نگاهی به روند صعودی بحران روابط عربستان و امارات با قطر نشان می دهد نشانی از میانجیگری قریب الوقوع کویت در این خصوص دیده نمی شود و بحران موجود به سمت هرچه وخیم تر شدن در حرکت است.
نبود هیچ نشانی از مهار بحران
معمولا نشانه های هرگونه میانجیگری در آرامش رسانه ای بین کشورهای متخاصم نمود می یابد که گامی اولیه در مسیر آغاز گفت وگوی سیاسی برای مهار بحران و رسیدن به تفاهم بر سر مسائل اصلی و از بین بردن اختلافات و فاصله ها است.
اگر این قاعده را در مورد وساطت شیخ صباح الاحمد الصباح امیر کویت بین قطر با عربستان و امارات متحده عربی مطابقت دهیم، می بنیم اختلاف بین دو طرف نه تنها همچنان به حال خود باقی است بلکه در حال شدت پیدا کردن است.
در این میان سفر کوتاه شیخ تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر به کویت که عصر چهارشنبه صورت گرفت به هیچ وجه نشان مثبتی مبنی بر آرام شدن این بحران به همراه نداشت.
نادیده گرفتن خطوط قرمز و ورود به مسائل ممنوعه
هر کس رسانه های قطر، عربستان، امارات و بحرین و تحرکات سیاستمداران داخلی و خارجی آنان را پیگیری کند در درجه نخست متوجه می شود این بحران در حال ورود به مسائل ممنوعه و یا به عبارت بهتر مرحله شکستن استخوان است.
ورود الجزیره به صحنه نبرد رسانه ای و حمله بی سابقه به امارات
در این میان شبکه الجزیره بازوی رسانه ای قوی قطر وارد نبرد شده است آن هم در حالی که این نبرد فقط به سرمقاله برخی روزنامه های قطری مانند الرایه و الشرق محدود بود اما الجزیره نیز با ورود به این صحنه به شکل بی سابقه ای امارات متحده عربی را هدف حمله قرار داد و در یکی از برنامه های خود بر روابط پیشرفته آن با اسرائیل متمرکز شد و در این چارچوب به این موضوع اشاره کرد که اسرائیلی ها می توانند بدون روادید وارد دبی شوند و اسرائیل در ابوظبی سفارت دارد و خطوط هواپیمایی مستقیم بین پایتخت امارات و تل آویو ایجاد شده است.
واکنش روزنامه های اماراتی به الجزیره
در مقابل رسانه های اماراتی به نمایندگی روزنامه الاتحاد و اندکی کمتر از آن روزنامه الخلیج نیز وارد صحنه نبرد رسانه ای شده و در حال محور قرار دادن نقش قطر به ویژه موسسه خیریه آن در تامین مالی اقدامات هرج و مرج طلبانه در کشورهای عربی به اسم انقلاب و حقوق بشر هستند.
این دو رسانه یادآور شدند قطر از طریق طرح مسائل حقوق بشر به تقویت نارضایتی ملت های عرب از رهبران خود اقدام می کند.
چرا جنگ رسانه ای قطر علیه امارات متمرکز است نه عربستان؟
نکته قابل توجه اینکه رسانه های قطری بیشتر تیرهای خود را به سمت امارات نشانه رفته اند و به عربستان که رهبری حمله علیه قطر را برعهده دارد، توجهی ندارند، شاید به این دلیل که تاکتیک و یا گرایش قطر بر خودداری از خشم ملت عربستان متمرکز شده است زیرا برخی محافل مردمی سعودی با قطر ابراز همدلی کرده و برخی مبلغان اسلامی آن نیز از سوق یافتن به سمت حملات علیه قطر و انتقاد از آن خودداری کردند.
راهبرد اصلی قطر در برابر ائتلاف چهارگانه چیست؟
به هر حال نبرد رسانه ای موجود در نگاه اول نابرابر به نظر می رسد به ویژه اینکه رسانه های مصری نیز در حمایت از عربستان و امارات و نیز بحرین وارد این نبرد شدند، حال آنکه الجزیره قدرت و تاثیرگذاری که پیش از خیزش مردمی موسوم به بهار عربی از آن برخورد بود، از دست داده است.
روشن است که راهبرد کنونی قطر در برابر این ائتلاف چهار گانه بر دو نقطه اصلی متمرکز است:
اول: دورنگاه داشتن خود از نتایج نشست اخیر ریاض که با حضور دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا برگزار شد و نیز مبرا دانستن خود از بیانیه این نشست مبنی بر اینکه ایران نوک پیکان تروریسم است.
دوم: نزدیک شدن بیشتر به ایران و توسعه روابط با حزب الله و سوریه و نیز جنبش حماس. این نزدیک شدن روابط به خوبی در سیاست شبکه الجزیره قطر نمود یافته است زیرا این شبکه بیشتر نسبت به انصار الله و ایران گرایش یافته است و به طرح موضوع زندان های پنهانی و شکنجه در شهرهای عدن و سقطری یمن تحت نظر امارات پرداخت و به جای عبارت «ارتش نظام» از «ارتش عربی سوریه» استفاده می کند .
دسته بندی شدید در شورای همکاری خلیج فارس
در پرتو این شدت مواضع و اینکه هر دو طرف تمام خط قرمزها را نادیده می گیرند، سخت بتوان روزنه امیدی برای موفقیت میانجیگری احتمالی کویت پیدا کرد و به نظر می رسد در برابر دسته بندی شدیدی در شورای همکاری خیلج فارس قرار داریم که شامل دو جبهه است به این ترتیب که در یک جبهه قطر، عمان و شاید کویت قرار دارند و جبهه دوم نیز متشکل از عربستان، امارات و بحرین است.
سکوت امیر کویت و بی طرفی رسانه های کویتی
نکته دیگر اینکه امیر کویت که استقبال گرمی از امیر قطر به جا آورد، در برابر بحران کنونی سکوت کرده است و رسانه های کویت نیز تلاش می کنند بی طرف و یا تقریبا بی طرف باشند.
به این ترتیب در این شرایط نمی توان به هیچ گونه میانجیگری قریب الوقوع کویت شبیه آنچه در جریان بحران فراخواندن سفیران در سال 2014، رخ داد، امیدوار بود.
در این میان سرفصل اصلی این بحران، «بحران بیشتر» و چه بسا ورود آن به مسائل بسیار ممنوعه از جمله تلاش برای تغییر نظام های حاکم است.