در جریان حمله تنبیهی جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی ، اردن نیز در کنار آمریکا، انگلیس و فرانسه، تلاش کرد با موشکها و پهپادهای ایران مقابله کند. لحاظ نمودن برخی مواضع پیشین اردن و همچنین سخنانی که پس از این رویداد در دیدار بین وزرای امور خارجه تهران و امان در شهر نیویورک رد و بدل شد، نشان میدهد که حکومت پادشاهی اردن، پیام مخالفین داخلی را دریافت کرده و میداند که اقدامات موذیانه رژیم صهیونیستی درباره همراهی اردن، چه هزینههایی دارد.
توجه جدید به نقش اردن در معادلات منطقه یک بار دیگر افکار عمومی کشورهای منطقه را با این پرسش روبرو کرد: در تاریخچه کوتاه مناسبات اردن و منطقه، باید چه مواردی را لحاظ کنیم و چه ادراکی از رویکردهای سیاسی اردن داشته باشیم؟ در پاسخ به این سوال، لازم است قبل از هر چیز، به این موضوع پرداخته شود که اردنِ تحت زمامداری عبدالله دوم، تفاوتهایی با اردنِ دوران پدر او یعنی ملک حسین دارد و این کشور، حالا در موازنات سیاسی و امنیتی منطقه، درک روشنتری از قدرت سیاسی و دفاعی جمهوری اسلامی ایران دارد و با آنکه از دیرباز همچون مصر، روابط رسمی با رژیم صهیونیستی برقرار کرده اما تمایل دارد در جبهه کشورهای منطقه باقی بماند.
یک تاریخچه، یک موقعیت ویژه
مطالعه فراز و نشیبهای تاریخ اردن، نشان دهنده اهمیت نقش عوامل خارجی در بزنگاههای حساس مرتبط با سرنوشت این کشور است.
خاندان هاشمی که خود را به آل قریش نسبت میدهند و مدتها کنترل مکه و حجاز را در دست داشتند، رابطهای دور و دراز با انگلیس داشتهاند. شریف حسین مشهور به حسین الهاشمی، پس از دو رویداد مهم جنگ جهانی اول و نابودی امپراتوری عثمانی، قدرت بیشتری به دست آورد. فرزندان او به نامهای شریف علی، عبدالله و فیصل، در حجاز، عراق و اردن در همسویی با سیاستهای بریتانیا، قدرت فراوانی به دست آوردند. اما عراق، سرزمین اعدام و خلع قدرت ابنای هاشمی بود و بعدها تنها یکی از آنان به نام عبدالله اول، در اردن صاحب قدرت شد. پس از او فرزندش طلال بن عبدالله و پس از او ملک حسین حکومت را در دست گرفتند و هم اکنون، ملک عبدالله ثانی فرزند ملک حسین، به عنوان پادشاه اردن شناخته میشود.
با آنکه خاندان هاشمی در مسیر کنترل کامل مکه و مدینه، از خاندان سعودی شکست خورده بودند، بریتانیا از همکاری با آنها صرف نظر نکرد و در سال ۱۹۲۱ میلادی کنترل نیمه خودگردان خاور رود اردن یا «فرا-اردن» را به این خاندان سپرد. پس از جنگ جهانی دوم، عبدالله بن الحسین امیرِ فرا اردن به عنوان نخستین حاکم «پادشاهی اردن هاشمی» لقب گرفت. اردن از همان دوران، محدودیتها و تنگناهای جغرافیایی خاصی داشت و در سال ۱۹۶۵، بین اردن و عربستان سعودی تبادل زمین صورت گرفت. به این ترتیب، اردن بخشی از مناطق بیابانی را در ازای یکی از مناطق ساحلی در نزدیکی عقبه واگذار کرد. در جنگ ژوئن ۱۹۶۷ میلادی، اردن به همراه سوریه، مصر و عراق ۱۹۶۷ علیه اسرائیل شرکت کرد. در طی این جنگ، کرانه باختری و شرق بیتالمقدس به اشغال اسرائیل درآمد و بخش غربی آن از قبل تحت تصرف رژیم صهیونیستی بود. در سال ۱۹۸۸ میلادی، اردن از کلیه ادعاهای خود نسبت به کرانه باختری صرف نظر کرد.
در سال ۱۹۹۴ میلادی، بیل کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا، بین ملک حسین شاه اردن و اسحاق رابین نخست وزیر رژیم صهیونیستی نشست و آنها را تشویق کرد تا پیمان صلحی را امضا کنند که بعدها، صلح اسرائیل و اردن یا پیمان وادی عربه خوانده شد. بدین ترتیب، اردن پس از مصر، دومین کشور عربی و اسلامی است که روابط عادی با رژیم صهیونیستی را رقم زده است.
