به گزارش افکارخبر، بعد از سختگیریهای کشدار عربستان سعودی درخصوص جنگ علیه یمن، موضع ریاض و گروه یمنی وابسته به آن با چرخشی آشکار و موافقت با برگزاری مذاکرات سیاسی قریبالوقوع آغاز شده و همانگونه که به نظر میرسد سقف خواستهها در این مرحله نسبت به گذشته کاهش مییابد. برخی دلایل به این تغییر منجر شده که شکست نظامی آشکار و فشارهای آمریکا به آلسعود از مهمترین این دلایل است.
در همین راستا، روزنامه «الاخبار» لبنانی در مقالهای به قلم «لقمان عبدالله» نوشت: سقف بالای خواستههای کشورهای متجاوز به یمن فروکش کرده است. عربستان هرگونه مذاکرات سیاسی را پیش از تعهد به اجرای کامل قطعنامه 2216 شورای امنیت کاملا رد میکرد. عربستان همچنین سازوکار اجرایی بندهای آن را بهگونهای که امکان مانور صنعا را فراهم کند، رد کرد و بر خروج کامل ارتش و «کمیتههای مردمی» از شهرها آنهم با تحویل بدون قید و شرط سلاحهای سنگین و نیمهسنگین پافشاری میکرد و خواستار بازگشت به اصطلاح «مشروعیت» به صنعا با تضمینهای عربی بود. ولی ناگهان کشورهای متجاوز به سمت جستوجوی راهحل چرخش کردند به اندازهای که شدت چرخش آنها شک و تردیدهایی را بهوجود آورده است. بنابراین چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟
از حدود 10 روز پیش مذاکراتی آغاز شده است که «اسماعیل ولد الشیخ» نماینده سازمان ملل متحد در امور یمن و یک گروه عمانی به ریاست یکی از بارزترین مشاوران «سلطان قابوس» و با مشارکت میانجیگران منطقهای و بینالمللی، آن را مدیریت میکنند. برخلاف دورههای گذشته، مذاکرات در فضای جدی و سازنده جریان دارد و طرفها با یکدیگر از موضع برابر تعامل میکنند و بحثهای جدی درخصوص راهحلهایی انجام میشود. این نخستین بار است که طرفها احساس میکنند که کشورهای «ائتلاف» از ادامه یافتن جنگ و تحلیل رفتن منابع و هیبتشان خسته شدهاند. این کشورها بهویژه مهمترین آنها، در این مذاکرات به صورت مستقیمیا «در پشت پرده» از طریق میانجیگران با کیفی خالی ولی با خواستههای دستبالا مشارکت دارند. همین امر، اداره کنندگان این مذاکرات را مجاب میکند که تلاشهای زیادی برای دستیابی به راهحلها و نه خواستهها صورت دهند؛ بهویژه اینکه هیئت صنعا محکوم به شروطی است که «عبدالملک الحوثی» (رهبر انصارالله) در یکی از سخنرانیهایش مطرح کرد: «موضوع مهم برای ما مصلحت ملت یمن است نه دستیابی به راهکاری برای متجاوزان.»
در واقع، چندین واقعیت در مدت کوتاهی ایجاد شده است تا چرخش شدید و سرعت بخشیدن به تلاشها برای دستیابی به راهحلهایی به منظور متوقف کردن تجاوز را بر کشورهای متجاوز تحمیل کرده و باعث شده است این کشورها سقف بالای خواستههای خود و اهداف علنی و غیرعلنیشان را در یمن نادیده بگیرند. در این چارچوب میتوان به این واقعیتها اشاره کرد:
نخست: یمن پایان مرحله مقدماتی تاکتیکی در مرزهای مشترک با عربستان و انتقال به آغاز گزینههای راهبردی را اعلام کرد و همزمان «رسانههای جنگی» وابسته به ارتش یمن تصاویری از شکست خفتبار و محقرانه پایگاههای نظامی سعودی در مناطق مرزی منتشر کردند. این تصاویر همچنین فرار کردن ارتش سعودی را از مناطق بسیار گسترده در مرزها نشان میدهند. این وضعیت زمینه را برای ورود ارتش یمن به بلندیهای مشرف به مناطق اصلی (نجران، جیزان و عسیر) در جنوب عربستان فراهم کرد.
