فعالشدن حزب دموکرات کردستان از منبر بیبیسی برای اعلام جنگ با ایران، اگر در چارچوب تحولات منطقهای مورد توجه قرار گیرد و در کنار رخدادهای امنیتی پرتعداد که در چند ماه اخیر در مناطق کردستان، خوزستان و سیستان و بلوچستان که توسط دستگاههای امنیتی و سپاه مدیریت شدهاند، بررسی شود، معانی مهمی در بر دارد. اگرچه مصطفی هجری به عنوان سرکرده حزب دموکرات کردستان در داخل حزب خود هم از حمایت و تأیید کافی برای این رجزخوانی برخوردار نیست ولی معلوم میشود که او به دلیل فقدان هوشمندی کافی، بوی دلارهای نفتی را با اختلاف فاز زمانی زیادی استشمام کرده و از قافله دلالیهای تبلیغاتی و بازی در سناریوهای استخباراتی و منطقهای خیلی عقب است.
از سوی دیگر وقتی انگلیسیها با یک برنامه همهجانبه وارد کارزار امنیتی، اطلاعاتی، دیپلماتیک و تبلیغاتی علیه ایران میشوند، حافظه تاریخی ما را در نقش فعال و پنهان انگلیس در تجزیه منطقه در دهههای گذشته که طرح سایکس پیکو را به اجرا گذاشتند تحریک میکنند. البته وقتی کفگیر به ته دیگ میخورد باید از افرادی مانند هجری هم استفاده کنند. انگلیسیها به لحاظ شخصیت تاریخی اهل پول خرج کردن نیستند و خود را در مال و دارایی دیگران شریک میدانند ولی شرایط ورشکسته کنونی در اقتصاد آنها، روباه پیر را واداشته تا از کیسه وهابیهای سعودی خرج کند و موجی از هستههای تروریستی را در مناطق مختلف ایران برای ناامنی ریشهدار سامان بدهد. نکته اصلی در پروژه انگلیسی این است که سایکس پیکوی امریکاییـ انگلیسی که از پنج سال قبل در منطقه آغاز شده، مانند کشتی در گل مانده برای آنها دردسرساز شده است و لذا برای مدیریت بحران در منطقه از همه ابزارها استفاده میکنند تا راه نجاتی پیدا شود. سفیر انگلیس که جاسوسی کارآزموده است با دستپاچگی وارد ایران شده و منتظر است تا در کنار سفرای آلمان و فرانسه یک مثلث بحرانساز در درون ایران را تشکیل دهند. اگر فکر کنیم که آنها برای پروژهای بزرگتر که فراتر از تکرار فتنه 88 باشد به ایران میآیند، بهجز بیثباتی عمومی با تکیه بر فعال کردن غربزدههای فتنهگر، مسائلی مثل قومیتها و تحریک مذهبی و جریانهای تجزیهطلب و طیف ضد انقلاب و به چالش کشیدن نهادهای انقلابی و نظام همراه با شعارهای فریبکارانه زیادی در دستور کار آنهاست.
این پروژه انگلیسی و مشترک با برخی کشورهای غربی آنچنان برای آنها اهمیت دارد که سرنوشت برنامه منطقهای آنها را یکسره خواهد کرد. اگر چنین ارزیابی کنیم که سرنوشت نظم منطقهای، نظم جهانی و موازنه قوا در بین قدرتهای جهانی به پروژه منطقهای و پروژه ایران مرتبط است، به بیراهه نرفتهایم. وعده، وسوسه کردستان بزرگ، تکرار داستانهای انگلیسی و اسرائیلی که از قبل از فروپاشی دولت عثمانی آغاز شده، برای امثال هجری و بارزانی، هیجانبرانگیز است، تا با تکرار فریب مردم کرد در طرحهای استعماری، آنها را به ابزار تنشهای منطقهای و بیثباتیهای ملی تبدیل کنند و البته دلارهای نفتی برای عیش و نوش و فساد اینگونه رهبران دست چندم، کارساز است.