ملک سلمان، پادشاه عربستان در فرمانی دست به عزل و نصبهایی در سطوح حکومتی زد و علاوه بر آن ادغامهایی را نیز ترتیب داد.
شرح ماجرا
ملک سلمان، پادشاه عربستان طی فرمانی وزیر حج این کشور را برکنار کرد و وزارت حج را به وزارت حج و عمره تغییر نام داد. بر همین اساس، «بندر حجار» وزیر حج این کشور جای خود را به «محمد بنتن» داد. نام وزارت بازرگانی و صنایع به وزارت بازرگانی و سرمایهگذاری تغییر یافت و ماجد القصبی بهعنوان رئیس جدید آن انتخاب شد. همچنین نام وزارت نفت و منابع طبیعی به وزارت انرژی، صنایع و منابع طبیعی تغییر پیدا کرد. به همین ترتیب، علی النعیمی، وزیر نفت با تجربه جای خود را به خالد الفالح، رئیس سابق شرکت دولتی نفت آرامکو داد. النعیمی 80 ساله، به نوبه خود در طول دو دهه یعنی از 1995 با نفوذترین فرد در عرصه انرژی جهان بود و میتوانست بازار نفت را صرفا با یک کلمه به تحرک وادار کند، اما تاثیر و نفوذ او به شدت در دوران پادشاه سلمان کم شده بود. او بهعنوان مشاور دربار سلطنتی منصوب شد. به گزارش رویترز، الفالح از مدتها پیش بهعنوان یک مدعی اصلی برای جایگزینی او دیده میشد. الفالح همانند النعیمی در غول نفتی آرامکو فردی قدرتمند بود و از سال 2009 تا سال گذشته میلادی یک مدیر اجرایی بود و همزمان بهعنوان وزیر بهداشت هم تعیین شد. با این حال مشخص نیست که او هم همانند النعیمی در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) یا تدوین سیاست نفتی عربستان عمل کند یا خیر.
احمد الخلیفی بهعنوان رئیس آژانس مالی عربستان یا به عبارتی بانک مرکزی موسوم به «سما» انتخاب شد. او از سمت معاونت در امور تحقیقات و امور بینالمللی سما ارتقای درجه گرفته است. وی جایگزین فهدالمبارک شد که این پست را از دسامبر 2011 در دست داشت. الخلیفی بهعنوان یک کهنهکار در سما و فارغالتحصیل دانشگاه ملک سعود در ریاض و دانشگاه ایالتی کلرادو، همچنین از سال 2011تا 2013 بهعنوان مدیر اجرایی عربستان سعودی در صندوق بینالمللی پول در واشنگتن خدمت کرده بود. او قرار است ریاست بانک مرکزی عربستان را با اختیارات و عملکردی کمتر از آنچه در دست فهد المبارک بود، بهدست بگیرد. در حالی که سما مسوول سیاست پولی باقی میماند، دیگر بهعنوان بزرگترین صندوق ثروت ملی کشور عربستان عمل نمیکند چرا که یک صندوق بزرگتر براساس چشمانداز 2030 اصلاحات ایجاد شده است. ابراهم العاصف، وزیر دارایی عربستان که این سمت را از 1996 در دست داشت، در سمت خود باقی ماند. وزارت آب و برق جدا شد؛ آب به وزارت جدید محیطزیست، آب و کشاورزی تبدیل شد و برق هم به وزارت جدید انرژی الحاق شد. این تغییرات ممکن است به عربستان سعودی برای قطع سوبسیدها، کاهش قدرت داخلی و مصرف بهینه آب کمک کند و اطمینان حاصل کند که قیمتگذاری انرژی به وضوح با اهداف توسعه صنعتی همخوانی دارد و سیاستهای هستهای و انرژی خورشیدی با دقت بیشتری یکپارچه میشوند. دو چهره ارشد اقتصادی دیگر، یاسر الرمیان، مشاور دربار سلطنتی و محمد الجاسر، رئیس سابق سما بهعنوان مشاوران دبیرخانه کابینه منصوب شدند. توفیق الربیعه، وزیر سابق تجارت به جای الفالح بهعنوان وزیر بهداشت و سلیمان الحمدان بهعنوان وزیر راه و ترابری (یا وزیر حملونقل) منصوب شد. براساس احکام سلطنتی همچنین وزارت کار و امور اجتماعی با هم ادغام شدند و یک کمیسیون جدید برای تفریح و فرهنگ ایجاد شد.
