«کیهان» در سرمقاله امروز خود به قلم «سعدالله زارعی»نوشت:
عملیات «نصر2» سوریه که در روز چهارشنبه گذشته با آزاد شدن شهرهای «نبل و «الزهرا» به اوج خود رسید، تاثیر تعیینکنندهای در روند تحولات نظامی و سیاسی سوریه داشت. این عملیات به خوبی نشان داد که سرنوشت نهایی جنگ در سوریه چگونه است. در این رابطه نکات مهمی وجود دارد:
1- منطقه عملیاتی نصر، منطقه وسیعی است و چون در حد فاصل چهار استان حلب، ادلب، لاذقیه و حما قرار دارد و بخش وسیعی از اتصالات سرزمینی ترکیه به سوریه را نیز پوشش میدهد، «استراتژیک» به حساب میآید. به این معنا که این عملیات تاثیر تعیینکنندهای در وضع امنیتی استانهای یاد شده و مرز ترکیه با سوریه خواهد داشت. به همین دلیل شاهد حساسیت ویژهای علیه این عملیات از سوی ائتلاف ضد سوریه با محوریت آمریکا بودیم.
2- منطقه عملیاتی نصر، مرکز فرماندهی و لجستیک «جبهه النصره» و گروههای مرتبط با آن بود و در واقع فرماندهی النصره در این منطقه ارتباط بسیار فعالی با اتاق عملیات «هاتای» در جنوب ترکیه داشت و در واقع تحت امر آن عمل میکرد. اتاق عملیات هاتای از اواخر سال 2012، با حضور افسران آمریکایی، انگلیسی، سعودی و ترکیه شکل گرفته و در آن افسران اسرائیلی نیز تحت پوشش افسران آمریکا حضور دارند. وظیفه این اتاق بررسی وضعیت میدانی سوریه و هماهنگسازی، مدیریت و تجهیز نیروهای تروریستی در سوریه است. در طول این دوران اتاق فرماندهی جبهه النصره تحت امر اتاق عملیات هاتای قرار داشت ولی به دلیل ملاحظاتی که آمریکاییها داشتند این ارتباط ذیل دو عنوان «احرارالشام» و «جیشالاسلام» صورت میگرفت که در واقع این دو همان جبهه النصره به حساب میآیند. جبهه النصره به طور رسمی در فهرست گروههای تروریستی یا لیست سیاه آمریکا قرار دارد! عملیات نصر 2 از این حیث که از یک سو مرکز فرماندهی النصره را به هم زد و از سوی دیگر ارتباط گروههای تروریستی مزدور در سوریه را با اتاق عملیات هاتای مختل نمود، حائز اهمیت ویژه میباشد.
3- پیروزی رزمندگان اسلام در جبهه عملیاتی نصر 2 تا حد بسیار زیادی وضعیت آینده جنگ در سوریه را مشخص کرد. غرب و کشورهای منطقهای مرتبط با آن برای به دست گرفتن سوریه، خیلی روی جبهه النصره و بهخصوص دو گروه پوششی آن یعنی «احرارالشام» و «جیشالاسلام» حساب باز کرده بودند چرا که عناصر تشکیل دهنده این گروه و شاخههای آن از نیروهای خاص انتخاب شده و آموزشهای ویژهای دیده بودند بهگونهای که دو هفته پیش یک فرمانده ارتش رژیم صهیونیستی گفته بود «یکی از اینها حریف 10 نظامی اسرائیلی است». جبهه النصره- به خصوص پس از چند رشته عملیات موفق در جنوب ادلب، منطقه حلب و استانهای جنوبی قنیطره و درعا- غرب، ترکیه، عربستان و... را به این نتیجه رساند که آینده سوریه از آنِ این جبهه است و از این رو غرب میز گفتوگوی وین را با محوریت النصره چید و بر محوریتبخشی به آن تاکید داشت. بهعنوان مثال وقتی در مذاکرات دور دوم وین صحبت از قرار دادن احرارالشام در لیست تروریزم شد، جان کری خطاب به دکتر ظریف گفت: در این صورت باید حزبالله لبنان را نیز در لیست گروههای تروریستی قرار داد! غربیها در حد فاصل گفتوگوهای وین 2 