دوم: شکست حملات نظامی پی در پی مزدوران متجاوز در جبهه تعز، و خسارتهای سنگین آنها بهویژه اینکه ارتش و کمیتههای مردمی یمن برای رویارویی با این مزدوران وارد جنگ چریکی شدهاند و بیرون از جبهههای نبرد در کمین آنها نشستند یا اینکه ارتش آنها را به مناطق مرگبار کشاندند سپس آنها را محاصره کرده و هدف آتش قرار دادند تا جاییکه بیمارستانهای جنوب یمن دیگر ظرفیت پذیرش صدها مجروح جبهههای نبرد را ندارند. پس از آنکه قبایل جنوب به جز گروههای سلفی مشارکت در جنگهای شمال را رد کردند مزدوران یمنی وابسته به متجاوزان تلفات بسیار سنگینی را متحمل شدند بهویژه در دو نبرد «پادگان العمری» نزدیکی تنگه «بابالمندب» که در نبرد نخست همه نیروهای «هاشم السید» که متشکل از صدها عنصر سلفی بود، کشته یا زخمی شدند و همچنین پسر السید و برادرزادهاش نیز کشته شدند و خود السید نیز به شدت زخمی شد. در نبرد دوم نیز نیروهای سلفی به یک گذرگاه اجباری در «الوازعیه» هدایت شدند و صدها نفر از آنها کشته و زخمی شدند. به همین روال، چنین صحنههای در چندین منطقه از تعز تکرار شد.
با توجه به شکستها، خستگیها و حالت سردرگمیهای یگانهای جنگی، برخی از فرماندهان نظامی وابسته به «عبدربه منصور هادی» (رئیسجمهور مستعفی یمن) پیامی به وی فرستادند و در آن اذعان کردند که «نبرد تعز» کاملا بیفایده است و در وضعیت کنونی، تنها یک جنگ فرسایشی برای ائتلاف به رهبری عربستان و نیروهای طرفدار منصور هادی موسوم به «ارتش ملی» و «مقاومت» خواهد بود. این پیام پس از آن به هادی ارسال شد که ارتش و کمیتههای مردمی یمن نبردها را در محورهای «الحصب»، «الدمغه»، «ماویه»، «نجد قسیم» و «الوازعیه» در تعز را به نفع خود تمام کردند.
سوم: در پی پیروزیهای ارتش و کمیتههای مردمی یمن، مزاج قبیلهای در استان «مأرب» نزد قبایل هوادار حزب «الاصلاح» و هوادار هادی، رئیسجمهور فراری تغییر کرد تا حدی که «عبدالرب الشدادی» فرمانده منطقه سوم و از هواداران هادی با قبایل تشکیل نشست داد و خواستار آتشبس و توقف درگیریها با ارتش شد ولی وی نتوانست که توقف بمبارانهای سعودی را تضمین کند بدین ترتیب پیشنهادش رد شد، همین امر باعث شد که قبایل زمام امور را در دست گرفته است و در حال حاضر با همکاری ارتش در پی راهحلی برای حل و فصل اوضاع هستند.
چهارم: اوضاع در جنوب یمن بعد از تسلط «القاعده» و «داعش» بر مناطق وسیعی در استان «ابین» و فروپاشی اوضاع امنیتی در عدن وخیم شد و عملیات قتل و ترور به صورتی ساعتی نه روزانه انجام میشود که مهمترین آنها ترور سرلشکر «جعفر صدر» استاندار جدید بود. ترور وی ضربه شدیدی به ائتلاف وارد و چهره آن تخریب کرد و هیبتش را از بین برد.
پنجم: خصومت سرسختانه بین نیروهای اصلی در تجاوز یعنی امارات متحده عربی و نیروی محلی اصلی همپیمان با متجاوزان مانند حزب الاصلاح و اتهامات متقابل میان طرفین. در حالی که حزب الاصلاح نیروهای اماراتی را به عقبنشینی و تردید متهم کرد، «انور قرقاش» وزیر مشاور در امور خارجی امارات از حزب الاصلاح انتقاد و آنها را متهم کرد که در جنگ شرکت نکردهاند و همواره اموال و نیروهای خود را برای مرحله بعد از جنگ نگه داشتهاند. وی تاکید کرد گزارشهایی در این زمینه در اختیار دارد.
