در پی شهادت اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی (حماس) در تهران؛ یک کاربر شبکه اجتماعی ایکس (@Rydro۳۱۳ ) در رشته توئیتی به ۷ شبهه درباره این واقعه پاسخ داده است که در ادامه میخوانیم:
نخست، این اولین باری نبود که هنیه به ایران رفته بود. اگر منتقدان عربی از این سفر هنیه گلهمندند باید مطمئن میشدند که کشور آنها نیز همچون ایران از او استقبال میکرد؛ از حماس حمایت میکرد و به هنیه اجازه اقامت در کشورشان را میداد؛ لااقل همانطوری که (دولتهای عربی) سربازان آمریکایی را در خاک خود جای داده و از آنان محافظت میکنند.
دوم، قطر، ترکیه و مصر همگی پایگاههای آمریکایی دارند، اگر می خواستند هنیه را آنجا ترور کنند، به راحتی میتوانستند این کار را انجام دهد. مسئله این نیست که دشمن میتواند این کار را انجام دهد یا نه، مسئله این است که چنین جنایتی تا چه اندازه به کارشان میآید.
سوم، (از نگاه صهیونیستها) ترور یک رهبر (سنی) حماس در ایران برای راهانداختن جنگ روانی و ایجاد تقابل احتمالی میان شیعه و سنی مفیدتر بود تا این روایت را بفروشد که ایران دشمن اعراب و سنی ها است. این در حالی است که این صهیونیستها هستند که تاکنون بیش از ۴۰هزار فلسطینی را قتلعام کردهاند.
چهارم، در سال ۲۰۱۰ یک رهبر بزرگ حماس در دبی در امارات ترور شد. آن روز عصبانیت امروز کجا بود؟ آیا در آن زمان نیز منتقدان گفتند که به سنیها و عربها نمیتوان اعتماد کرد؟
پنجم، برخی افراد جاهل در شبکههای اجتماعی گفتند که «چرا هنیه را ترور کردند اما حسن نصرالله را نه؟» شما را چه می شود؟ آیا ندیدید که در همان روز، دشمن یکی از فرماندهان حزبالله، (سید محسن) را ترور کرد.
ششم، برخی میپرسند چطور ایران نتوانست از یک رهبر بزرگ محافظت کند؟ در سال ۱۹۸۹ در ایران محمد علی رجایی تنها پس از ۲۸ روز خدمت بهعنوان رئیسجمهور توسط منافقین که مورد حمایت غرب بودند، ترور شد. در همان سال آنها سعی کردند که آیتالله خامنهای را هم ترور کنند. از این چه میفهمیم؟ با انتخاب راه مقاومت باید صرفنظر از موقعیت در انتظار شهادت باشیم.
هفتم، منتقدان امروز فراموش کردهاند که چه کسی از اسرائیل در برابر انتقام ایران (وعده صادق) محافظت کرد. حدس بزنید چه کسانی باز هم این کار را خواهند کرد؟