عمدهترین چالشهای اردن
موضوعاتی همچون ورود بیش از دو میلیون آواره فلسطینی، سوری و عراقی به اردن در چند دهه گذشته، رویداد سپتامبر سیاه یا نزاع سنگین بین اردن و سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و نیز همراهی گهگاهی اردن با سوریه و عراق در تحرکات عربی، نشان دهنده برخی چرخشهای سینوسی در سیاست خارجی اردن است چرا که اردن از نظر جغرافیایی در منطقهای ناآرام با منافع متضاد متعدد قرار دارد. این کشور باید روابط پیچیدهای با کشورهای همسایه، قدرتهای بزرگ و بازیگران منطقهای داشته باشد. حفظ یک رویکرد متعادل به اردن اجازه میدهد تا از تشدید تنشها جلوگیری کند و از امنیت خود محافظت کند. اما در مجموع، سیاستهای اردن درباره فلسطین، بارها تحت عنوان نگرش سازشکارانه، مورد انتقاد قرار گرفته است.
اردن در جوار خلیج عقبه، اقتصاد پویا و قدرتمندی ندارد و برخلاف کشورهای حاشیه خلیج فارس، توان مالی بالایی ندارد. اردن برای تأمین نیازهای انرژی داخلی خود به شدت به واردات انرژی متکی است. امنیت انرژی به ویژه با توجه به محدودیت منابع طبیعی و آسیب پذیری کشور در برابر اختلالات عرضه، یک نگرانی مهم است. از این گذشته، از حیث منابع آب شیرین، اردن یکی از فقیرترین کشورهای جهان است. در همین حال، بحران پناهجویان، چالشهای مرتبط با خدمات اجتماعی، فشار اقتصادی، خطرات امنیتی و اثرات جمعیتی را برای امان به همراه آورده است. مدیریت جمعیت پناهندگان یک نگرانی ژئوپلیتیکی برای اردن است که پیامدهایی برای ثبات منطقهای و انسجام داخلی دارد.
چالشهای پادشاه اردنی – انگلیسی
عبدالله بن حسین متولد سال ۱۹۶۲ میلادی پس از مرگ پدرش در سال ۱۹۹۹ میلادی به قدرت رسید. او از طرف مادر نَسَب انگلیسی دارد و تحصیلات متوسطه و دانشگاهی را در انگلیس و آمریکا به پایان رسانده است. ملک عبدالله ثانی، روابط نزدیکی با ارتش انگلیس دارد و در سال ۱۹۸۰ میلادی، دانشجوی دانشکده افسری سلطنتی سندهرست شد و با درجه ستوان دوم وارد سواره نظام سلطنتی شد. ملک عبدالله در هنگ زرهی سوارهنظام سبک، دارای درجه سرهنگی و جانشین فرمانده سواره نظام سلطنتی انگلیس است. البته مدتی هم در دانشکده روابط بین الملل دانشگاه جرج تاون تحصیل کرده است.
هم ملک حسین و هم خلف او یعنی ملک عبدالله دوم، پیچیدگیهای روابط اردن و اسرائیل را بر اساس چشمانداز ژئوپلیتیکی و پویایی منطقهای به طور متفاوتی بررسی کردهاند. ملک حسین که از سال ۱۹۵۲ میلادی تا سال ۱۹۹۹ میلادی و به مدت ۴۷ سال در رأس قدرت قرار داشت، به دنبال موازنه بین منافع داخلی و منطقهای بود و درگیر مذاکرات محرمانه با اسرائیل شد و نهایتاً پیمان صلح را در سال ۱۹۹۴ امضا کرد. ملک عبدالله دوم نیز با حفظ روابط دیپلماتیک با اسرائیل به میراث پدرش ادامه داده است. با این حال، دوران سلطنت او به ویژه در دورههای تشدید درگیری در مناقشه اسرائیل و فلسطین، شاهد تنشهایی بوده است. ملک عبدالله دوم نیز نسبت به سیاستهای اسرائیل به ویژه در مورد وضعیت بیت المقدس و رفتار با فلسطینیها ابراز نگرانی کرده است.
ملک حسین در دوران حکومت خود رویکرد محتاطانهای را در رابطه با ایران در پیش گرفت. ملک حسین به دنبال حفظ رویکرد متعادل در روابط خود با ایران بود. او در برخورد با دولت ایران محتاط بود و اغلب اتحاد اردن با کشورهای عرب خلیج فارس و قدرتهای غربی را در اولویت قرار میداد. ایران در دوران ملک حسین، تغییرات سیاسی مهمی از جمله انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ را پشت سر گذاشت و به دنبال آن، موازنات قدرت منطقهای تغییر کرد و ایران به عنوان یک بازیگر اصلی در منطقه ظاهر شد.
ملک حسین پادشاه سابق اردن از جمله حامیان و رفقای منطقهای محمد رضا پهلوی به شمار میرفت. وی همچنین از حمله صدام به ایران حمایت کرد. اما ملک عبدالله دوم، به این جمع بندی رسید که حفظ ثبات و همکاری منطقهای در گرو روابط نزدیک با ایران است و با وجود مخالفت آشکار اسرائیل و آمریکا، در سال ۱۳۸۱ به تهران سفر کرد.
رویدادهای شش ماه گذشته، به ویژه خوانش هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران درباره چند و چون حمایت از آرمان فلسطین، اردن و کل منطقه را با واقعیت نوینی روبرو کرده و شواهد نشان از آن دارند که اردن نیز قدرت و جدیت جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با زیاده خواهی رژیم صهیونیستی را درک کرده و پس از این، درک روشنتری نسبت به موقعیت منطقهای ایران و فلسطین خواهد داشت.