و وین 3 به این جمعبندی رسیده بودند که تا پایان دوره اسد زمان زیادی باقی نمانده است. از سوی دیگر گستره وسیع تحت سیطره النصره در حلب، ادلب، درعا، قنیطره، سویدا و نقاطی از لاذقیه، حما و حمص به این گروه تروریستی مزدور موقعیت ممتازی داده بود. شکست همزمان این جریان در شمال و جنوب سوریه طی روزهای اخیر به موقعیت النصره آسیب زیادی وارد کرد و امیدها به آن را تا حد زیادی به یأس تبدیل نمود. شکست سنگین النصره در منطقه استراتژیکی نصر 2 که در شش فلش مجزا روی داد و به سیطره ارتش سوریه بر قلب این منطقه منجر گردید، اثر خردکنندهای برای این گروه داشت. به دلیل سیطره یافتن ارتش در قلب این منطقه، هم اینک نیروهای این جریان تروریستی تحتالحمایه در مناطق شمالی، جنوبی و غربی در محاصره افتادهاند و دستهدسته تسلیم شده یا فرار مینمایند بهگونهای که در فاصله دو روز گذشته عدد متواریان فقط در منطقه شمالی که عمق آن تا مرز ترکیه حدود 30 کیلومتر میشود، از مرز 10 هزار نفر گذشته است. به موازات آن، بازگشت ساکنان به مناطق آزاده شده در همین دو روز از مرز 20 هزار تن گذشته است. در واقع با این تحولات، غرب و رژیمهای منطقهای وابسته به آن ناگزیر به جمعبندی تازهای خواهند بود.
4- با عملیات نصر2، امکان عملی شدن بسیاری از برنامههای غرب در سوریه از بین رفت. پیش از این گاهی از ایجاد «منطقه ممنوعه پروازی» در شمال سوریه صحبت میشد و گاهی هم از انجام عملیات نظامی زمینی از سوی ترکیه و آمریکا سخن به میان میآمد.
اگرچه پیش از این هم در راه اجرایی شدن این طرحهای مبتنی بر «مداخله مستقیم» موانع جدی وجود داشت ولی عملیات نصر 2 این طرحها را بطور کامل روانه بایگانی کرد. منطقه پرواز ممنوع باید با محوریت حلب و حسکه ایجاد میشد وضع فعلی حلب با این عملیات به گونهای است که کفه ترازوی قدرت نظامی را به نفع دولت سوریه سنگین کرده است. اگر موقعیت دولت پیش از این بینابین بود هم اینک نزدیک به 80 درصد این منطقه و بخصوص موقعیتهای استراتژیک آن تحت سیطره دولت درآمده است. استان حسکه که قبلاً نیز یک میدان مین پرخطر برای منطقه ممنوعه پروازی به حساب میآمد، با عملیات نصر، عملاً به یک میدان تحت تصرف دولت تبدیل گردید. چرا که پیش از این حزب pyd به رهبری «صالح مسلم» که عمدهترین جریان کردی سوریه به حساب میآید، به سمت آمریکا گرایش داشت و بخصوص در زمانهایی که معارضه مسلح به دستاوردی دست مییافت رابطه آن با آمریکاییها قوت بیشتری میگرفت. در عملیات نصر2 کردها تقریباً موقعیت را دریافتند و از این رو در بخش نهایی عملیات نصر 2 کمکهای مؤثری به رزمندگان کرده و در این پیروزی هم سهیم شدند. تجاوز مستقیم نظامی ترکیه و آمریکا نیز با وضع جدید عملاً امکانپذیر نیست چرا که راههای ورود زمینی آنان بجز در منطقه ادلب مسدود میباشد و این در حالی است که به دلیل کوهستانی و جنگلی بودن ادلب امکان عملیات زمینی در این استان نیز با دشواری زیاد مواجه است. بنابراین میتوان گفت علیرغم اینکه آمریکا و ترکیه در همین دو روز گذشته نیز از انجام عملیات زمینی مشترک علیه سوریه حرف زدند ولی واقعیت این است که بعد از نصر 2 اجرایی کردن چنین آرزوهایی عملی نیست.