دست «شاهزاده» در کار است
با کنار رفتن علی النعیمی این سوال مطرح شده که آیا عربستان تصمیمات جدیدی در عرصه اقتصاد داخلی و خارجی به ویژه بازار نفت اتخاذ خواهد کرد یا خیر. اصولا کنار گذاشتن النعیمی چه معنایی دارد. اساسا، در هر تحول ساختاری نیاز است که چهرههای جدیدتر و پرانرژیتری وارد شوند و کهنسالان بهعنوان مشاور خدمت کنند تا به تبع آن چالاکی اقتصادی هم بیشتر شود. علی النعیمی وزیر نفت سعودی از سال 1995 تاکنون به مدت21 سال این سمت را برعهده داشت. جان اسفاکیاناکیس، مشاور سابق دولت ریاض و رئیس دپارتمان اقتصاد در مرکز تحقیقات خلیجفارس مستقر در جده و ژنو میگوید: «ادغام وزارتخانهها باز کردن در به روی دستاوردهای بهرهوری است که دولت مشتاق به اجرای آنهاست.» اما به نظر میرسد آنچه در عربستان رخ داده در راستای سیاست محمد بن سلمان، فرزند پادشاه است. این تغییرات را بیش از آنچه به پادشاه نسبت داده شود باید از چشم محمد دید زیرا او بهعنوان سکاندار اقتصاد عربستان به دنبال ترسیم «چشمانداز عربستان 2030» است که براساس آن، این پادشاه نفتی تا حد زیادی از نفت جدا شده و به تعبیری از اتکای این کشور به نفت کاسته میشود.
خالد الفالح، وزیر نفت جدید عربستان
پیتر والدمن در مصاحبهای که به نمایندگی از مجله «بلومبرگ» با محمد بن سلمان داشت، میگوید: این شاهزاده جوان بیسر و صدا در حال برنامهریزی برای یک بازسازی عظیم در دولت و اقتصاد عربستان است و هدف او تحقق آن چیزی است که آن را «رویای متفاوت» نسل خود برای «آیندهای پساکربنی» میداند. او میگوید: «در حالی که بن نایف تنها کسی است که در سلسله مراتب، جلوتر از محمد برای رسیدن به سلطنت قرار دارد اما به جرأت، شاهزاده محمد در پس تحولات عظیم قرار دارد. دیپلماتهای غربی در ریاض این شاهزاده 31 ساله را «آقای همه کاره» مینامند. بلومبرگ اشاره میکند که ستاره بخت محمد در دوران اواخر عمر ملک عبدالله درخشید. وی در دورهای مورد غضب ملک عبدالله فقید بود و به سلمان (فرماندار وقت ریاض و وزیر دفاع وقت) دستور داده بود که وی هرگز حق ندارد «پا در وزارت دفاع بگذارد.» اما وقتی محمد در دفتر کار پدر- در زمانی که سلمان به ولایتعهدی منصوب شد- به کار مشغول شد روزی ملک عبدالله او را احضار کرد. گزارشگر بلومبرگ میافزاید: او به تدریج مورد نظر ملک عبدالله قرار گرفت و بخشی از کارهای دربار سلطنتی که جاه طلبی خاصی میطلبید به او واگذار شد. در زمانی که شاهزاده در خفا در حال برنامه ریزی برای سلطنت پدرش بود، پادشاه [ملک عبدالله] با ماموریتی بزرگ نزد او آمد: وزارت دفاع را پاکسازی و تمیز کن. شاهزاده میگوید مشکلات این وزارتخانه آنقدر زیاد است که حل آن سالها زمان میبرد. شاهزاده میگوید: «من به ایشان گفتم خواهش میکنم این کار را به من نسپارید. او فریاد زد و گفت: تو مقصر نیستی بلکه این من هستم که به دلیل صحبت با تو مقصر هستم.» ملک عبدالله در چرخشی آشکار فرمانی سلطنتی اعلام کرد و محمد را سرپرست دفتر وزیر دفاع و عضوی از کابینه معرفی کرد. اینجا بود که ستاره بخت او درخشیدن گرفت و در دوران سلطنت پدر به بازوی راست او و «همه کاره» عربستان تبدیل شد.
