این اعلام حضور درست در زمانی صورت گرفت که فدراسیون روسیه روز گذشتهاش زمان انتخابات ۲۰۲۴ روسیه و روز اعلام پیروز انتخابات را مشخص کرده بود. طبق نظر فدراسیون و مجلس سنای پارلمان قرار است انتخابات روسیه در ۱۵ تا ۱۷ مارس برگزار شود و تحلیف پیروز نهایی در اوایل مه انجام گردد.
در پی اعلام پوتین برای حضور در انتخابات آینده روسیه، دیمیتری مدودف از روسای جمهور پیشین این کشور از این اقدام پوتین حمایت و اظهار کرد که با در نظر گرفتن شرایط جهانی کنونی و «دوران دراماتیکی» که روسیه هم اکنون از آن گذر میکند، این تصمیم ولادیمیر پوتین «مطلقا صحیح و منطقی» است.
پوتین در این انتخابات نهتنها از حمایت سیاستمدارانی مانند مدودف برخوردار است، بلکه حمایتهای مردم را نیز با خود به همراه دارد. بر اساس آخرین نظرسنجی مرکز افکارسنجی روسیه، اعتماد مردم به پوتین و میزان رضایتمندی آنها از عملکرد وی رقمی بالای ۷۵ درصد برآورد شده است.
این سیاستمدار ۷۲ ساله در آخرین روز سال ۱۹۹۹ قدرت را از یلتسین تحویل گرفت و تاکنون چه در منصب ریاست جمهوری و چه در مناصب دیگری همچون نخستوزیر بر روند تصمیمگیری و تصمیمسازی کشور روسیه تاثیرگذارترین نقش را داشته است. پوتین پس از اینکه در سال ۲۰۱۸ مجددا به عنوان رئیسجمهور روسیه انتخاب شد، قانون انتخاباتی این کشور را اصلاح کرد و مدت زمان ریاست جمهوری را از ۴ سال به ۶ سال تغییر داد.
در حالیکه بر اساس قانون پیشین روسیه او دیگر نمیتوانست مجددا رئیس جمهور این کشور شود، اکنون وی با ایجاد تغییراتی دیگر در قانون انتخاباتی نهتنها میتواند در سال ۲۰۲۴ کاندیدای ریاست جمهوری شود و ۶ سال دیگر در منصب ریاست جمهوری باقی بماند، بلکه اگر عمر و توانی برای این سیاستمدار کهنهکار باقی باشد، میتواند در انتخابات ۲۰۳۰ نیز شرکت کرده و تا سال ۲۰۳۶ بر مسند قدرت باقی بماند.
پوتین درصورت پیروزی در انتخابات پیش روی روسیه وارد پنجمین دور ریاست جمهوری خود میشود و هماکنون نیز با چهار دور قرار گرفتن در مسند ریاستجمهوری از این حیث در تمام تاریخ سیاسی روسیه رکورددار محسوب میشود؛ روسیهای که طی این سالها فراز و نشیبهای زیادی چون جنگ، بیماری، اختلافات و شورشهای داخلی به خود دیده و در حافظهاش افرادی مانند لنین، استالین را جای داده است.
به گمان برخی، علت این میزان تداوم حفظ قدرت توسط یک شخص به فردگرایی جامعه روس معطوف است. روسها به شدت طرفدار یک رهبر قوی اند، نظم و ثبات را به حقوق و آزادیهای دموکراتیک ترجیح میدهند، رقابت سیاسی را نمیپذیرند و به بیگانهستیزی و احساسات ملیگرایانه تمایل دارند.
داریوش پایسته، تحلیلگر مسائل بینالملل در خصوص ۲۴ سال سن سیاسی پوتین، اظهار کرد: برای مطالعه روسیه باید به حکومت تزاری، رهبران کمونیست، فروپاشی شوروی، پس از آن برآمدن یلتسین و اکنون در دوران معاصر بازگردیم. با کنار گذاشتن بحث تزارها، لنین حکومت کمونیستی را آغاز کرد و پس از آن استالین و دیگر رهبران آمدند. در این روند شاهد هستیم که تا زمان آخرین رهبر کمونیست یعنی گورباچف، تکرهبری یا تکحزبی بر اتحاد شوروی (روسیه کنونی) حاکم بوده است.
