سوپ می آوردند... باعث می شد که همه گریه کنیم.
اما در کمال ناباوری این شرایط در مقایسه با اتفاقاتی که بعد از حمله آلمان به شوروی در ژوئن 1941 رخ داد یک بهشت دوست داشتنی انگاشته می شود. در این زمان تقریباً تمامی منابع غذایی مردم به سمت میدان جنگ می رفت و با دلیل کمبود غذا و دارو، آمار مرگ و میر به شدت بالا رفت. در برخی مناطق حتی هیچ غذایی برای خوردن وجود نداشت به نحوی که در برخی موارد انسان خواری نیز دیده می شد.
8- آمار تلفات گولاگ
حل کردن معماهای اطلاعاتی دوران شوروی سابق مانند برشمردن تک تک دانه های شن روی کره ی زمین است و گولاگ ها نیز از این قاعده مستثنی نبودند. اطلاعات و اسناد مربوط به گولاگ ها یا کاملاً از بین رفته و یا از واقعیت خالی شده اند به نحوی که تاریخ نگاران تنها به تخمین های متفاوت در مورد آمارهای این دوران روی آورده اند. سولژنیتسین می گوید که به نظر او بیش از 50 میلیون نفر در این اردوگاه های کار اجباری در سراسر خاک شوروی سابق نگهداری می شدند و برخی دیگر نیز این تعداد را تنها 5 میلیون نفر تخمین می زنند. برخلاف اردوگاه مرگ آشوویتز، گولاگ ها اردوگاهی برای کشتن زندانیان نبود. زندگی انسانی در گولاگ ها نادیده گرفته می شد اما هدف سیستم از بین بردن جمعیت و تصفیه کردن نژادی به صورت مستقیم نبود.
9- گولاگ های کره شمالی
اتحاد جماهیر شوروی به طور رسمی سیستم گولاگ و کار اجباری را در سال 1960 ملغی کرد اما اردوگاه های کار اجباری و گولاگ ها به گذشته تعلق ندارند. کره شمالی کشوری است که به خاطر شرایط دردناک و غیرقابل تحمل زندان هایش شناخته می شود، از جمله اردوگاه موسوم به کمپ 22 که زندانیان مجبورند علی رغم تهدید و شکنجه و گرسنگی کار کنند. مرگ در اثر گرسنگی در این زندان امری طبیعی و روتین است و بر اساس ادعاها زندانیان برای زنده ماندن به خوردن مار، قورباغه و موش روی آورده و حتی در مدفوع حیوانات به دنبال دانه های خوراکی می گردند تا گرسنگی و ضعف ناشی از خوردن سوپ آبکی سبزیجات را جبران کنند.