این وزیر اماراتی درباره مشارکت کشورش در تصمیم ورود به تجاوز گفت: «این تصمیم سختی بود؛ زیرا یمن کشوری پیچیده است.» این سخن اعتراف ضمنی به بنبستی است که کشورش در یمن به آن رسیده است. قرقاش افزود «نسبت به راهحل سیاسی در آینده خوشبین نیست؛ چرا کسانی که با آنها مذاکره میکنند، جنگسالاران هستند.»
ششم: شکست نیروهای کمک کننده به متجاوزان و مشخصا نیروهای سودانی و کلمبیایی در نبرد تعز و وارد آمدن تلفات سنگین به آنها. این امر باعث شد «عمر البشیر» رئیسجمهوری سودان اعلام کند که ماموریت کشورش در یمن «محدود به پشتیبانی و حمایت لجستیکی میشود.»
هفتم: آمریکا به دلیل طولانی شدن جنگ بهویژه اینکه القاعده و داعش از ادامه آن تغذیه میکنند و در سایه آن نفوذ خود را گسترش میدهند، در تنگنا گرفته است. این در حالی است که نویسندگان و روزنامههای معروف غربی نارضایتی خود از حمایت واشنگتن و غرب را از جنگ یمن نشان دادهاند و از دولت آمریکا خواستهاند برای برقراری آتشبس در یمن، عربستان را تحت فشار قرار دهد.
روزنامه الاخبار همچنین مطلع شده است که محافل تصمیمگیرنده در واشنگتن به «محمد بن سلمان» جانشین ولیعهد سعودی اطلاع دادهاند که مهلتی که به وی داده شده به پایان رسیده است و از او خواستهاند که ساختار ارتش عربستان را براساس روحیه نظامی موثر و کارساز بازسازی کند. این محافل از اهانتی که ارتش یمن به زرادخانه نظامی آمریکا کرده است، ابراز نارضایتی کردهاند. طبق اطلاعات روزنامه الاخبار، بنسلمان هشدارهای آمریکا را جدی گرفته است.
سعودیها در حال تلاش برای خلاص شدن از جنگ یمن هستند زیرا آنها به این یقین رسیدهاند که همه گزینهها تمام شده است به همین علت ترجیح میدهند که تمام توجه خود را به پرونده سوریه معطوف کنند زیرا رهبران سعودی تصور میکنند که امکان دستیابی به دستاوردی در سوریه وجود دارد که بتوان از آن در یمن استفاده کرد. روزنامه الاخبار مطلع شد که عربستان سعودی تماسهایی را کاملا بیسر و صدا با طرفهای یمنی اساسی همپیمان جنبش انصارالله آغاز کرده و مذاکره کننده عربستانی بر خلاف آنچه که قبلا مطرح بود، امتیازاتی اساسی داده است. طی روزهای گذشته، ماشین رسانهای کشورهای حاشیه خلیجفارس برای چرخش شدید و توجیه آن بسترسازی کرده است. ماشین تبلیغاتی این کشورها به نقل از منابع خلیجی و یمنی آگاه فاش کرده است که انصارالله سلاحهای مدرن و پیشرفتهای از ایران و دیگر کشورهای منطقهای و بینالمللی به دست آورده است و عملیات قاچاق از استانهای «حضرموت» و «شبوه» و «المهره» و مناطق بیابانی که یمن را به کشورهایی در منطقه ساحلی دریای عرب (در اشاره به عمان) متصل میکند، انجام میشود. همچنین زمینهسازی برای این چرخش با تبلیغ این موضوع صورت گرفته است که به اصطلاح «مشروعیت» (هادی و بحاح) با فشارهای شدیدی برای مشارکت در مذاکرات مستقیم با انصارالله به منظور متوقف کردن جنگ، مواجه هستند.