حوالی ساعت ۱۱ شامگاه جمعه (۱۳ بهمن) بود که رسانههای جهان از حملاتی با منبع نامشخص به مواضعی در مرز سوریه و عراق خبر دادند. در این بین رسانههای آمریکایی و برخی رسانههای بینالمللی نزدیک به ایالات متحده بیش از سایرین جولان میدادند.
برخی از این رسانهها حملات را منتسب به ایالات متحده میدانستند و مدعی بودند که آمریکا به مواضع شبه نظامیان مورد حمایت جمهوری اسلامی حمله کرده و برخی خبرهای حملات آمریکا را تکذیب میکردند و آن را به نور چشمی ایالات متحده یعنی رژیم صهیونیستی نسبت میدادند. اما هر چه که بود همه میدانستند طبق معمول سر و صدا از سرچشمههای آشوبهای منطقه یعنی ایالات متحده یا رژیم صهیونیستی سرچشمه میگیرد.
مدتی نگذشته بود که ستاد فرماندهی مرکزی ارتش تروریستی آمریکا در خاورمیانه (سنتکام) اعلام کرد که بیش از ۸۵ بار به ۷ نقطه در خاک عراق و سوریه حمله کرده است. بعد از این بیانیه سنتکام بود که مقامات آمریکایی بیانیههای تو خالی و پر سرو صدای خود را یکی پس از دیگری منتشر کردند.
قبل از همه نوبت رئیس جمهور ایالات متحده بود. جو بایدن رئیس جمهور آمریکا در نخستین واکنش به این حملات آنها را پاسخی به حملات صورت گرفته به پایگاه آمریکا در اردن معرفی کرد و مدعی شد که این حملات در روزهای آینده نیز ادامهدار خواهند بود.بعد از افتتاحیه بایدن، نوبت به سایر مقامات ایالات متحده رسید تا با بیانیههای خود سروصدایی به مراتب بلندتر از حملات در عراق و سوریه به پا کنند. بدین ترتیب «لوید آستین» وزیر جنگ، جان کربی سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید و بسیاری از مقاماتی که برخی از آنها حاضر نشدند حتی نامشان فاش شود یا بیانیه دادند تا با رسانهها مصاحبه کردند.
اما طولی نکشید که رسانهها اعم از خودی و غیر خودی تمام نقشههای ایالات متحده و مقامات آمریکایی را بر هم زدند. رسانههای رسمی سوریه جزو نخستین رسانهها بودند که فاش کردند کلیه اماکن هدف قرار گرفته شده از سوی آمریکاییها قبلاً تخلیه شده بودند!
جرمی دایموند خبرنگار سیانان در تلآویو نیز در مصاحبهای با این شبکه مدعی شد که تأخیر ۵ روزه در این عملیات باعث شده تا فرماندهان و تسلیحات مهم از پایگاهها تخلیه شوند. همچنین رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا نیز در سخنانی گفت: حملات امروز پس از تأخیری صورت گرفت که دشمنان ما آماده شدند. الجزیره نیز در گزارش خود نوشت که اکثر مکانهایی که در سوریه هدف قرار گرفتند، قبلاً تخلیه شده بودند.
اما سوالی که در این بین افکار عمومی را به مشغول کرده این است که چرا هدف قرار دادن مکانهای خالی باید این همه بین رسانههای آمریکایی و مقامات این کشور سروصدا کند؟
با مرور اتفاقات چند ماه اخیر در منطقه به روشنی میشود شکستهای متوالی ایالات متحده در منطقه را مشاهده کرد که روز به روز بر تعداد و مقیاس آنها افزوده میشود و دولت بایدن ناگزیر است به هر طریق افکار عمومی را از این شکستها دور کند. شکستهایی که مرور آنها میتواند اهداف پشت پرده حملات به عراق و سوریه و به دنبال آن جنجال رسانهای آمریکا و مقامات آمریکایی را به تصویر بکشد.
شکست سیاست حمایتی از رژیم صهیونیستی
پس از عملیات طوفانالاقصی و حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه ایالات متحده یکی از اصلیترین حامیان جنایات این رژیم در نوار غزه بود. تأمین صلاح و مهمات و انواع پشتیانیهای لجستیکی و نظامی در بالاترین سطح ممکن رژیم صهیونیستی را به سمت ارتکاب جنایات بیسابقه این رژیم در نوار غزه پیش برد.
