طی روزهای اخیر، یک سؤال مهم و اساسی ذهن روزنامهنگاران و تحلیلگران صهیونیستی و غربی را به خود مشغول کرده است. این موضوع، مربوط به سکوت بنیامین نتانیاهو ، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در قبال واکنش شجاعانه و قاطعانه جمهوری اسلامی ایران و عملیات پهپادی گسترده کشورمان در اراضی اشغالی بوده است.
تحلیلها و قرائتهای متنوعی از این سکوت بیسابقه ارائه شده که البته همگی دارای یک مخرجمشترک هستند: سردرگمی نتانیاهو در قبال وضعیت موجود. بهعنوانمثال، نشریه فرانسوی لوموند در این خصوص مینویسد: «از زمانی که ایران با بیش از ۳۰۰ پهپاد و موشک به اسرائیل حمله کرد، بنیامین نتانیاهو به طرز شگفتآوری ساکت است. نتانیاهو در عوض اجازه داده که بهجای او دو تن از رقبایش در کابینه جنگی اسرائیل که اینک دچار دودستگی شده اظهار نظر کنند: اولی یوآو گالانت و دومی بنی گانتس.»
واقعیت امر این است که نتانیاهو و دیگر اعضای کابینه وی مانند بن گویر و گالانت، اساسا تصور واکنش فوری، گسترده و قاطعانه جمهوری اسلامی ایران را در قبال جنایت وقیحانه تلآویو در دمشق نمیکردند. اکنون استراتژیستهای آمریکایی و صهیونیستی متفقالقول هستند که درک صهیونیستها ازصبر استراتژیک ایران بسیار ناقص ومحدود بوده وهمین مسأله، آنها را بهسوی یک خطای محاسباتی و راهبردی بسیار هزینهساز سوق داده است. هماکنون نتانیاهو ازیکسو بدترین ضربه ممکن را از سوی جمهوری اسلامی ایران دریافت کرده است: مانور پهپادها و موشکهای کروز و بالستیک جمهوری اسلامی ایران در آسمان اراضی اشغالی، میلیونها صهیونیست را آشفته ساخت و هدف تعیینشده در منطقه نقب نیز مورد اصابت موشکهای ایرانی قرار گرفت. فراتر از آن، برای نخستین بار عمق استراتژیک اراضی اشغالی توسط یک کشور (نه یک گروه مقاومت) مورد هجمه قرار گرفت تا جایی که صهیونیستها برای مهار آن ناچار به استعانت از آمریکا و برخی کشورهای منطقهشدند.
سکوتی از جنس شکست و نابسامانی
دلیل سکوت نتانیاهو، تفکر استراتژیک و تدبیر وی نسبت به وضعیت موجود نیست. این سکوت ریشه در شوک ناشی از شکستی سنگین دارد که نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس تصور آن را نمیکرد. اتفاقا یکی از اصلیترین دلایل تماسهای مکرر دولتهای آمریکایی و اروپایی با تلآویو، نگرانی از همین وضعیت روحی و روانی وی است. نتانیاهو پس از شکست در رسیدن به اهداف اعلامی خود در جنگ غزه، اکنون رقابت بازدارندگی را نیز به جمهوری اسلامی ایران واگذار کرد. فراتر از آن، اگر رژیم جعلی اسرائیل در قبال این شکست سنگین واکنشی از خود نشان دهد با تصاعد بحرانهای داخلی، پیرامونی و جهانی علیه خود مواجه خواهد شد. آنچه بازیگران غربی را نگران ساخته، صلح و امنیت در منطقه نیست، زیرا آنها اساسا ایجاد منطقه امن و باثبات را خطقرمز راهبردی خود تلقی میکنند. واشنگتن و اتحادیه اروپا طی ماههای اخیر بارها نتانیاهو را بهصورت مستقیم و غیرمستقیم تشویق به ادامه نسلکشی در غزه کردند، اما اکنون معادله برای غرب نیز غیرقابل پیشبینی شده و این همان موضوعی است که کاخسفید و اروپای واحد از آن وحشت دارند. وارد شدن آنها به لایههای عمیق بحرانی که نتانیاهو میتواند برای آنها خلق کند، مترادف با ورود سنگینترین هزینههای راهبردی و تنشهای غیرقابلمهار ممکن برای غرب خواهد بود. رمز نگرانی غرب از سکوت نتانیاهو این است که نسبت به ماهیت و جنس این نوع سکوت اشراف دارند: سکوتی که از سر اقتدار و محاسبه باشد با سکوتی که منبعث از استیصال و بحران روانی باشد کاملا متفاوتاست ....
