تروریستهای سلفی، تکفیری داعش در شش سال گذشته با حمایت «کامل» آمریکا و پدرجد تکفیری یعنی آل سعود همواره به دنبال انجام عملیاتی ناممکن بودند، عملیاتی که در نهایت منجر به حذف دولت قانونی بشار اسد و در نتیجه تضعیف محور مقاومت ضد اسرائیلی میشود. همزمان با شکستهای مداوم تروریستها در «موصل» و «رقه» و به هلاکت رسیدن تعداد زیادی از آنها در هفتههای اخیر، محور غربی عربی عبری جدیدترین کارت بازی خود را رو و ساز «جدایی کردستان عراق» را کوک کرده است. تجزیهای که در کنار برخی پیامدهای بدمقطعی در طولانی مدت تبعات بسیار منفی دیگری برای منطقه به بار خواهد آوردکه کمتر از تبعات داعش و تکفیریها نخواهد بود.«تیم آندرسون» کارشناس مسائل سوریه و استاد دانشگاه «سیدنی» که به تازگی با بشار اسد ملاقات و آخرین رخدادهای میدانی این کشور را از نزدیک ملاحظه کرده به گفت و گو با کیهان نشسته و به بررسی آخرین تحولات منطقه و سوریه پرداخته است. «آندرسون» به خاطر جهت گیریهای سیاسی خود همواره در استرالیا تحت فشار بوده و در این راه بارها حتی به زندان افتاده است اما پس از اثبات بیگناهیاش تبرئه شده است.
* علیرغم تلاشهای فراوان و بیوقفه آمریکا و متحدان غربی و عربی این کشور، این جبهه کماکان پس از 6 سال مبارزه در خاک سوریه در براندازی نظام قانونی بشار اسد ناتوان بوده است، دلیل این شکست دقیقا چیست؟
به اعتقاد من دلیل اصلی ناکامی آمریکا و متحدان این کشور در حذف حکومت قانونی در سوریه حمایت کامل و تمام قد ملت سوریه از کشورشان در برابر تجاوزهای بیگانگان بوده است. هر چند که تلفات در ارتش سوریه بالا بوده اما آنها همچنان در برابر تروریستها صف آرایی میکردند و تا کنون هیچ گاه دست از حمایت سوریه برنداشتهاند. این موضوع به این خاطر است که سوریه نظام جمع گرایی دارد که مردم آن باور دارند، همه آنها را در بر میگیرد. نظام سوریه در بین ملت پایگاههای قویای دارد و مردم آن را دوست دارند. اما مردم در عین حال به همان اندازه از سلفی گری و فرقه گرایی در سوریه متنفر اند. علت دوم هم متحدان و گروههای خوب و قدرتمند سوریه را میدانم که از این کشور در برابر تجاوز بیگانگان دفاع میکند. کشورهایی همانند ایران و روسیه و گروه قدرتمندی همچون حزبالله.
* به نظر شما نهایت بحران سوریه چه خواهد بود ؟
سوریه حقیقتا قادر است اینچ به اینچ سرزمین خود را از چنگال تروریستها باز پس بگیرد. همانطور که بشار اسد آن را بارها اعلام کرده است. فرآیند این دستاورد مهم از قبل آغاز شده و تاکنون بسیار مشهود بوده است. آنها تا به الان موفق شدهاند، شهر حلب را آزاد کنند و همینطور در مواضع شرقی و غربی پیشرویهای چشمگیری داشتند. در روزهای اخیر داعش متحمل شکستهای سنگینی شده است .قاطعیت دمشق از سمتی و نظم و توانمندی بالای ارتش سوریه از سویی دیگر این امکان را به وجود آورده که کردهای سوریه بطور مسالمت آمیز و دور از هیچگونه تنشی در کشور سوریه با دیگر سوریها همزیستی کنند و نقشههای آمریکا در تجزیه سوریه را نقش بر آب کنند. به خاطر سپردن این نکته ضروری است که تروریستها هیچ گاه در منطقه از بین و حتی تضعیف نخواهد شد تا وقتی که برخی کشورهای عربی از این گروهها حمایت کنند؛ به اعتقاد من تا وقتی کشورهای حامی تروریست منزوی نشوند نمیتوان ریشه کنی کامل تروریستها را شاهد بود.
