برای پاسخ به سوالی که در عنوان این یادداشت مطرح شده است ناگزیر به طرح چند پرسش دیگر هستیم. نخست انکه در شرایط فعلی جمهوری اسلامی ایران بیشتر به ترکیه احتیاج دارد و یا این موضوع کاملاً برعکس است؟ دوم انکه کدام یک از دو کشور برای اولین بار روابط فی مابین را فدای توسعه طلبی های منطقه ای کرده اند؟ برای پاسخ به سوال نخست باید سری به حال و اوضاع این روزهای ترکیه و هیات حاکمه اش بیندازیم. دولت رجب طیب اردوغان اکنون در حال تجربه بیشترین تنش های داخلی و خارجی است. از سویی رابطه اش با روسیه را به بدترین وضعیت ممکن رسانده و از سوی دیگر در رابطه با اتحادیه اروپا هم تنها با گروگان گرفتن پناهندگان سوری توانسته است وضعیت خود را تا حدی از ثبات نگاه دارد.
اتحادیه اروپا می داند چنانچه خواسته های اردوغان را برآورده نکند ترکیه سیلی از پناهجویان را به سمت این قاره روانه خواهد کرد. در واقع اردوغان که زمانی مسئولان ایرانی را به سبب آنچه حمایت از دیکتاتوری اسد می خواند از لحاظ اخلاقی و دینی زیر سوال می برد حالا در روابط خود با اروپا از پناهجویان بخت برگشته سوری به عنوان سلاح استفاده کرده و ازرهبران اروپایی مانند مرکل باج خواهی می کند. اما این وضعیت تا چه زمانی برای ترکیه ادامه خواهد یافت؟
از سوی دیگر تنش های داخلی در اثر سیاست های تبعیض آمیز حزب عدالت و توسعه وضعیت را به جایی رسانده که یکی از موفق ترین اقتصادهای توریستی جهان حالا از خالی ماندن هتل ها و پروازها در استامبول و انتالیا شکایت می کند. در هر دو مورد فوق ترکیه برای خروج فوری از بحران به کمک ایران نیاز دارد. این کشور با استفاده از مسیر ایران توانسته بود برخی از تحریم های روسیه را دور بزند و از جمله کالاهایش را به تعدادی از جمهوری های آسیای میانه از مبدا ایران صادر کند. در این مورد ترکیه آشکارا از تجربه دور زدن تحریم های ایران استفاده کرد و در عین حال توانست از ضرر هنگفت صنایع و تولیدات داخلی اش در اثر تحریم های روسیه جلوگیری کند. در مورد توریسم و گردشگری نیز اوضاع بر همین منوال است زیرا قاعدتاً این ایرانی ها هستند که در شرایط فعلی حاضر می شوند از شهرهای ناامن و در معرض انفجار ترکیه بازدید کنند و هتل ها را از ورشکستگی نجات بدهند.
در طرف مقابل ترکیه در سیاست پنهان خود در ارتباط با ایران، تلاش می کند با ایجاد، مدیریت و تقویت عوامل و کانون های گریز از مرکز شرایطی را بوجود بیاورد که بتواند در هنگام بروز بحران های احتمالی از آنها بهره برداری کند. در میان این دستور کارها تقویت و تحریک پان ترکیسم در برخی از شهرهای کشور جایگاه ویژه و محوری داشته و دارد.
از سوی دیگر علیرغم مانور دولت یازدهم بر روی مهارت دیپلماسی اش به نظر می رسد منافع مسلم جمهوری اسلامی در رابطه با ترکیه به طور مداوم نادیده گرفته می شود. در این زمینه می توان به عدم دور اندیشی و یا به تعبیری عدم احساس مسئولیت سیاست بازان و لابی برخی عناصر در روابط با ترکیه، در گذشته و غفلت از خطر استقرار سپر موشکی بر امنیت ملی ایران اشاره کرد.
تجربه نشان داده است که ترکیه در تنظیم روابط خود با همسایگان خود به جز ایران، از موضع قدرت عمل کرده و ابایی از اعزام نیروی نظامی به عراق و سوریه نیز نداشته است. البته بزرگی ایران را می توان یکی از دلایل نگاه داشتن جانب احتیاط از سوی ترک ها دانست اما کوتاه آمدن دائمی ایران در برابر خواسته هایی چون مابه التفاوت سوخت و دادن امتیازات در روابط دوجانبه می تواند موجبات تجری اردوغان در رفتار با ایران را فراهم کند.
به همین دلیل است که به گفته سردار رحیم صفوی مشاور نظامی فرمانده کل قوا ایران باید روابط اقتصادی،سیاسی و امنیتی خود را با نظام سیاسی ترکیه که به عنوان همکار و هماهنگ با سیاستهای آمریکا، رژیم صهیونیستی در برخی از کشورهای عربی حرکت میکند، تنظیم کند.