ایندیپندنت در مطلبی با اشاره به کودتای نظامی اخیر در ترکیه نوشت: زمانی که رجب طیب اردوغان – رئیس جمهور ترکیه – در تلاش برای احیای امپراتوری عثمانی تمامی همسایگانش را به دشمن تبدیل کرد باید انتظار یک کودتای نظامی دیگر را نیز از ارتشی که هیچوقت به دولت وفادار نبوده است، میکشید. اما با وجود شکست کودتای جمعه شب، تصور اینکه از این پس دیگر ارتش ترکیه مطیع و فرمانبردار سلطانش خواهد بود، کاملا اشتباه است.
ایندیپندنت در ادامه نوشت: وقایع یکی دو روز اخیر در استانبول و آنکارا نشان میدهد مفهوم دولت – ملت در منطقه خاورمیانه به این معنا که کشورهای این منطقه دارای نهادها و مرزهای دائم و ماندگار هستند، از میان رفته و زخمی که طی سالهای اخیر بر پیکر سوریه، عراق، مصر و سایر کشورهای جهان عرب نشسته است نیز از همین مسئله ناشی میشود.
در حال حاضر، بیثباتی نیز مانند فساد در خاورمیانه و بویژه در میان حکومتهای تکصدایی، مسری شده و ترکیه نیز از زمانی که اردوغان قانون اساسی این کشور را به نفع خودش تغییر داد به این درد مبتلا شده است.
در این میان، واکنش اولیه واشینگتن نیز به کودتای ترکیه آموزنده بود. مردم ترکیه باید از دولت منتخب خود که با قواعد دموکراسی روی کار آمده است حمایت کنند؛ اما واکنش آمریکا به کودتای ترکیه این پرسش را در ذهن بسیاری مطرح کرد که چرا این کشور در قبال سرنگونی دولت منتخب محمد مرسی در مصر چنین واکنشی از خود نشان نداد. اگر کودتای ترکیه موفقیت آمیز بود، بدون تردید اردوغان نیز اکنون به سرنوشت مرسی دچار شده بود.
پاسخ این پرسش را شاید بتوان در تمایل غرب برای برقراری ثبات در منطقه جستجو کرد. شاید به همین دلیل است که آنها حضور نیروهای ایران و شبهنظامیان عراقی را در جنگ با داعش پذیرفته و شعار "اسد باید برود" را از گفتمان خود کنار گذاشتهاند.
بشار اسد – رئیس جمهور سوریه – که همه انتظار سرنگونی او را میکشیدند عمر دولتش از عمر دولت دیوید کامرون – نخست وزیر انگلیس – بیشتر شد و تقریباً به طور قطع از دولت اوباما نیز بیشتر عمر خواهد کرد. اگر کودتای جمعه شب در ترکیه شکست نمیخورد، اسد پایان دولت اردوغان را نیز میتوانست به چشم ببیند.
قدرتهای پیروز جنگ جهانی اول، امپراتوری عثمانی را به دلیل جانبداری از آلمان تجزیه کردند؛ اما اندیشه حفظ این امپراتوری در ذهن سلطانها، سرهنگها و دیکتاتورهایی مانند اردوغان باقی ماند.
زمانیکه اردوغان قدرت را در ترکیه در دست گرفت، غرب اگر تجربه پاکستان را به خاطر میآورد، میتوانست آینده حکومت او را پیشبینی کند. پاکستان به عنوان یک قطعه جداشده از امپراتوری هند، سالها از سوی آمریکا برای جنگ با روسیه تجهیز شد اما سپس در مسیری قرار گرفت که آن را به مأمنی برای گروههایی مانند طالبان تبدیل کرد.
زمانیکه ترکیه نیز به ارسال سلاح برای شورشیان سوریه میپرداخت و سرویس اطلاعاتی فاسد آن با گروههای معارض دولت سوریه همکاری میکرد، پیشبینی شکست مفهوم دولت – ملت در این کشور نیز قابل پیشبینی بود.
اردوغان خیلی دیر متوجه هزینههای سنگین مسیری که کشورش را در آن قرار داده بود، شد و عذرخواهی از ولادیمیر پوتین – رئیس جمهور روسیه – اولین نشانه این پشیمانی بود. اما زمانیکه یک رئیس جمهور دیگر نتواند به ارتش کشورش اعتماد کند، باید به موضوعات مهم بیشتری فکر کند.
در کودتای اخیر ترکیه، حدود 2 هزار نفر دستگیر شدند اما تعداد نظامیانی که در ارتش این کشور معتقدند "سلطان استانبول" در حال نابودی کشور آنهاست، به مراتب بیشتر از این تعداد است.
بنابراین، اگر موفقیت اردوغان در مهار کودتای ارتش و غرور ناشی از آن باعث شود که او در آینده به بهانههای مختلف معترضان بیشتری را به محاکم قضایی بکشاند، روزنامهنگاران بیشتری را زندانی کند و کردهای بیشتری را بکشد، تاریخ نشان داده است که بین کودتای جمعه تا کودتای بعدی فاصله زیادی نخواهد بود.