عربستان 2030: کشوری بدون اتکا به نفت
بلومبرگ مینویسد؛ محمد سعی دارد نوع جدیدی از تفکر در خاورمیانه آن هم در قالب یک پادشاه سنتی را ارائه دهد؛ تفکری که سعی میکند از استیو جابز تقلید کند و 16 ساعت در روز در سرزمینی کار کند که در آن مفت خور زیاد است. به لحاظ تاریخی، 90 درصد اتکای این پادشاه برای کسب بودجه دولتی - یا تقریبا تمام صادراتش و بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلیاش- به نفت است. با آغاز جنگ یمن این تصور در میان بسیاری از شاهزادگان سعودی ریشه دواند که این کشور با سرعتی وصف نشدنی در حال سوزاندن ذخایر ارزی خود است، بهگونهای که با ورشکستگی دو سال فاصله دارد. کاهش درآمد نفت موجب کسری 200 میلیارد دلاری بودجه شده بود.
در 25 آوریل، این شاهزاده «چشمانداز 2030 برای پادشاه عربستان» را اعلام کرد. این طرح شامل ایجاد بزرگترین صندوق ثروت ملی در جهان میشود که در نهایت داراییاش بیش از 2 تریلیون دلار خواهد شد. این پول آنقدر کافی است که بتوان با آن اَپل، گوگل، مایکروسافت و برکشایرهاتاوی (چهارمین شرکت بزرگ دولتی در جهان) را بخرد. شاهزاده یک IPO (عرضه عمومی اولیه) را در نظر دارد که میتواند «کمتر از 5 درصد» از سهام آرامکوی عربستان- تولیدکننده نفت ملی- را بفروشد. این صندوق به داراییهای غیرنفتی تبدیل خواهد شد و از وابستگی صرف این پادشاه به درآمد نفت میکاهد. به مدت 80 سال این نفت بود که بقای پادشاهی سعودی و قراردادهای اجتماعی در آن را ضمانت میکرد. نفت بود که در ازای ولخرجیهای سخاوتمندانه آلسعود برای جمعیت 21 میلیونیاش اجازه حکومت تمام عیار مطلقه را به این خاندان میداد. اکنون شاهزاده محمد یارانههای عظیم برای بنزین، برق و آب را کاهش داده است.
به گزارش بلومبرگ، شاهزاده محمد مالیات بر ارزش افزوده و نیز عوارض بر کالاهای لوکس و نوشیدنیهای شکردار وضع کرده است. در نظر است که این اقدام و اقدامات دیگر به تولید مازاد درآمد غیرنفتی 100 میلیارد دلاری تا سال 2020 منجر شود. نمیتوان گفت که روزهای خوش اعانهها و کمکهای دولت سعودی رو به پایان است؛ هیچ طرحی برای برقراری مالیات بر درآمد و هیچ طرحی برای کاهش ضربه به اقشار کمدرآمد هم وجود ندارد. شاهزاده در نظر دارد تا یارانه نقدی را بهطور مستقیم پرداخت کند. او میگوید: «ما نمیخواهیم هیچ فشاری بر آنها [اقشار کم درآمد] وارد شود. ما میخواهیم فشار بر افراد ثروتمند وارد آید.»
محمد سعی دارد چهرهای مدرن به خود دهد. با این حال، او در یک پادشاهی سنتی و وهابی بار آمده اما سعی دارد خود را فردی با اندیشهای مدرن جلوه دهد. شاهزاده جوان سیگنالهایی فرستاده مبنی بر اینکه حامی آزادی بیشتر برای زنانی خواهد بود که نمیتوانند بدون اجازه یکی از بستگان مرد خود رانندگی کرده یا به سفر بروند. شاهزاده محمد میگوید: «ما معتقدیم زنان حقوقی در اسلام دارند که باید به آن برسند.» یکی از مقامهای ارشد نظامی وقت آمریکا که با شاهزاده محمد دیدار داشت، میگوید: او آماده است اجازه دهد زنان رانندگی کنند؛ اما منتظر لحظهای مناسب برای مقابله با تشکیلات محافظه کار مذهبی است که بر زندگی اجتماعی و مذهبی مسلط اند.
