ترس واحد پول سیاه و سکه مرگبار تروریسم است؛ واحدی که شکلهای مختلفی را به خود میگیرد نظیر ترس از مرگ، ترس از فلج شدن، ترس از ناشناختهها و ...
آمریکاییها پس از حمله «پرل هاربر» که صبح روز یکشنبه ۷ دسامبر سال ۱۹۴۱ اتفاق افتاد، از قبل برنامهریزی خود را کرده بودند. رئیس جمهور «فرانکلین روزولت» اعلان کرد که آمریکاییها از چیزی هراس ندارند، جز خودِ ترس زیرا جهالت و ناامنی عناصر اصلی ترس هستند و هر چه بیشتر در مورد یک رویداد هولناک خاص بدانیم، احتمال ترس کمتر خواهد بود و احتمال دارد راهکار سازندهتری را بیابیم. ما بر این باوریم که شناختن آنچه که با آن مواجهیم، ترس را به حداقل میرساند و رفتار مولد و کارآمد را تحریک میکند.
بر همین مبنا باید گفت یک تروریست کارآمد میداند که چگونه اقدامات تروریستی خود را برنامهریزی کرده و تاثیرگذاری آن را به حداکثر برساند. برای مثال بنابر اعتقاد بسیاری از کارشناسان حمله ۱۱ سپتامبر۲۰۱۱ به مرکز تجارت جهانی نیویورک، یک عملیات تروریستی بسیار کارآمد بود. نکته مهم این است که رویداد ۱۱ سپتامبر ترس بیشتری را پس از خود ایجاد کرد و نشان داد که جوامع در برابر حملاتی با این ماهیت آسیبپذیرند و پس از آن در ترسیهایی پس از ترسهایی پیشین، زندگی ادامه مییابد.
تروریستهای یازده سپتامبر بسیار کارآمد بودند. یک برنامه کارآمد داشتند و برای اجرای آن حتی حاضر به رویارویی با مرگ بودند.
ابزارهای تروریستی؛ از بمبهای انفجاری تا پاتوژنها
یک هدف تروریستی را میتوان با استفاده از عوامل مختلف اجرا کرد. مواد منفجره رایجترین نوع تسلیحاتی هستند که مورد استفاده تروریستها قرار میگیرد.
با توجه به شیوع تسلیحات انفجاری، مزایای بهرهگیری از عوامل بیولوژیک از سوی تروریستها غالبا نادیده گرفته میشد و احتمالا دلیلش این بود که استفاده از مواد منفجره تاکنون بسیار موفقیتآمیز بوده است. یکی دیگر از عوامل آن است که مدیریت و جابهجایی عوامل بیولوژِیکی نیازمند انواع جدید توانمندیها و کارآمدیها است. به هر ترتیب، هر آنچه که در گذشته رایج بوده، سپری شده است اما اکنون استفاده از عوامل بیولوژیکی رو به افزایش است و در آینده نزدیک افزایش چشمگیری خواهد داشت. به همین خاطر، باید توجه بیشتری به افزایش استفاده از عوامل بیولوژیکی توسط گروههای تروریستی داشت.
با گذشت دههها از کاربرد عوامل زیستی در منازعات که آخرین و گستردهترینِ آن به جنگ اول جهانی بازمیگردد، آن چه بیوتروریسم معاصر را متمایز میسازد پیشرفتهای علمی است که درک ما را نسبت به این ماجرا تغییر داده است؛ اینکه چگونه پاتوژنها (عامل بیماری Pathogen) ، سموم خود را تولید میکنند و اینکه چگونه میتوانیم از خود در برابر آنها محافظت کنیم. از یک سو این ماجرا منجر به کشف طیف وسیعی از تسلیحات بیولوژیکی شده است و از سوی دیگر این ماجرا به کشف فرایندهایی برای صیانت در برابر پاتوژنهای خطرناک منتهی شده است.
مرگ بر اثر عوامل زیستی؛ کُند و زیرپوستی
هیچ چیز ترسناکتر و هولناکتر از این نیست که هنگامی که از خانه بیرون میروید ممکن است با یک پاتوژن خطرناک مواجه شوید؛ عاملی که میتواند به به یک بیماری خطرناک و متعاقب آن مرگ منتهی شود. در اینجا لازم است که عامل تناسب حتماً مدنظر قرار گیرد.
حداقل تا به امروز، عوامل بیوتروریسم تأثیر نسبتاً اندکی داشتهاند. از نظر توان کشتار، تنها ۱۰ درصد از تمام مرگها ناشی از بیماریهای مسری است یا به صورت مستقیم یا به صورت غیرمستقیم. این بدان معناست که در جهانی با ۶ میلیارد نفر جمعیت با امید به زندگی ۶۰ ساله، نزدیک به ۱۰ میلیون نفر سالانه بر اثر بیماریهای واگیر، از بین میروند.