سنت دیرینه روسیه در تکرهبری
وی اضافه کرد: این مدل حکومتداری که به دلیل تکحزبی بودن، شخص یا حزبی با خواست مردم کنار نمیرفت، مسبوق به سابقه بوده و اینطور نیست که تنها پوتین به دنبال این نوع حکومتداری و کسب قدرت باشد. ما پس از فروپاشی شوروی یلتسین را داشتیم که آن هم بر اثر بیماری حکومت را به پوتین واگذار کرد. درست است که قانون بعد از فروپاشی شوروی مترقی و زمان حکومتها به ۴ سال یا ۶ و ۸ سال قابل تغییر شد، اما این را عملا خود رهبر دولت میتوانست عوض کند که پوتین دوبار عوض کرد. تمام این روندها نشان میدهد دوام و بقای ریاست جمهوری در این کشور سابقه تاریخی دارد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به تاثیرات نظام بینالملل بر انگیزه پوتین برای ماندن در منصب ریاست جمهوری، عنوان کرد: در پاسخ به این سوال که پوتین ماندنی است یا رفتنی، بسیاری از نظریهپردازان و اهل قلم معتقدند اگر پوتین در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ شرکت نکند، عملا حکم مرگ خودش را امضا میکند. یعنی با توجه به خساراتی که در حوزههای اقتصاد، امنیت غذایی و جنگ به کشور وارد کرده، در صورت عدم حضور در انتخابات عملا محکوم به مرگ سیاسی خواهد بود. این هم از دلایلی است که پوتین در زمان و جایگاهی اعلام کرد نامزد ریاست جمهوری خواهد شد که بین سربازان حاضر در جنگ اوکراین قرار داشت و در مقام و جایگاه یک شخص نظامی بود و نه سیاسی. از این جهت این اقدام او پیامی به سیاستمداران اروپایی دارد که بحث اوکراین را با قدرت بیشتری ادامه خواهد داد.
پایسته با اشاره به توانمندی پوتین در عبور دادن روسیه از فراز و نشیبها، گفت: پوتین وارث حکومتی بود که از دل یک فروپاشی به دست آمده است. وقتی هم به لحاظ اقتصادی و هم از بعد اجتماعی، شوروی فروپاشید، از دل این فروپاشی دولت تازهای به وجود آمد که یلتسین بیمار رهبر آن بود و آرام آرام فساد اداری و مالی و ظهور مافیای قدرت در روسیه پدیدار شد. در این شرایط پوتین توانست طی این دوره ۲۴ ساله خود، حتی با وجود مسائلی مانند جنگ، وضعیت را از یک دنیای هرجومرجگونه به سمت ثبات هدایت کند.
وی ادامه داد: در آخرین نظرسنجیهای کمیته آرای عمومی، ۷۵ درصد مردم خوشبین به باقی ماندن پوتین در قدرت هستند و او را حمایت میکنند. اینها نشان میدهد مردم روسیه با توجه به ثبات سیاسی و اقتصادی و روند رو به رشد کشورشان نسبت به دوران پیش از پوتین، رضایت نسبی از وی دارند و خواهان بقای سیستم او هستند. از این جهت حضور این سیاستمدار کهنهکار به عنوان عامل ثباتبخش مسائل مختلف در دورانهای متفاوت، برای مردم یک فرصت است. لذا تاکنون به لحاظ اجتماعی هم مردم چندان از عملکرد پوتین ناراضی نبودند.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به تغییرات احتمالی که ممکن است در آینده در سیاستگذاری پوتین رخ دهد، بیان کرد: پوتین از ۳سال پیش برای دوام و بقای قدرتش برنامهریزی کرده؛ برنامهای که شامل ورود به جنگ، اصلاح ساختار اقتصادی و عدم وابستگی به اروپا و به نوعی کاهش قدرت یورو میشد و در این زمینه گامهایی برداشته است. در حوزه منطقه هم سفر به خلیج فارس داشته و همپیمانی با ایران و چین در برابر اسرائیل داشته است. به همین جهت تا فرارسیدن انتخابات ۲۰۲۴ برای تحکیم گامهای پیشین خود تلاش خواهد کرد. او با اعلام نامزد شدنش در جمع سربازان حاضر در جنگ اوکراین، نشان داد که همچنان شاهد نزاع در اوکراین خواهیم بود. پوتین در راستای توسعه منطقهای گامهایی برمیدارد و هیچگاه کاهش تنش بین روسیه و اروپا را نخواهیم دید تا زمانی که پیروز انتخابات شود و بعد از آن به سمت اصلاح و آرامش حرکت کند.