این مقام سابق آمریکایی به نقل از محمد بن سلمان میگوید: «او میگفت اگر به زنان اجازه داده شود که همچون دوران پیامبر شترسواری کنند باید به آنها اجازه ماشین سواری- شتر مدرن و امروزی- هم داده شود.» تلاش برای آزادسازی ممکن است موجودیت خاندان آلسعود را که دو نسل قبل با بنیادگرایان مذهبی وهابی منعقد شد، به خطر اندازد اما آن نوع صنایعی که شاهزاده محمد میخواهد وارد کشورش کند بعید است که بدون اندکی سهلگیری در قبال زنان وارد این کشور شود. امروز، مهم نیست که در ریاض چقدر پول هست؛ اما بانکداران و خانوادههایشان ترجیح میدهند در دُبی بمانند. به قدرت رسیدن یک شاهزاده نسل سوم – او نواده پایه گذار عربستان است- باعث شده پیرمردان سعودی دچار واهمه شوند که مبادا اهرمهای قدرت از دستشان خارج شود. اما دیری نخواهد پایید که پیرمردان حاشیه نشینی اتخاذ کنند؛ اگر بخواهند کشورشان در قرن 21 در گرداب مشکلات منطقه دوام بیاورد. بیکاری جوانان حدود 30 درصد است.
اما حمایت از اصلاحات یک چیز است و زندگی با اصلاحات و اجرای آن در مغز استخوان جامعه چیزی دیگر. واکنش عمومی به تجدید حیات اقتصادی محتاطانه و گاه ناشی از عصبانیت بوده است. زمستان امسال، بسیاری از سعودیها به توییتر روی آوردند تا در مورد افزایش هزار درصدی صورت حساب قبض آب و شکایت از چشمانداز فروش آرامکو- بهعنوان میراث کشور- جهت تامین مالی توهمات سرمایهگذاری یک تازه کار سلطنتی بحث کنند. «برجاس البرجاس» مفسر اقتصادی که منتقد فروش سهام آرامکو است، میگوید: «46 سال است که در مورد جایگزینی برای نفت فریاد سر میدهم اما هیچ چیز اتفاق نیفتاد. چرا ما منبع اصلی امرار معاش را به خطر میاندازیم. مثل این است که ما وامی از خریدار بگیریم که مجبور به پرداخت آن در تمام زندگی مان باشیم.» البرجاس و سایر منتقدان عربستانی معتقدند که سرمایهگذاران عمومی بدبین به دولت که همواره اولویتهای دیگری برای شرکتهای آرامکو علاوه بر به حداکثر رساندن سود دارند، تخفیف گستردهای برای سرمایهگذاری در سهام آن خواهند طلبید.
آنها همچنین در عجبند که چرا سعودیها باید به مدیران غیرپاسخگوی صندوق ثروت ملی اعتماد کنند که خواهان آوردهای بالاتر از هر مدیر اجرایی دیگر آرامکو هستند. حجم و اندازه این شرکت سرسامآور است. آرامکو اولین تولیدکننده نفت جهان است با ظرفیت پمپاژ بیش از 12 میلیون بشکه در روز، دو برابر بیش از بسیاری از شرکتهای دیگر. آرامکو همچنین چهارمین پالایشگر بزرگ در جهان است. این شرکت دومین ذخایر بزرگ نفت جهان – پس از ونزوئلا- را کنترل میکند؛ اما در مقابل نفت گرانقیمت شرکت «اورینوکو بلت» ونزوئلا، نفت عربستان ارزان بوده و تهیه آن آسان است. آرامکو همچنین یکی از اسرارآمیزترین شرکتها روی زمین است و هیچ آمار رسمیای از عملکرد مالیاش وجود ندارد. براساس نظرسنجی بلومبرگ، اقتصاد عربستان احتمالا در سال 2016 حدود 5/ 1 درصد رشد خواهد کرد؛ کمترین میزان از زمان بحران مالی جهانی زیرا هزینههای دولت طی بیش از یک دهه کاهش برای اولین بار افزایش یافت. دولت هنوز دو سوم کارگران سعودی را به خدمت میگیرد؛ در حالی که خارجیان 80 درصد از فهرست حقوق بخش خصوصی را تشکیل میدهند. برخی تلاشهای گذشته برای تنوع بخشیدن به اقتصاد در عربستان آشکارا با شکست مواجه شده است. برای مثال، «منطقه مالی» 10 میلیارد دلاری ملک عبدالله که در سال 2006 تاسیس شد، به حال خود رها شده است. یک مسیر مونوریل شبح وار از میان 70 ساختمان عبور میکرد از جمله آن ساختمانها، 5 آسمان خراش شیشه ای، فولادی و نوساز بودند، اما این مونوریل به حال خود رها شده و برخی از کارگران ساختمانیاش به تازگی کار خود را رها کرده و مدعیاند که پولی به آنها پرداخت نشده است. کریسپینهاوز، مدیر عامل Intelligence Teneo، میگوید: «بدون اصلاح بنیادین واقعی اقتصادی، واقعا دشوار است که ببینیم چقدر اقتصاد عربستان میتواند سطح اشتغالی را که به آن نیاز دارد، تولید کند.»