درحال حاضر سه عامل ایدز، سل و مالاریا به ترتیب سالانه ۳ میلیون، ۲ میلیون و ۱ میلیون نفر را به کام مرگ میکشند. لازم به ذکراست هیچ یک از این عوامل، عامل بیوتروریسم محسوب نمیشوند و رویدادهای بیوتروریستی در یک مورد استفاده، کمتر از چند هزار نفر را به قتل رساندهاند.
یکی از عواملی که باعث میشود ایدز، سل و مالاریا عامل بیوتروریست نیستند این است که عملکردشان چندین ماه زمان میبرد و گاهی اوقات، احساس شدن آن چند سال به طول میانجامد. بنابراین زمان یکی از عوامل مهم بیوتروریسم است.
دستهبندی سیال تسلیحات تروریسم زیستی
تاکنون دستهبندیهای گوناگونی از عوامل و ابزارهای بیوتروریسم صورت گرفته که شایعترین و عمومیترین آنها ناظر بر یک دستهبندی مثلثی است؛ دسته عوامل الف، به راحتی منتشر میشوند، به شدت مسری هستند و نرخ بالای مرگ و میر آنها را متمایز میسازد. به دلیل سرعت عمل آنها، در صورت رها شدن، احتمالاً زیرساخت بهداشت عمومی را به شدت مختل خواهند ساخت. علاوهبراین بسیاری از این عوامل غیرقابل رهگیری هستند یا درمان آنها دشوار است و میتوانند اضطراب عمومی ایجاد کنند. دسته عوامل ب، از این جهت در دسته بعدی طبقه بندی شدهاند که نرخ مرگ و میر آنها پایینتر است و درمان آنها سادهتر است. عوامل دسته ج درواقع پاتوژنهای نوظهور هستند که احتمال تسلیحاتی شدن آنها وجود دارد زیرا ظرفیت شایع کردن بیماری و نرخ مرگ و میر در آنها بالا است و در دسترس نیز هستند.
این دستهبندی ممکن است در نتیجه فراگیری چگونگی مقابله با پاتوژنهای موجود، تغییر کند یا زمانی که تروریستها فراگیرند چگونه پاتوژنهای مرگبارتری را به دست آورند، این طرح تغییر خواهد کرد. برای مثال «ویبریو کلرا» یا همان باکتری مولد وبا که اکنون در دسته دوم قرار میگیرد، زمانی در دسته الف بود تا اینکه با استفاده از یک روش ساده درمانی نرخ مرگ و میر آن را از ۵۰ درصد به ۱ درصد کاهش دادند. در حالی که سیاه زخم زمانی در دسته ب قرار داشت تا اینکه تولید کنندگان با تولید پودر قابل انتشار آن، ثبات و قدرت بیشتری به این سلاح زیستی بخشیدند.
آگاهی از خطرات بیوتروریسم؛ سانسور ممنوع!
موج یا تابویی در بسیاری از رسانهها وجود دارد که بر مبنای آن اقداماتی که در باب پژوهشهای مرتبط با بیوتروریسم صورت میگیرد، سانسور و مخفی میشود. دلیلی هم که ذکر میشود این است که چنین مقالاتی ممکن است بیش از آنکه به نفع امنیت جوامع باشند، خطرآفرین هستند و این موضوع باید بسیار جدی گرفته شود زیرا تأثیر بسیار مهمی بر این نوع پژوهشها میگذارند. اما باید توجه داشت که فرایند سانسور این اقدامات و فعالیتهای پژوهشی، آسیب و نه سود بیشتری دارد.
چنین نگاهی هرگز تلاشهای محرمانه تروریستها را برای تسلیحاتی کردن پاتوژنها و توزیع و انتشار آنها، متوقف نخواهد کرد. جریان نامحدود ایدههای علمی و اطلاعات، برای پیشرفت علم بسیار جدی و مهم است. بنابراین اگر علم در حوزه بیوتروریسم قرار به پیشرفت داشته باشد، دانشمندان درگیر در این پژوهش باید آزادانه اقدام به پژوهش کرده و نتایج کار خود را منتشرکنند.
قسمت اعظم این دانشمندان پژوهشهای مربوط به بیوتروریسم خود را با اهداف تسلیحاتی انجام نمیدهند بلکه به دنبال راههای دفاع در برابر آنها هستند. سیاست رسمی ممانعت از نشر این آثار به احتمال زیاد منتهی به توقف پژوههایی میشوند که میتواند جلوی قربانی شدن انسانها را بگیرد. اگر به بررسی و پژوهش در باب این ارگانیسمها تشویق نشویم، احتمالا نمیآموزیم که چگونه با آنها مقابله کنیم.