آشفتگی مزمن صهیونیستها
آنچه امروز در اراضی اشغالی و کابینه نتانیاهو نمود دارد، نوعی آشفتگی مزمن و تصاعدی است. شکست از مقاومت فلسطین در جنگ غزه، استیصال در برابر مقاومت یمن و لبنان، تشدید بحرانهای داخلی در اراضی اشغالی، شکاف در کابینه جنگ و درنهایت، عملیات پهپادی و موشکی غرورآفرین و بیسابقه جمهوری اسلامی ایران در عمق استراتژیک اراضی اشغالی جملگی به بروز شرایطی غیرقابل تصور در تلآویو منجر شده است. دوباره تاکید میشود که عمق استراتژیک اراضی اشغالی توسط پهپادها و موشکهای ایرانی مورد هدف قرار گرفته است. در این میان، قطعا اصلیترین بازنده میدان سران رژیم نامشروع اسرائیل و در راس آنها، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر و گالانت وزیر جنگ این رژیم محسوب میشوند.
متعاقب عملیات جمهوری اسلامی ایران، تلآویو پس از طوفانالاقصی با شوک اطلاعاتی دیگری مواجه شد. برخی سران آمریکایی و صهیونیستی مدعی بودند اساسا ایران اقدامی در مواجهه با تلآویو صورت نمیدهد و برخی دیگر، از یک اقدام عملیاتی محدود توسط نیروهای مقاومت در دیگر کشورهای منطقه سخن میگفتند. در بهترین حالت ممکن، برخی منابع صهیونیستی مدعی بودند بهزودی حملهای مستقیم از سوی ایران با تبعاتی محدود صورت خواهد گرفت، اما همه این پیشبینیها نادرست از آب درآمد. رژیم صهیونیستی شاهد وقوع عملیاتی مستقیم از سوی ایران با تبعاتی گسترده بوده است. نمایش موزون صدها پهپاد و موشک در آسمان اراضی اشغالی، نقطه آشکارساز شکست و ضعف اطلاعاتی و میدانی رژیمی است که کودککشی وحشیانه در نوار غزه را دستاورد ماههای اخیر خود قلمداد میکند. از این رو بار دیگر مثلث کابینه، موساد و ارتش در تلآویو بازی امنیتی و اطلاعاتی را به بدترین نحو ممکن باختند و جبران این شکست نیز مانند عملیات طوفانالاقصی برای صهیونیستها غیرممکن خواهد بود.
جای سیلی ایران بر گونه صهیونیستها
صورت مسأله اکنون مشخص است: نخستوزیر رژیم صهیونیستی قدرت توصیف معادلات موجود و صحنهای که با آن مواجه است را نیز ندارد، چه رسد به قدرت تحلیل ماجرا و متعاقبا اقدام درقبال آن. افشاگری برخی رسانههای غربی ازجمله نیویورکتایمز و آکسیوس از تماسهای تلفنی مکرر نتانیاهو و بایدن و هشدار واشنگتن به تلآویو درخصوص هرگونه اقدامی در قبال بدتر شدن ماجرا در قبال صهیونیستها، منبعث از ضعف زوج آمریکا ــ اسرائیل در برابر ایران اسلامی است. بدون شک، حیرت و شوک ناشی از سیلی سخت جمهوری اسلامی ایران بر گونه صهیونیستها به اندازهای نتانیاهو و دیگر سران رژیم صهیونیستی را زمینگیر کرده که جایی برای ریسکپذیری بیشتر آنها در قبال تحولات منطقه و نظام بینالملل باقی نگذاشته است. این مصداق همان شکست هیبریدی (ترکیبی) نتانیاهو در ابعاد گوناگون تلقی میشود .