طی دوسال اخیر زمزمههایی درباره اختلاف میان محمد بن سلمان ولیعهد سعودی با محمد بن زاید حاکم امارات در شبکه های اجتماعی مطرح شد و برخی حتی مدعی شدند که بن زاید از تلاش برای قدرتیابی بن سلمان پشیمان شده است. با این حال این زمزمهها شکلی علنی نداشت تا اینکه ماه گذشته روزنامه وال استریت ژورنال در گزارشی به طور جدی به این اختلافات پرداخت و تاکید کرد که این اختلافات جدیتر از اینهاست و دو کشور در حوزههای منطقه، اختلافاتی جدی دارند و اکنون ابعاد این امر برای بسیاری هویدا شده است.
قطر، اولین ایستگاه جدایی
اولین عرصه جدی که باعث شد تا حد زیادی مسیر دو شاهزاده قدرتمند در عربستان و امارات از یکدیگر جدا شود پرونده قطر بود؛ زمانی که در ۵ ژانویه ۲۰۲۱ محمد بن سلمان با تمیم بن حمد امیر قطر در نشست العلا آشتی کرد که این امر موجبات ناخرسندی محمد بن زاید شده بود. چراکه ولیعهد آن زمان ابوظبی باور داشت که ائتلاف عربی تحریم کننده قطر در ۵ ژوئن ۲۰۱۷ هنوز به اهدافش نرسیده و باید فشار به دوحه ادامه یابد ولی شاهزاده سعودی توجهی به این نظر نداشت.
یمن؛ نقطه اختلاف اصلی
البته اختلافات قبلتر از این در یمن آغاز شده بود و اکنون هم اصلیترین عرصههای اختلاف میان ریاض و ابوظبی محسوب میشود که منشأ آن نزدیک شدن سعودیها به اخوانیهای یمن و عقبنشینی ناگهانی امارات از حضور نظامی در یمن بود. در مرحله کنونی هم تلاش امارات برای تجزیه یمن به دو کشور شمالی و جنوبی و همینطور تلاش برای تسلط بر سواحل جنوبی از طریق شبه نظامیان مورد حمایتش، بدون هماهنگی با سعودی خشم عربستان را برانگیخته است.
سعودی ها باور دارند که اماراتی ها به دنبال بازیگری در یمن فراتر از اندازهشان است و تجزیه کشور یمن یا تسلط بر سواحل جنوبی این کشور در قواره ابوظبی نیست که این مساله توسط فعالان سعودی در شبکه های اجتماعی انعکاس زیادی داشت و متقابلا عبدالخالق عبدالله مشاور بن زاید در توئیتی تصریح کرد که حفظ وحدت یمن از محورهای مدنظر ائتلاف در جنگ یمن نبوده است. هرچند مقامات رسمی هنوز به طور علنی وارد این موضوع نشده اند ولی توئیت های کنایه دار انور قرقاش وزیر مشاور در امور خارجه امارات درباره اینکه موضع امارات در قبال یمن در اثر "قیل و قال" تغییر نمی کند هم احتمالا به این پرونده ارتباط دارد.
سودان، ایستگاه اختلافی جدید
از سوی دیگر باید مدنظر داشت که اختلافات میان دو طرف تنها در یمن نیست و بحران سودان هم عرصه ای مهم برای بروز اختلافات میان محمد بن سلمان و محمد بن زاید شده است. از ابتدای بحران تحلیلگران باور داشتند که با توجه به نزدیکی ژنرال حمیدتی به شاهزاده بن زاید امارات در این پرونده نقش دارد اما نادیده گرفتن این نقش در نشست صلح سودان با مشارکت آمریکا در جده در فروردین ماه امسال بدون دعوت از امارات، عرصه ای دیگر از ظهور اختلافات دو کشور عربی خلیج فارس شد. اماراتی ها این رویکرد سعودی را نوعی نادیده انگاشتن خودشان ارزیابی کردند و این درحالی بود که امارات در سال های اخیر نفوذ قابل توجهی در سودان برای خود فراهم کرده بود.
ناموفق بودن طرح عربستان و آمریکا بریا برقراری صلح در سودان زمینه ای شد تا رسانه های نزدیک به امارات به انتقاد از تلاش های میانجیگرانه برای صلح در سودان بپردازد و تاکید نماید که بدون ابوظبی صلحی در کار نخواهد بود. روزنامه نگاران و چهره های نزدیک به امارات در این شرایط با انتقاد از وضعیت متزلزل سودان تاکید کردند که همه طرف ها باید در صلح مدنظر قرار گیرند که در واقع کنایه ای به سوی سعودی بود.
البته در حوزه دوجانبه نیز اختلافات میان دو شاهزاده تجلی یافته و علنی شده است. عدم حضور بن سلمان در نشست های منطقه ای به میزبانی محمد بن زاید یا عدم حضور بن زاید در نشست های تحت میزبانی سعودی نمودهایی از این امر است. روزنامه وال استریت مدعی شده بود که دو شاهزاده مدتهاست که از گفتگو با یکدیگر اجتناب می کنند.
اختلافات دوجانبه
البته در حوزه دوجانبه مشکل اصلی از زمانی شروع شد که دولت سعودی شرکت های چندملیتی و غربی را مکلف کرد اگر قصد فعالیت در عربستان را دارند باید در ریاض یا جده دفتر داشته باشند و با دفاتر در خارج (به طور ویژه دبی) نمی توانند به فعالیت شان ادامه دهند. این اقدام سعودی تهدیدی مستقیم برای منافع حیاتی امارات در زمینه تجاری و اقتصادی در منطقه داشت.
البته اختلاف میان کشورهای شورای همکاری از دیرباز وجود داشته که این اختلافات در زیر سطح باقی میماند اما با ظهور شبکه های اجتماعی اختلافات علنیتر شده و میتوان اختلافات میان شاهزادهها و نزدیکان آنها را مشاهده نمود. این امر ناشی از رقابت دو کشور در زمینه های سیاسی و اقتصادی است که بیشتر از گذشته شده و این بخشی از واقعیت موجود در منطقه است که معادلات در دوره جدید را برای همه پیچیده تر کرده است.