"بسیاری از مردم فکر می‌کردند که شلوار پوشیدن یک زن قابل پذیرش نیست، اما من می‌خواستم با سربازان همقطارم در خط مقدم باشم و پوشیدن دامن در چنان وضعیتی، واقع‌گرایانه نیست."

 

زنان درصد کوچکی از ارتش سومالی را تشکیل می‌دهند؛ حدود 1500 تن از 20000 نفر که می‌شود 7.5 درصد. از این میان، تعداد معدودی به رتبۀ سروانی رسیده‌اند. رتبه‌ای که امکان فرمان دادن به نیروهایی که عمدتاً از مردان تشکیل شده است در اختیار آنان می‌گذارد. اکثر این زنان به کارهای پیش پا افتاده، نظیر نگهبانی در پاسگاه‌های پلیس گماشته می‌شوند و کمتر فرصت مبارزه در خط مقدم را می‌یابد. زنان کمی همچون المان جرات بیرون رفتن با شلوار را دارند. البته المان همزمان حجابش را هم رعایت می‌کند.

 

المان عقیده دارد، طرز فکری که باعث می‌شود او مجبور به ایجاد تغییرات در یونیفرمش شود، عوارض نگرش الشبابی در سومالی است. از زمان ظهور این گروه در سالها اولیۀ هزارۀ سوم، این شعبۀ القاعده در سومالی علیه دولت فدرال سومالی و نیروهای 22000 نفری صلحبان اتحادیۀ آفریقایی مستقر در سومالی، و کشورهای تامین کنندۀ این نیروها، دست به جنگ زده است.

 

الشباب در پی حملۀ نیروهای اتحادیۀ آفریقا، کنترل شهرهای کلیدی سومالی را از دست داد، اما همچنان در بسیاری از نواحی روستایی این کشور، قلمرو دارد. این گروه در نواحی تحت اختیارش، نسخۀ سختگیرانه‌ای از قوانین شرعی را به اجرا می‌گذارد: الشباب قوانین سختی را برای طرز پوشش زنان وضع کرده است و اصرار دارد که زنان نقاب به چهره داشته باشند تا چیزی جز چشمهایشان مشخص نباشد و افرادی را که به زنا متهم بوده‌اند را سنگسار کرده است.

 

المان می‌گوید: "الشباب با ایدئولوژی خود، طرز فکر مردم را تغییر داده و می‌توانید ببینید که مردم محلی را تحت تاثیر قرار داده، چرا که حالا مجبورید به طرزی خاص لباس بپوشید. زنان سومالی 25 یا 30 سال پیش اینچنین لباس نمی‌پوشیدند." در حالیکه سومالی کشوری عمدتاً مسلمان است، و 99.8 درصد از مردم این کشور مسلمان عمدتاً اهل سنت هستند، المان تاکید دارد که پیش از ظهور الشباب، زنان اهل سومالی به اندازۀ حالا تحت سرکوب نبودند. با وجود اینکه زنان سومالی به طور سنتی از لباسهای سبک و گشاد به نام گانتینو به همراه یک سرپوش استفاده می‌کردند، حالا شبه‌نظامیان در مناطق تحت کنترل خود زنان را مجبور استفاده از نقاب و پوشاندن کامل صورت می‌کنند.

 

 

زنی که کابوس الشباب است 

 

امام المان

 

 

راهی که المان برای رسیدن به جایگاه کنونیش طی کرده است، راهی عجیب بوده است. او که در موگادیشو متولد شده، در سن 2 سالگی و پس از سقوط دولت سیاد بری در سال 1991 که به جنگ داخلی یک دهه‌ای میان گروههای رقیب دامن زد، به همراه خواهران بزرگتر و مادرش، فاتون آدان، به اتاوای کانادا رفتند. پدر او، المان علی احمد، یک تاجر لوازم الکترونیک سومالیایی بود که در سومالی ماند تا به عنوان فعال صلح فعالیت کند و از تبدیل بچه‌های به جا مانده و یتیم شده به کودک سربازان جلوگیری کند. او در سومالی نماد صلح محسوب می‌شود. او حتی در سال 1993 یک تیم فوتبال به نام المان اف سی برای کودکان خیابانی تاسیس کرد که از آن زمان چند بار برندۀ مقامهای لیگ سومالی شده است. المان علی احمد شعار معروفی نیز دارد: "تنفگ را زمین بگذار، قلم بردار". او در سال 1996 به قتل رسید. اگرچه هویت قاتلان وی هرگز مشخص نشد، اما احتمالاً قاتلان او یکی از جنگ‌سالارانی بوده که از فعالیتهای او عصبانی بوده است.