این حمایتها به هیچ نتیجهای منجر نشدند بلکه انزجار و خشم عمومی نسبت به اقدامات ایالات متحده در سراسر جهان و در داخل آمریکا را نیز در پیداشتند. از طرفی رژیم صهیونیستی نیز به هیچکدام از اهداف ادعایی خود در نوار غزه دست نیافت که هیچ حالا هم زمزمههایی از پذیرش شروط حماس برای آتشبس در نوار غزه به گوش میرسد. در نهایت آنچه از حمایت از رژیم صهیونیستی برای ایالات متحده در این جنگ باقی مانده لکه ننگی است که سالها و شاید تا ابد بر پیشانیاش نقش بسته است.
شکست در برابر نیروهای یمن
بزرگترین شکست سالهای اخیر ایالات متحده در منطقه خاورمیانه را میتوان در مواجهه با نیروهای یمنی در دریای سرخ مشاهده کرد که این نیروها شریان حیاتی تجاری را به روی رژیم صهیونیستی بسته و با حملات خود به سرزمینهای اشغالی معادلات منطقه و ایالات متحده و رژیم صهیونیستی را نیز به هم زدهاند.
به جرأت میتوان گفت رژیم صهیونیستی در ابتدای حملات به غزه به تنها گزینهای که فکر نمیکرد هدف قرار گرفته شدن از جانب نیروهای یمنی و همچنین بسته شدن تنگه حیاتی بابالمندب بود که توانست اقتصاد این رژیم را به شدیدترین شکل ممکن تحت تأثیر قرار دهد. در همین رابطه روزنامه انگلیسی گلوبس از خسارت سنگین و ضربه به شرکتهای کشتیرانی و احتمال تعطیلی بندر ایلات در سرزمینهای اشغالی خبر داد. لذا با این شرایط شریان حیاتی اقتصاد اسرائیل به دلیل فرار سرمایه از سرزمینهای اشغالی بسته میشود و همین امر موجب تضعیف اقتصاد این رژیم خواهد شد.
ایالات متحده برای حمایت از رژیم صهیونیستی در برابر این زیانها و فشارهای اقتصادی باز هم به همراه انگلیس دست به تجاوز به یمن زد به امید اینکه بتواند نیروهای یمنی را تسلیم کند و از حملات به کشتیهای یمنی باز دارد. اما شکست ایالات متحده در مواجهه با یمن زمانی رقم خورد که نیروهای یمنی از حملات خود علیه کشتیهای عازم سرزمینهای اشغالی دست برنداشتند و حملات خود به این کشتیها و مکانهایی مثل بندر ایلات در سرزمینهای اشغالی را شدت بخشیدند و کماکان این حملات ادامه دارند.
از طرفی با تاکید ارتش ملی یمن به ادامه حملات تا زمان توقف جنایات رژیم صهیونیستی عملاً میتوان شکست دیگری برای ایالات متحده را مشاهده کرد چرا که برخلاف ادعای مقامات این کشور حضور ایالات متحده نه تنها برای منطقه و رژیم صهیونیستی امنیتی به همراه نداشته بلکه منطقه را به سمت درگیری بیشتر میکشاند.
شکست در برابر نیروهای مقاومت اسلامی در عراق و سوریه
پس از حمایت بی حد و حصر ایالات متحده از جنایات رژیم صهیونیستی در جنگ غزه حملات نیروهای مقاومت در عراق و سوریه به پایگاههای آمریکا شدت گرفت. ایالات متحده به زعم اینکه با پاسخ دادن به این حملات میتواند از شدت آنها بکاهد چندین بار مواضع نیروهای مقاومت را به صورت محدود هدف حملات هوایی و پهپادی قرار داد. علیرغم این حملات، هدف قرار گرفتن پایگاههای ایالات متحده در عراق و سوریه نه تنها کم نشد بلکه نیروهای مقاومت در عراق و سوریه بر شدت و تعداد حملات خود افزودند و در مهمترین این حملات پایگاه «برج ۲۲» در مرز اردن و سوریه هدف قرار گرفت که در نتیجه آن سه نظامی ایالات متحده کشته شدند.
در رابطه با حملات به نیروهای آمریکایی در منطقه سخنگوی پنتاگون روز ۲۸ دی اعلام کرد که تاکنون در مجموع ۱۴۰ حمله علیه نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه انجام شده که ۵۷ مورد در عراق و ۸۳ مورد در سوریه بوده است. تاکنون ارتش آمریکا تلفات خود را سانسور میکرد ولی حالا کار به جایی رسیده است که ایالات متحده تعداد حملات و کشته شدن نظامیان خود در نتیجه حملات گروههای مقاومت به پایگاههای آمریکایی پس از آغاز جنگ در نوار غزه را تأیید میکند.