5- النصره و گروههای مرتبط با این شبکه برای حفظ این منطقه همه کوشش خود را بکار بستند به گونهای که از حدود دو ماه اخیر که مراحل عملیاتی نصر شروع گردید، حدود 4000 نیروی ورزیده جدید به این منطقه اعزام شدند. سعودیها و آمریکاییها نیز برای حفظ این منطقه سلاحهای فراوان از جمله انواعی از موشکهای حساس و هوشمند را در اختیار آنها قرار دادند بعنوان مثال تا پیش از این آمریکاییها بصورت خیلی محدود و تحت شرایط خاص موشک تاو را در اختیار جبههالنصره و گروههای مرتبط با آن میگذاشت در حالی که در یک ماه گذشته لااقل 600 موشک تاو 2 به این سازمان تروریستی تحویل شده است. فراخوان نیروهای النصره از سایر مناطق سوریه و اعزام آنان به منطقه عملیاتی نصر از حساسیت ویژه آنان نسبت به این منطقه خبر میدهد. با این وجود تروریستها در یک دوره حدود دو ماهه با دادن دستکم 3000 نفر تلفات و شکست سنگین، منطقه را تسلیم کردهاند. با این وصف ارتش سوریه و نیروهای مرتبط با آن در این عملیات به دو پیروزی بزرگ دست یافتهاند، پیروزی بر نفرات و پیروزی بر تسلیحات دشمن.
6- درباره نیروهای شرکت کننده در این عملیات پیروزمند، سخنان زیادی گفته میشود و هر کسی از ظن خود در این رابطه اظهار نظر میکند. واقعیت مطلب این است که بار اصلی عملیات نصر 2، بر روی دوش ارتش سوریه و نیروهای سوری مرتبط با آن بوده و در عین حال نقش گروههای مقاومت مظلوم شهرهای «نبل» و «الزهرا» هم بعنوان بخشی از نیروهای دولت سوریه در این عملیات بسیار برجسته است. بدون تردید اگر نیروهای مقاوم نبل و الزهرا از سمت غرب منطقه عملیاتی وارد عمل نمیشدند، امکان الحاق عملیاتی از شمال شهر حلب به این منطقه وجود نداشت. گفتنی است که نبل و الزهرا قبل از جنگ حدود 70 هزار نفر جمعیت- عمدتاً شیعه- داشتند که در جریان جنگ عدد جمعیت این دو شهر به حدود 30 هزار نفر کاهش یافته بود ولی این 30 هزار نفر علیرغم آنکه حدود 3 سال و 8 ماه و به عبارتی 44 ماه در محاصره شدید بودند و در این مدت لااقل هر 2 ماه یک بار در معرض هجوم جبهه النصره که با هدف تسخیر این دو شهر صورت میگرفت، قرار داشتند اما مردانه مقاومت کردند و منطقه را ترک ننمودند در این عملیات آنان نقش مهمی داشتند. پس از آنان نقش حزبالله لبنان نیز در فلش غربی جبهه عملیاتی تأثیرات مهمی بر جای گذاشت و البته کار حزبالله در این فلش به نسبت سایر نیروها سختتر بود. پس از آن نوبت به سازمانهای دیگری میرسد که در طول دو سه سال اخیر به یاری مردم مظلوم سوریه شتافتهاند. نقش ایران در این میان در طراحی عملیات و مراقبت از نقشه راه عملیاتی و تأمین اطلاعاتی عملیات، آموزش و توجیه نیروهای عمل کننده بسیار مؤثر بود که البته به شیوه تماس مستقیم با میدان و راهنمایی حین عملیات صورت گرفت ولی جنبه تأمین نیروی رزمنده میدانی نداشت. نقش روسیه در این عملیات پشتیبانی آتش بود که در چارچوب تشخیص و درخواست فرماندهی میدان صورت گرفت و البته در جای خود مؤثر هم بود البته غربیها با اهداف خاص نقش روسیه و تسلیحات آن را در موفقیت عملیاتی نصر برجسته کردهاند. هدف آنان این است که نقش مقاومت جانانه مردم و جانبازی آنان تحتالشعاع قدرت جنگافزار و قدرت نظامی خارجی قرار گیرد.