در سریال House of Cards داستان سیاست مداران جاه طلب و بی اخلاق واشنگتن دی سی را می بینیم که در آن فرمانداری به نام ویل کانوای برای مقابله با فرانک آندروود با بازی کوین اسپیسی در کسب مقام ریاست جمهوری ، با استفاده پنهانی از «پولی پاپ» که یک موتور جستجوگر خیالی است ، توانست آمار خود در نظرسنجی ها را بالا ببرد.
هراس از آنکه یک شرکت فن آوری بتواند این طور در انتخابات تاثیرگذار باشد، در دنیای واقعی هم وجود دارد – هر چند ممکن است روش متفاوتی در پی گرفته شود.
اخیرا فیس بوک محکوم به آن شده که با گزینه هایی در صفحه کارش با نام «موضوعات داغ روز» نظرات محافظه کاران را نادیده گرفته است. احتمالا این بحث ها درباره مسئله جانبداری فیس بوک بیش از آنچه هست پرداخته شده، زیرا این یکی از بخش های کوچک خبری فیس بوک است.
همچنین این مسئله تایید نشده است که فیس بوک بنا به گفته منابع نام برده نشده داستان های محافظه کاران را کم کرده است. اما این باعث نگرانی مردم شد که الگوریتم های شبکه های اجتماعی ابزاری برای جناح های سیاسی شود و می تواند رویکرد سیاسی آن ها را تغییر دهد و آیا فیس بوک می تواند بر نتایج ریاست جمهوری اخیرا آمریکا تاثیر بگذارد؟
بدون شک فیس بوک تاثیرات بیشماری در در زندگی کاربرانش دارد. حدود 1.6 میلیون نفر از مردم جهان ماهانه از اینترنت استفاده می کنند که 200 میلیون آمریکایی را هم در بر می گیرد. آن ها حدود 30 % از زمان اینترنتشان را صرف استفاده از فیسبوک و دیگر شبکه های مانند آن از جمله اینستاگرام و واتزآپ می کنند.
تحقیقات نشان داده اند فیسبوک می تواند حالت و رفتار سیاسی عمومی را تغییر دهد. در گزارشی که در سال 2014 چاپ شد، این نتیجه حاصل آمد که سطح شادی مردم به این وابسته است که post هایی که دریافت می کنند شادی آور یا غم انگیز باشد. در تحقیقات دیکری که در سال 2012 در Nature منتشر شد آمده 340,000 نفر احتمالا برای پیامی که در فیس بوک دریافت کرده بودند در انتخابات 2010 کنگره شرکت کردند.
آن ها به ویژه وقتی پیام از سوی دوستشان برای اشتراک ذعوت می شد، هم پای صندوق های رای می آمدند. این شبکه اجتماعی به دفعات یادآوری هایی برای ثبت نام برای رای دهی، رفتن به محل صندوق رای، یا کمک های مالی در برابر حوادث طبیعی را در خود دارد. اما فیسبوک هیچ گاه این تلاش ها را در جهت منافع هیچ حزب یا نامزدی نکرده است.
یکی از دلایل اصلی بسیاری از مخالفین فیسبوک، توانایی عجیب و غریب آن در پیش بینی آنچه مردم می خواهند ببینند و علاقه شدید آن ها به محرمانه نکه داشتن الگوریتم شان بود. شبکه های اجتماعی محبوب و اعتیادآورند، به ویژه به این دلیل که عموما می تواند بفهنمد مردم به چه چیزی بیشتر علاقه دارند، و در حاشیه صفحه نمایش فهرستی از اخبار و اطلاعات دوستان را قرار می دهند که به آن «خوراک خبری» می گویند، و هر بار کسی بر اساس آنچه شرکت فکر می کند خدماتی را انجام می دهد، سعی می کنند بتواند آن ها را تا سرحد ممکن مصرف کننده محصولات خود نکه دارد، برای دریافت خدمات می رود.
همه اینها به دور از شفافیت انجام می شود: اطلاعات بسیار کمی درباره چگونگی عملکرد فیسبوک وجود دارد. و هیچ قانونی آن را ملزم نمی کند با همه سیاست مداران رویکرد خاصی را داشته باشد (آن طور که تلویزیون هم چنین است که باید مطمئن شود همه کاندیداها هزینه برابری برای تبلیغات تلویزیونی پرداخت می کنند). در تئوری، فیسبوک می تواند اخبار، تازه ها و تبلیغاتی رتا نشان دهد که از نامزد یا حزبی خاص حمایت و برای جلب آرا تلاش کند. با این حال، چنین اقدانی در جهت منافع این شبکه اجتماعی نیست. فیسبوک می خواهد مخاطبان گسترد ه خود را حفظ کند،و هیچ دلیلی ندارد کاربرانش را با نشان دادن آنچه به آن علافه ندارند از خود دور کند.
هرچند فیسبوک تلاش می کند تعادل را برقرار کند، این انتخابات زمینه تبلیغاتی بسیار مهمی است. پیش بینی می شود نامزدهای انواع انتخابات (از جمله ریاست جمهوری و همین طور رای گیری های محلی و ایالای) در سال 2016 بیش از 1 میلیارد دلار هزینه کنند. که این میزان حدود 50 برابر بیشتر از این هزینه ها در سال 2008 است.
فیسبوک از بزرگترین ذی نفع های تبلیغات دیجیتال خواهد بود. از طریق فیسبوک، نامزدها می توانند با ارتباطی مستقیم تر نسبت به رسانه های جمعی با هواداران خود گفتگو کرده و به ایالات خاصی رفته و توجه خاص مورد نظر آن ها را نشان دهند. در حالیکه این حرکت فیسبوک به آن قدرت زیادی به عنوان منبع اخبار و اطلاعات داده است، سوء استفاده از آن بعید به نظر می رسد، زیرا فروش تبلیفات به همه احزاب پیشنهاد وسوسه انگیزتری است. خود فیسبوک هم تمایل ندارد برای امکان پیروزی در یک دور خود را وارد رقابت با پایگاه عظیم اعضایش کند.