حالا نیروهای مقاومت در عراق و سوریه علاوه بر اینکه پایگاههای آمریکا را هدف قرار میدهند، برای نخستین بار از عراق یک هدف حیاتی در حیفا را با موشک کروز پیشرفته برد بلند «ارقب» هدف قرار دادند. در همین رابطه سخنگوی جنبش النجباء عراق حمله به حیفا و هدف قرار دادن عمق فلسطین اشغالی را پیامی روشن برای رژیم اشغالگر اسرائیل توصیف کرد.
حملات مقاومت به پایگاههای آمریکایی در عراق و سوریه و سرزمینهای اشغالی خود حکایت از آن دارند که ایالات متحده به بازدارندگی ادعایی خود در منطقه دست نیافته است و در حال حاضر هم خودش و هم رژیم صهیونیستی به عنوان متحد سرسخت آن هدف حملات مداوم و کشنده قرار میگیرند و این موضوع کاملاً در تضاد با سیاست و ادعای آمریکا برای حضور در منطقه است و یک شکست استراتژیک برای ایالات متحده تلقی میشود.
شکست در همراه کردن جامعه بینالمللی
پس از حملات نیروهای یمن به کشتیهای عازم سرزمینهای اشغالی مقامات آمریکا در صدد آن برآمدند تا برای مقابله با ارتش ملی یمن و نیروهای انصارالله ائتلافی متشکل از نیروهای نظامی کشورهای مختلف تشکیل دهند تا به زعم خود با حملات یمن مقابله کند.
این ائتلاف نتوانست کشورهای مهم منطقه همچون عربستان و امارات را با خود همراه کند و برخی کشورهایی که خود را به اصطلاح هم پیمان و متحد ایالات متحده میخوانند نیز طولی نکشید که از این ائتلاف خارج شدند. ایتالیا و اسپانیا که در ابتدا اعلام کرده بودند در این طرح مشارکت خواهند کرد بعد از آن با صدور بیانیههایی جداگانه تلاش کردند از اقدام اولیه خود عقبنشینی کنند.
در نهایت ائتلافی که در ابتدا ادعا میشد با ۲۰ کشور به مقابله با یمن خواهد پرداخت در نهایت به ۱۲ کشور محدود شد که این تعداد هم جز صدور بیانیه کار خاصی از پیش نبردند. ایالات متحده نیز با همراهی انگلستان حملات محدودی را به مناطقی از یمن انجام داد که این حملات نیز نتوانستند جلوی حملات نیروهای یمنی به کشتیهای عازم سرزمینهای اشغالی را بگیرند و در نهایت عزم یمنیها حالا برای مقابله با آمریکا و رژیم صهیونیستی بیشتر شده است.
نتیجهگیری
طبیعتاً با این حجم از شکستهای پی در پی در منطقه، حملات شب گذشته ایالات متحده به عراق و سوریه که با جنجال رسانهای از طرف مقامات این کشور همراه بود را میتوان تلاشی برای فرار از فشارهای وارد بر دولت جو بایدن تلقی کرد.
ایالات متحده که عمری خود را قدرت بلامنازع جهان معرفی کرده و به دلایل مختلف حضور خود را در منطقه توجیه کرده است حال متحمل شکستهایی است که کل هژمونی آن را زیر سوال میبرد. اکنون نه تنها مردم منطقه و خاورمیانه بلکه مردم جهان به روشنی میتوانند مشاهده کنند که سیاست ایالات متحده در خاورمیانه و به خصوص در برابر جمهوری اسلامی شکست خورده است.
دامنه شکستهای ایالات متحده در منطقه و در برابر جمهوری اسلامی به حدی مشخص و مبرهن است که حال مقامات آمریکایی نیز دهان به اعتراف میگشایند. در تازهترین مورد مایک جانسون، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا در سخنانی سیاست بایدن در قبال ایران را شکست خورده دانست.
بدین ترتیب به جرأت میتوان گفت که حملات اخیر ایالات متحده در سایه شکستهای متوالی این رژیم چیزی جز یک سرپوش برای در امان ماندن از انتقادها و فشار افکار عمومی و جهانی نبود. هر چند که این سیاست نیز با تحولات منطقه به نظر نمیرسد چندان دوام بیاورد.