* چرا غرب سیاست حمایت از گروههای تروریستی در منطقه را اتخاذ کرد؟ این جبهه، کدام اهداف را در غرب آسیا دنبال میکند که رسیدن به آن، حمایت از گروههای وحشی مثل داعش را توجیه میکند؟
گروههای تروریستی با هدف اصلی «فرقه گرایی» به وجود آمدهاند آنها عمدتا تفکرات وهابیت و اخوانیها را یدک میکشند. گروههای تروریستی از وجود فرقههای مختلف مذهبی درمنطقه خاورمیانه هم سوء استفاده میکنند. تا وقتی که منطقه «متحد» نباشد و فرقه گرایی منطقه را رنج دهد، قدرتهای بزرگ دنیا میتوانند به همین ترتیب به سیاستهای مداخله جویانه خود ادامه دهند و منطقه را تحت تاثیر قرار دهند. سیاست «تفرقه بیانداز و حکومتکن»، سیاست ابتدایی حکومت رومیان بوده است. انگلیسیها بعدها معروف به استفاده از این سیاست شدند و اکنون آمریکاییها به خوبی در خاورمیانه مشغول استفاده از همان سیاست هستند. تروریستها هم در این سالها به ابزار بسیار خوبی برای سلطه جویان تبدیل شدهاند تا به واسطه آن غربیها به اهدافشان برسند. قطعا در این مسیر از حمایت رسانهها و غولهای اقتصادی هم بهرهمند میشوند. مثلا، تروریستها زیر ساختها و بیمارستانهای این کشور را (سوریه) با خاک یکسان میکنند، همزمان رسانههای غربی تقصیر را گردن ارتش سوریه و رئیسجمهور این کشور میاندازند و از آن طرف هم سوریه را تحریم میکنند تا نتواند زیر ساختها را ترمیم کند! خوشبختانه هنوز کشورهایی پیدا میشوند که مبارزان میهن دوست را حمایت کنند.
* اکنون با تنگ شدن عرصه بر داعش زمزمههای همه پرسی و جدایی کردها از عراق و سوریه به گوش میرسد. این مسئله مدتی است تمام توجهات را به خود جلب کرده است.در این باره چه نظری دارید؟
تجزیه سوریه و عراق همواره یکی از اهداف مورد نظر واشنگتن در خاورمیانه بوده و هست.اکنون با شکستهای پیدرپی داعش در عراق مسئله جدایی کردستان عراق بیشتر از هر موقعی مورد توجه قرار گرفته است. به نظر من جدایی کردستان عراق نه به نفع مردم این منطقه است و نه به نفع مردم عراق؛ حتی به پیشرفت بیشتر کردستان هم منجر نخواهد شد. چاههای نفت در مناطق کرد نشین، به مردم کمک نخواهد کرد و پول آن به جیب دیگران خواهد رفت. فقط اسرائیل از پیدایش یک رژیم فرقه گرای دیگر خوشحال خواهد شد.
* بشار اسد همواره در جبهه مقاومت ضد اسرائیلی منطقه نقش پررنگی را ایفا کرده است. وی را در این مهم تا چه اندازه موفق ارزیابی میکنید؟
دولت بشار اسد همواره به عنوان قلب محور مقاومت در نظر گرفته شده است. سوریه در مبارزه با اسرائیل هم در خط مقدم است و همواره در برابر تسلط یهودیهای اسرائیل و گسترش آنها مقاومت کرده است. وی همواره بر باز پسگیری ارتفاعات جولان هم تاکید ویژهای داشته است .جنگ اخیر تواناییهای وی را در برابر تهدیدات خارجی نشان داد و علاوه بر آن تجربه او را هم زیادتر کرد. وی اکنون خیلی بهتر و بیشتر میتواند در برابر تجاوزات اسرائیل قد علم کند و مصممتر از گذشته به فکر باز پسگیری ارتفاعات جولان باشد. درست همانند ایران که بعد از جنگ تحمیلی از نیروی دفاعی قویتر و با اراده تری بهره مند بود، سوریه نیز اکنون پس از سپری کردن سالهایی سخت از تقابل با داعش به تجربیات خوبی دست یافته که این خود نوید ارتشی قوی را میدهد. ارتشی قویتر در محور مقاومت قوی است که میتواند در نهایت به شکست اسرائیل منجر شود.