بیم و امیدهای رئیس جمهور جوان

امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه طی ماههای اخیر به یکی از موفق ترین شخصیتهای سیاسی در اروپا تبدیل شده است. او توانست در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، بر رقیب جنجالی خود مارین لوپن( رهبر جبهه ملی فرانسه) غلبه پیدا کرده و راهی کاخ الیزه شود. طرفداران ماکرون در گام بعدی نیز توانستند اکثریت مطلق کرسی های پارلمان فرانسه را در اختیار بگیرند.

هم اکنون طرفداران ماکرون موفق به کسب حدود 400 کرسی( از 577 کرسی پارلمان) شده اند. صورت مسئله نشان می دهد که ماکرون مسیر دشواری برای اعمال اصلاحات اقتصادی مدنظر خود ندارد. با این حال وی دغدغه هایی دارد که نمی توان از کنار آنها به سادگی گذشت.

واقعیت امر این است که رئیس جمهور فرانسه هم اکنون با دو دغدغه مهم دست و پنجه نرم می کند: یکی احتمال اعتراض افکار عمومی در مقابل اصلاحات اقتصادی وی و دیگری دردسرهایی که مقامات اروپایی می توانند در مقابل اصلاحات اقتصادی کاخ الیزه ایجاد کنند. هر دوی این دغدغه ها ،واقعی و مهم هستند!

به عبارت بهتر، ماکرون در راستای تحقق اصلاحات اقتصادی مدنظر خود باید از هر دوی این موانع عبور کند. موانعی که یکی از دیگری سخت تر هستند. رئیس جمهور جدید و جوان فرانسه به خوبی می داند که اکثر شهروندان فرانسوی در انتخابات پارلمانی اخیر شرکت نکرده اند. بر اساس آخرین اخبار، میزان مشارکت انتخاباتی در فرانسه حدود 42 درصد بوده است.

از این رو ماکرون نمی تواند مدعی شود که اکثر افراد در جامعه فرانسه خواستار اصلاحات اقتصادی در کشورشان هستند! از سوی دیگر، تجربه دهه های گذشته و اخیر نشان می دهد که ضریب مقاومت اتحادیه های کارگری، معلمان، پرستاران و .... در مقابل اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در فرانسه بالاست و  استفاده از روشهای تنبیهی نیز نمی تواند در این مسیر کارساز باشد.

در این میان، تنها یک راه باقی می ماند و آن استفاده از روشهای اقناعی در راستای همراه سازی افکار عمومی با اصلاحات مدنظر رئیس جمهور فرانسه است. اما آیا شهروندان فرانسوی به این روش تن خواهند داد ؟نباید فراموش کرد که اصلاحات اقتصادی مدنظر ماکرون، اصلاحاتی بنیادین می باشد. رئیس جمهور فرانسه  قصد دارد با اصلاح قانون بازار کار، رشد اقتصادی فرانسه را افزایش و نرخ بیکاری را کاهش دهد. وی قصد ساده سازی ساختار مالیاتی فرانسه را دارد. همان گونه که مشاهده می شود، این اصلاحات اساسی و زیربنایی بوده و برای اعمال آنها، لازم است میان سیاستمداران ، اقتصاد دانان دولتی و شهروندان فرانسوی همگامی وجود داشته باشد.

نکته دیگری که باید در این برهه زمانی مورد توجه قرار گیرد، مواجهه ماکرون با اتحادیه اروپا و منطقه یورو است. رویکرد اصلاحی رئیس جمهور فرانسه نمی تواند صرفا تابعی از متغیرهای موجود در اقتصاد و سیاست این کشور باشد. بخشی از اصلاحات مدنظر ماکرون باید معطوف به سیاستها و خطوط کلان اقتصادی اتحادیه اروپا و منطقه یورو صورت گیرد.

در این مسیر، مسلما وی با مخالفتهایی مواجه خواهد شد که غلبه بر آنها آسان نخواهد بود. به عنوان مثال، در شرایطی که کشورهای اروپایی همچنان مسیر ریاضت اقتصادی را برای مواجهه با بحران اقتصادی برگزیده اند، سخن گفتن از رشد اقتصادی در کشوری مانند فرانسه که یکی از تاثیرگذارترین و اصلی ترین بازیگران اروپای واحد محسوب می شود می تواند منجر به بروز تنشهایی میان ماکرون و دیگر سیاستمداران اروپایی( از جمله مرکل) شود.

آیا رئیس جمهور جوان فرانسه قادر خواهد بود بر این دو دغدغه غلبه پیدا کرده و مسیر اصلاحات اقتصادی مدنظر خود را هموار سازد؟ آیا او قادر خواهد بود به صورت همزمان رفتار شهروندان فرانسوی ( خصوصا اتحادیه های کارگری) و سیاستمداران اروپایی را مدیریت و هدایت نماید  یا با مقاومت سرسختانه و غیر قابل مدیریت آنها مواجه خواهد شد؟