همزمان با اوج گیری تهاجم گروه واگنر به رهبری «یوگنی پریگوژین » به خاک روسیه یکی از معدود تحلیل هایی که در مورد موضوع منتشر شد از سوی «موسسه مطالعات جنگ» (Institute for the Study of War) ارائه شد که اعتقاد داشت: آغاز آشکار شورش مسلحانه پریگوژین اوج کارزار او برای تداوم کنترل بر نیروهای نظامی و ابزار حفظ جایگاهش در روسیه است؛ او این شورش را به عنوان تلاشی برای بقای وجودی خود انجام داده است.
اگرچه موضوع تهاجم واگنر به سمت مسکو و کودتا علیه ارتش و وزیر دفاع روسیه در کمتر از ۲۴ ساعت با عقب نشینی گروه واگنر به مقرهایشان پایان پذیرفت اما تحلیل ها و پیامدهای این اتفاق منحصر به فرد و کم سابقه در ساختار سیاسی یک قدرت بزرگ جهانی تا مدت ها ادامه خواهد داشت.
جالب اینجاست که «موقوفه کارنگی» حدود ۱۰ روز قبل از وقوع این بحران در زمینه آینده سیاسی «یوگنی پریگوژین» تحلیلی را منتشر کرده بود و دیدگاه موسسه مطالعات جنگ را به نوعی پیش بینی کرد.
در این تحلیل با عنوان «آیا یوگنی پریگوژین رئیس گروه واگنر روسیه، آینده ای در سیاست دارد؟» آمده است: در نظام سیاسی کنونی، پریگوژین تنها تا زمانی می تواند وجود داشته باشد که طرفدار پوتین است. برای ناپدید شدن رئیس واگنر یک اشاره رئیس جمهور روسیه لازم است.
«آندری کولسنیکوف» نویسنده این گزارش اعتقاد دارد هیچ فردی در روسیه همچون «یوگنی پریگوژین» با ماهیت بازی سیاست در روسیه امروزی آشنا نیست. وی که قبل از این به عنوان «آشپز پوتین» شناخته می شد در دوره اخیر ریاست یک شبکه گسترده نظامی را به عنوان رئیس ارتش مزدور واگنر برعهده دارد.
این تاجر تکرو «عملیات ویژه» روسیه علیه اوکراین را در ادبیات خود یک جنگ همهجانبه دانست و از آن به عنوان پایه اصلی هویت خود و راهی برای همسویی با مردم عادی روس به جای نزدیکی به تشکیلات رسمی همچون وزارت دفاع برگزید. طبق تحلیل کارنگی، در واقعیت، پریگوژین از مدتی قبل مخالفت با وزارت دفاع را علنی کرد. پس از اعلامیه اخیر وزارت دفاع مبنی بر اینکه همه داوطلبان جداشده، باید خود را به وزارتخانه معرفی کنند، پریگوژین به سرعت واکنش نشان داد و اعلام کرد که جنگاوران وی چنین کاری را انجام نخواهند داد، زیرا این کار فقط به کارایی شرکت نظامی خصوصی او آسیب میزند.
در منطق پریگوژین، این سیاستمداران بودند که «عملیات ویژه» را شروع کردند، اما ثابت کردند که نمیتوانند کاری را که آغاز کردهاند به پایان برسانند. اکنون، وی خود را نماینده مردم و فردی معرفی می کند که میتواند پیروزی و پایان دادن به خصومت ها را تضمین کند.
به نوشته کارنگی، اما تنها مشکل پریگوژین این است که روسیه چنین رهبری را از قبل در اختیار دارد: رئیس جمهور ولادیمیر پوتین. او ممکن است مانند پریگوژین در حال چرخیدن در سنگرها نباشد یا بر سر قبر جنگجویان کشته شده فیلم نگیرد، اما رهبری او مستقیم، ذاتی و برای مردم جذاب است.
با اینکه خود پریگوژین محصول حکومت پوتین و قراردادهای دولتی است اما خود را به عنوان یک ضدنخبه معرفی می کند. او مانند هر پوپولیست کلاسیک، پیام های ضد نخبه گرایانه به مردم ارسال می کند. با این حال او همچون هر الیگارش دیگری است و همه چیز را مدیون روابطش با دولت و منابعی می بیند که آن دولت برون سپاری می کند.
این اتاق فکر آمریکایی تصریح دارد: حتی سفرهای پریگوژین در روسیه با عنوان «واگنر: جبهه دوم» تقلید کاریکاتورگونه ای از دیگر چهره پوپولیست روسی، یعنی رهبر اپوزیسیون الکسی ناوالنی است. رئیس واگنر درظاهر به قلب قلمروی روسیه میرود تا با سادهترین افراد عادی بدون تشریفات در مکانهای معمولی دیدار کند. پریگوژین در سیاست مستقل بازی می کند، خطرات را بالا می برد و حساسیت (قابلیت) سیستم را در حین حرکت آزمایش می کند. اما از نظر فنی و فیزیکی، این امر تنها تا زمانی امکان پذیر است که این کودک سر تراشیده وحشتناک برای حاکمیت مفید و ماجراجویی های عجیب او سودمند باشد.
با اینحال بسیاری از مردم روسیه صحبت کردن درباره پریگوژین به عنوان یک محکوم سابق را نمی پسندند. درحالی که جامعه روسیه، تا حد زیادی مدرن، شهری و بازاری شده است، بعید به نظر می رسد درخواست پریگوژین برای بسیج عمومی، فداکاری های بزرگ مردم برای پیروزی، احیای یک اقتصاد برنامه ریزی شده و مجازات اعدام، و ... در افکارعمومی طرفدار داشته باشد.
طبق این تحلیل، رئیس شرکت نظامی خصوصی مخوف واگنر، خود را به عنوان یک مدیر نظامی مؤثر معرفی می کند. اما موفقیت او در تصرف اخیر شهر باخموت اوکراین - به قیمت تلفات جانی سنگین حاصل شد.
کارنگی سپس تحولات آینده را هم پیش بینی کرد و افزود: ترس از اینکه ارتش خصوصی پریگوژین ممکن است قدرت آتش خود را به سمت کرملین بچرخاند، بی اساس است. نگرانیهای مشابهی در مورد جداییطلبان دونباس در سالهای ۲۰۱۴-۲۰۱۵ هم وجود داشت، اما هیچ اتفاقی رخ نداد. خطر اصلی حضور مزدوران واگنر در جامعه پس از پایان این رویدادها هستند که می توانند برای مردم عادی دردسرساز شوند. زیرا برخی از آن ها زندانیانی هستند که اکنون به جنگجویان واگنر تبدیل شدهاند.
گزارش سپس با اشاره به ماهیت سیال جامعه و سیاست در روسیه می افزاید: شاید رئیس واگنر جاهطلبیهای انتخاباتی هم داشته باشد، اما به سختی میتوان به موفقیت وی امید بست حتی اگر خود او دقیقاً بداند که چه میخواهد.ضمن اینکه ممکن است افکارعمومی این کشور به سرعت از همذات پنداری با وی رویگردان شوند.
در پایان این تحلیل اندیشکده آمریکایی تصریح شده است: نکته مسلم این است که پریگوژین نمی تواند ملت روسیه را نجات دهد. او هرگز وینستون چرچیل نخواهد بود که به ملت خود وعده هایی را داد تا به هدف بزرگ پیروزی دست یابند، به ویژه به این دلیل که سیاستمداران مستبد هدفی جز قدرت برای قدرت ندارند و روسها هم آماده نیستند که به خاطر این قدرت وی بمیرند یا همه چیز را فدا کنند.