 

فارتون پس از بازگشت به سومالی در سال 2007، با راه‌اندازی دوبارۀ مرکز صلح و حقوق بشر المان، پرچم شوهرش را دوباره بالا برد. ایلواد نیز بعداً در این مرکز به او پیوست. این مرکز اصلاً در سال 1993 توسط شوهر و پدر آنها در سال 1993 پایه‌گذاری شد و با جوانانی که تحت تاثیر جنگ قرار گرفته‌اند، کار می‌کند. ایمان پس از بازگشت در اوایل سال 2010، مشاهده کرد که گروه الشباب در حال ویران کردن سومالی است: این گروه در اواسط سال 2009 به موگادیشو حملۀ بزرگی انجام داده بود و اختیار بخش بزرگی از شهر را در دست داشت. همزمان اعضای تندروی گروه به صورت علنی زنان را شلاق می‌زدند. ایمان تحت تاثیر رنجی که سومالیایی‌ها می‌بردند و در تلاش برای اثبات جایگاه زنان، سعی کرد مسیر متفاوتی را از خواهر و مادرش در پیش بگیرد و وصیت پدر را نادیده بگیرد.

 

او می‌گوید: "این که اسلحه در دست می‌گیرم، برای مردم عجیب است. اما ما هنوز به دنبال هدفی مشترک هستیم، ما هنوز هم به دنبال صلح برای مردم سومالی هستیم. من یک فعال قوی هستم، و به سختی کار می‌کنم تا از حقوق زنان دفاع کنم، و حس می‌کنم که با الگو بودن و حضور در خط مقدم می‌توانم به این هدف برسم." المان می‌گوید خانواده با وجود اینکه در مورد امنیتش نگرانی دارند، اما مسیری را که برگزیده‌ است را می‌ستایند. او می‌گوید: "آنها به من و اینکه تغییر ایجاد می‌کنم، افتخار می‌کنند."

 

الشباب که در اصل برای بیرون راندن نیروهای اتیوپی که در سال 2006 به موگادیشو تجاوز کرده بودند ایجاد شده بود، در سالهای اخیر به حمله به نواحی غیرنظامی تمایل نشان داده است. یکی از مثالهای اخیر این موضوع، حمله به رستورانی در موگادیشو در ساحل محبوب لایدو بود که کشته شدن 20 نفر انجامید. این حمله در ژانویۀ سال جاری رخ دارد. المان می‌گوید: "این یعنی تغییر بازی. حالا همه برای الشباب هدف محسوب می‌شوند. به نظرم همان یک ذره حمایتی که از سوی برخی از مردم سومالی داشتند را نیز از دست می‌دهند."

 

با وجود تخمین‌هایی که شمار جنگجویان الشباب را بین 7 تا 9 هزار نفر برآورد می‌کند، المان اصرار دارد که این تصور که الشباب به قدر گذشته بر کشور مسلط است، از واقعیت بسیار دور است. او می‌گوید: "این تصور که آنها نیرویی قوی هستند، اشتباه است. واقعیت این است که تعداد آنها زیاد نیست، آنها بسیار کم هستند اما آنها بسیار راحت بسیج می‌شوند و سادگی می‌توانند خود را در نواحی مختلف پراکنده کنند." المان در حال حاضر وقت خود را بین مرکز لجستیک ارتش ملی سومالی و جبهه تقسیم می‌کند. او در جبهه مسئولیت کشف هویت جنگجویان و پایگاه‌های پنهان الشباب را برعهده دارد. با وجود شکستهای اخیر در جنگ با شبه‌نظامیان (از جمله 200 سرباز کنیایی‌ای که در حملۀ این گروه به یکی از پایگاه‌های اتحادیۀ آفریقا در ماه ژانویه کشته شدند)، المان امیدوار است که ارتش ملی سومالی با حمایت مردم خواهد توانست که الشباب را نابود کند. او می‌گوید: "کاملاً باور دارم که مردم سومالی یکبار برای همیشه بر الشباب فائق خواهند آمد."

 

 

به خاطر تاثیراتی که الشباب بر طرز فکر مردم گذاشته، سومالی همچنان جایی است که زن بودن در آن دشوار است. این کشور شاخ آفریقا، در سال 2011 در ارزیابی بنیاد تامسون رویترز، رتبۀ پنجمین کشور خطرناک برای زنان را به خود اختصاص داد. زنان اغلب به خاطر جنسیتشان مورد خشونت قرار می‌گیرند؛ حدود 4000 مورد خشونت علیه زنان در سال 2012 توسط شرکای یونیسف در این کشور ثبت شد. همچنین این کشور دارای بالاترین نرخ ختنۀ زنان با 98 درصد است. هر چند که دولت گامهایی را برای غیرقانونی کردن این امر انجام داده است.

 

المان می‌گوید که امیدوار است تا در عرض 5 سال آینده وارد شاخۀ سیاسی ارتش شود و به صورت فعال تلاش کند تا زنان بیشتری را به پیوستن به ارتش ترغیب شوند. او همچنین می‌خواهد که به الگوی زنان جوانی که علاقمند به پیوستن به ارتش هستند بدل شود، الگویی که خودش از داشتن آن محروم بوده است. او می‌گوید: "می‌دانم که تاکنون الهام‌بخش زنان و مردانی بوده‌ام، اما دوست دارم که زنان بیشتری در جایگاه قدرت نقش الگو را برای دختران ایفا کنند. به این خاطر است که سعی دارم تا به دختران جوانی که نزد من می‌آیند و سوال می‌پرسند، اولویت دهم. ما باید برای زنان نردبانهای ترقی بسازیم."