شاهزاده محمد در مورد طرحهای سرمایهگذاری غیرنفتیاش خیلی وارد جزئیات نمیشود، اما میگوید این صندوق مستقل عظیم میخواهد با شرکتهای خصوصی سهام ادغام شده تا در نهایت نیمی از داراییهایش را در سهام آنسوی آبها – غیر از سهام آرامکو- سرمایهگذاری کند که جریان پیوستهای از سود سهام ناشی از سوختهای فسیلی را نصیبش خواهد کرد. او میداند که خیلیها متقاعد نیستند. پادشاه احتمالی آینده عربستان سعودی میگوید که اگر قیمت نفت بالا و پایین برود، ارتباطی به او ندارد. او میگوید اگر قیمت نفت بالا برود یعنی پول بیشتر برای سرمایهگذاریهای غیرنفتی. اگر قیمتها پایین بیاید عربستان سعودی بهعنوان کمهزینهترین دولت تولیدکننده نفت در جهان میتواند آن را به بازارهای در حال رشد آسیایی بفروشد. این شاهزاده همه کاره اساسا دکترین چند دههای و نفتی عربستان بهعنوان رهبر اوپک را رد میکند. او میگوید: «ما نگران قیمت نفت نیستیم. 30 دلار یا 70 دلار برای ما فرقی نمیکند. این نبرد، نبرد من نیست.»
محمد الشیخ – مشاور مالی شاهزاده که تحصیل کرده هاروارد است و وکیل سابق در شرکت «لاتام و واتکینز» و بانک جهانی بود- گزارشی از وضعیت اقتصادی این کشور ارائه داد. او میگوید: در دوره رونق نفت از 2010 تا 2014، هزینههای سعودی غیرقابل کنترل بوده و از دست در رفته بود. الشیخ میگوید: الزامات قبلی که پادشاه در تمام قراردادهای بالای 100میلیون ریال(عربستان) (7/ 26 میلیون دلار) تایید کرده بود، سست و سست تر شد. ابتدا به 200 میلیون و سپس به 300 میلیون و 500 میلیون ریال رسید و در آخر دولت کلیت این حکم را به تعلیق در آورد. الشیخ میگوید: «حدس من این است که بین 80 تا 100 میلیارد دلار هدر روی و اتلاف منابع وجود دارد.» هر سال حدود ربعی از کل بودجه عربستان. شاهزاده محمد از او میپرسد: «عربستان سعودی چقدر به بحران مالی نزدیک است؟.»
الشیخ میگوید؛ امروز وضعیت خیلی بهتر است، اما «اگر یک سال پیش از من میپرسیدید، احتمالا من در آستانه گسست عصبی بودم و نمیتوانستم پاسخ درستی دهم.» او سپس داستانی را نقل میکند که هیچکس در خارج از حلقه درونی شاهزاده از آن اطلاع نداشت. بهار گذشته، وقتی صندوق بینالمللی پول و دیگران پیشبینی کردند که ذخایر عربستان سعودی به دلیل 5 سال قیمت پایین نفت میتواند کشور را در بحران قرار دهد، تیم اقتصادی شاهزاده دریافت که این پادشاهی به سرعت در مسیر ورشکستگی قرار گرفته است. الشیخ میگوید: سطح هزینهها در آوریل گذشته ظرف 2 سال تا اوایل آوریل 2017 در مسیر «ورشکستگی کامل» بود. برای جلوگیری از این فاجعه، شاهزاده بودجه را تا 25 درصد کاهش داد، کنترل سفت و سخت بودجهای را برقرار کرد، بازار بدهیها را تا حدودی بهبود داد و شروع به توسعه مالیات بر ارزش افزوده و عوارض دیگر کرد. در نهایت وقتی الشیخ گزارش مالی تاسف بار خود را پایان داد شاهزاده گفت: «متشکرم.» در هر حال، به نظر میرسد در پس تغییر و تحولات ساختاری، نه پادشاه، بلکه فرزند جاهطلب او باشد که سودای اصلاحات اقتصادی در کشوری در سر دارد که تا مغز استخوان دارای جمود فکری است. کشوری که بسیاری از شهروندانش از حقوق ابتدایی خود مانند رانندگی محرومند آیا میتواند سودای تبدیل شدن به هژمون اقتصادی خاورمیانه را محقق کند؟