آتش بس شکننده‌ای که براساس توافق آمریکا و روسیه در سوریه برقرار شده، در مواردی نقض گردیده که نگرانی‌هائی را به دنبال داشته است.

روسیه از طریق یک پایگاه نظامی در لاذقیه سوریه و آمریکا از پایتخت اردن بر آتش بس نظارت دارند ولی نظارت آنها مثل گذشته بازدارنده نیست.

با توجه به اینکه آتش بس، گروه‌های تروریستی را در بر نمی‌گیرد و تعدادی از آنها به وضوح اعلام کرده‌اند که آتش بس را نمی‌پذیرند، احتمال وقوع حملات تروریستی در مقیاسی وسیع‌تر از فجایع «خان طومان»، چندان دور از ذهن نیست. کاملاً آشکار است که آمریکا و متحدانش علیرغم ادعای حساسیت نسبت به مسائل انسانی و اشک تمساح ریختن برای زجر و آسیب غیرنظامیان، عملاً با سوریه همچنان تقابل و طرفیت دارند و از هیچ کوششی برای تغییر اوضاع به زیان نیروهای مقاومت و ارتش سوریه فروگذار نمی‌کنند. آنها در عین ادعای نگرانی در مورد سرنوشت غیرنظامیان، اهداف دیگری را دنبال می‌کنند و از فرصت طلائی آتش بس برای تحقق اهداف خود بیشترین سوءاستفاده‌های ممکن را به عمل می‌آورند.

سه محور عمده و سه موضوع اساسی در این مقوله مطرح است که هر یک، حتی به تنهائی می‌تواند بر سرنوشت جنگ در پرتو آتش بس موقت اثرگذار باشد.

1- توقف عملیات هوائی ارتش سوریه،

2- سیالیت و جابجائی تروریست‌ها در زیر پرچم تروریست‌های میانه‌رو!

3- نقش حمایتی و تجاوزکارانه ارتش ترکیه با همراهی رنجرهای آمریکائی، انگلیسی، فرانسوی و حتی آلمانی در عمق خاک سوریه.

از یکسو صهیونیست‌ها با گشودن جبهه جدید با همراهی تروریست‌ها در جولان و قنیطره سعی دارند ارتش سوریه و نیروهای مقاومت را در نقاطی که فعال نبوده‌اند، درگیر سازند و از سوی دیگر ارتش ترکیه با استقرار در مناطق اشغالی حدفاصل مرز مشترک با سوریه تا عمق متوسط 30 کیلومتری در محدوده‌ای به وسعت 1500 کیلومتر مربع در بر گیرنده جرابلس و برخی شهرها و روستاهای حومه نیز هست، عملاً خود را برای یک حضور دراز مدت در اراضی اشغالی شمال سوریه آماده می‌کند و از این فرصت برای «لانه‌گذاری» و «استقرار ایمن» سوءاستفاده می‌نماید.

به طورهمزمان تروریست‌هائی که تاریخ مصرفشان به پایان رسیده و یا مطابق مفاد آتش بس مجاز به عملیات جنگی نیستند، تحت پرچم دیگر گروه‌های تروریستی برای شرارتی جدید علیه ارتش سوریه و نیروهای مقاومت آماده می‌شوند.

آمریکا و برخی اعضای اروپائی «ناتو» نیز همراهی تجاوزکارانه با اقدامات اشغالگرانه ترکیه در عمق خاک سوریه را صراحتاً اعلام کرده‌اند و بدون اعلام رسمی به همکاری با نیروهای متجاوز ترکیه پرداخته‌اند.

موضوع مهم دیگر به تحرکات کردهای سوریه مربوط می‌شود که علیرغم فشار روزافزون ترکیه، ناتو اصرار دارد آنها نیز سهمی از سرزمین‌های در اشغال داعش ببرند و قلمرو حضور خود را توسعه دهند اما بدون درگیری نظامی و تعارض با ارتش ترکیه. کاملاً‌روشن است که آمریکا و متحدانش با برنامه‌ریزی جدید، به وضوح خود را برای «دوران پساداعش» آماده می‌کنند و از این فرصت آتش‌بس برای تحکیم مواضع خود و متحدان و غیرقابل بازگشت کردن این فرایند، سوءاستفاده می‌کنند. اینکه آمریکا واقعاً با داعش در تضاد و تعارض باشد و علیه آنها عمل کند، فریبی بیش نیست چرا که بارها برای کمک رسانی، تجهیز و مسلح کردن آنها آشکارا وارد عمل شده و یکبار گروهی 70 نفره با انواع تجهیزات و جنگ‌افزارهای فوق مدرن را ظاهراً به مقابله با داعش اعزام کرد ولی با جملات فریبکارانه‌ای اظهار تعجب کرد که چرا آنها به داعش پیوسته‌اند!

نباید از نظر دور داشت که آنچه آمریکا و متحدانش را طی روزهای اخیر به شدت نگران ساخته بود، فشار سنگین نظامی بر گرده تروریست‌ها بود که آنها را در مناطق حومه حلب به شدت منفعل و ناتوان ساخته بود. شتاب و تعجیلی که واشنگتن و متحدانش این روزها در پوشش بی‌تابی و نگرانی برای سرنوشت غیرنظامیان حلب نشان دادند، عمدتاً از همین بابت بود.

اکنون با آشکار شدن شکست، ناکامی و بدنامی داعش و سایر گروه‌های رسوای تروریستی، این آمریکا، انگلیس، فرانسه و ترکیه هستند که با حضور علنی و در عین حال تجاوزکارانه در عمق خاک سوریه سرگرم اجرای همان ماموریت و نقشی هستند که داعش و طیف وسیع تروریست‌های اجاره‌ای از 85 کشور جهان قادر به انجام آن نبودند و با شکست آنها، محور شرارت غربی – عبری – عربی، خود مستقیماً به میدان آمده است. حضور آشکار جنگنده بمب افکن‌های رژیم صهیونیستی در جولان و قنیطره و سرنگونی یک فروند جنگنده و یک فروند پهپاد اسرائیلی توسط ارتش سوریه، گویای آنست که صهیونیست‌ها در عین تماشاگری چند ساله به خوش رقصی تروریست‌ها ناچار شده‌اند که خود نیز وارد صحنه شوند. حتی به هلاکت رسیدن یک فرمانده جبهه النصره و یک فرمانده تروریست‌های ارتش آزاد در جبهه جولان و قنیطره نیز گواه آنست که میان تروریست‌های خوب و بد، هیچ مرزی وجود ندارد و همگی در یک جبهه تحت حمایت صهیونیست‌ها قرار دارند. افشای این واقعیت‌ها شاید بدون برقراری یک آتش بس، آنهم در زیر فشار نظامی سوریه و جبهه مقاومت به این وضوح و شفافیت امکان‌پذیر نمی‌شد. این آتش بس حتی اگر دوام چندانی هم نیابد، به اندازه کافی رسوا کننده بود و محور شرارت غربی – عبری – عربی را تقریباً به یک اندازه در پیشگاه ملت‌ها رسوا نمود و دست آنها را رو کرد، پدیده‌ای که چهره بدون نقاب حامیان تروریسم را به همگان نشان داد.