پوتین؛ مرد بیرقیب روسیه است؟
ولادیمیر پوتین در سال ۲۰۲۰ اصلاحاتی برای قانون اساسی روسیه در نظر گرفت که به ادعای خودش گامی در راستای برآورده ساختن دموکراسی در این کشور است، اما درواقع چنین اصلاحاتی در جهت ارتقاء همان سنت اقتدارگرای روس و افزایش قدرت شخص رئیس جمهور اعمال شد. در واقع با این تغییرات، قدرت رئیسجمهور نسبت به نهادهای قانونگذار، دادگاههای عالی و دادستانی افزایش یافته و گامی در راستای ایجاد حکومت اقتدارگرای پوتینی برداشته شده است.
بنابر اصل اول قانون اساسی روسیه، این کشور ماهیت دموکراتیک دارد و دارای انتخاباتی نسبتا رقابتآمیز است و کشوری چند حزبی محسوب میشود، اما در عمل همچنان رگههایی از اقتدارگرایی در آن به چشم میخورد و تنها یک حزب است که حضور فعال دارد.
برخی علت تغییرناپذیری ساختار سیاسی روسیه و تبدیل نشدنش به کشوری کاملا دموکراتیک را ناشی از وجود همین پارادوکس در این کشور دانستهاند. روسیه برای تحول اساسی از یک سو نیازمند یک دولت اقتدارگرای قدرتمند است و از طرفی دیگر انتقال کامل به سوی دموکراسی محقق نمیشود، مگر اینکه گرایشهای استبدادی از پیکره دولتش رخت ببندد.
علاوه بر این روسیه وارث نهادهای سنتی قدیمی است که به راحتی قابل تبدیل شدن به نهادهای مدرن و دموکراتیک نیست. پذیرش مسیحیت ارتدوکس، پیوند دین و دولت و همچنین نزدیکی کلیسا و دربار نقش اساسی در ترویج فرهنگ اقتدارگرایی در روسیه داشته که کاملا بر سیستم سیاسی آن منعکس شده است.
پایسته در پاسخ به اینکه آیا هماکنون رقیبی برای پوتین در انتخابات ۲۰۲۴ وجود دارد که شاهد یک انتخابات رقابتی در روسیه باشیم، اظهار کرد: در روسیه نمیتوان به دنبال همان مدل انتخابات دموکراسیخواهانه که در تمام جوامع هست، بود. مدل توزیع قدرت در روسیه منطقهای بوده و امروزه مدل الیگارشی یا همان نخبگانی بیشتر ملموس است، یعنی هر کسی در حوزه تصمیمگیری نمیتواند وارد شود. یک حوزهای که نخبگانی از یک جامعه وجود دارند و تعیینکننده فرد، اجتماع و حزبی هستند که در آینده تاثیرگذار است. از این منظر باید کلیسا، قدرتهای الیگارشی، احزاب و چند گروه تاثیرگذار دیگر دست به دست هم دهند تا در نهایت فردی از درون اینها بالا بیاید و به عنوان رهبر تعیین شود.
وی اضافه کرد: از این جهت پوتین رقیب قابل توجهی در این عرصه ندارد. شخصی به نام الکسی ناوالنی بود که به دلایلی فعلا در زندان است و داخل عرصه قدرت نیست. زیوگانف رئیس حزب کمونیست (دومین حزب قدرتمند روسیه) هم با توجه به ضرباتی که کمونیسم در گذشته به بدنه روسیه وارد کرده، مردم دل خوشی از او ندارند و خودش هم چندان خوشبین نیست که در این عرصه موفق شود و در نهایت چند شخصیت ریز و خرد میمانند. لذا نسبت به جایگاه ۲۴ ساله پوتین که طی این سالها، رقبای خود را در عرصههای مختلف کنار زده، شخصی نیست که بتواند تهدیدی برای پوتین تلقی شود، مگر اینکه او خودش رقیبتراشی کند، که آن هم در این موقعیت جنگی روسیه بعید است و میتوانیم از الان نتیجه انتخابات را به نفع پوتین بدانیم.