این روزها در سایه اعتراضات و تظاهراتهای بزرگ علیه کابینه جدید رژیم صهیونیستی به نخستوزیری «بی بی» (بنیامین نتانیاهو )، بار دیگر صحبت از «جنگ داخلی در اسرائیل» بر سر زبانها افتاده است. برخی مقامات فعلی و سابق و مطبوعات درباره بروز جنگ و خونریزی در داخل فلسطین اشغالی، هشدار دادهاند اما واقعاً چنین جنگی محتمل است یا هشدارها صرفا در چارچوب تنشهای سیاسی در داخل رژیم صهیونیستی قابل تفسیر است؟
تجربه نتانیاهو در فرار از مخمصهها
در پاسخ به این سؤال باید گفت، تقریباً همیشه برای پیشبینی آینده، بررسی تجارب گذشته کارگشاست. اولین بار نیست که نتانیاهو با چنین حجم اعتراضی رو به روست. این هفته روزنامه صهیونیستی جروزالم پست نوشت، اعتراضات در ۶۰ نقطه فلسطین اشغالی برگزار شده و در بالاترین رقم، به ۲۵۰ هزار معترض رسیده. البته نتانیاهو سیاستمدار تازهکاری نیست. او به لطف روابطش در سیاست، تاکنون توانسته از مخمصههای مشابه فرار کند. سال ۲۰۱۲ وقتی بحران اقتصادی، مشکل مسکن را وخیم کرد، شماری از جوانان در خیابان روچیلد یا «خیابان اغنیاء» چادر زدند و تحصن کردند. طی چند هفته حجم اعتراضات چنان افزایش یافت که به اعتراضات روزانه و شبانه علیه سیاستهای اقتصادی کابینه نتانیاهو تبدیل شد و در بالاترین حد، حدود ۴۰۰ هزار نفر در آن شرکت کردند. آن زمان هم برخی درباره بروز جنگ داخلی در رژیم صهیونیستی هشدار دادند.
نتانیاهو برای فرار از این مشکل، ضمن تشکیل کمیتهای برای حل مشکل مسکن، نوامبر همان سال (۲۰۱۲)، جنگ هشت روزه علیه غزه را هم راه انداخت؛ یعنی فعال کردن گزینه «دشمن خارجی». ارتش رژیم صهیونیستی، اسم آن عملیات را «ستون ابر» (عامود عنان) گذاشت و ۵۷ هزار سرباز احتیاط را فراخواند. عامود عنان وجه تسمیهای توراتی است که اشاره به مدت زمان سرگردانی یهود در صحرای سیناء دارد و خدا برای هدایتشان در وسط روز ستونی از ابر فرستاد که تا آسمان امتداد داشت و آنان از مهلکه نجات یافتند. ۵۷ هزار سرباز هم یعنی مشغول شدن همین تعداد خانوار به سرنوشت فرزندشان در جنگ و بیش از صدهزار نفر هم با جدیت اخبار آن را دنبال کردند. در این هشت روز حدود ۱۵۰۰ راکت و موشک به فلسطین اشغالی شلیک شد و ۱۵۰۰ حمله هوایی هم به غزه شد. شش صهیونیست هلاک شدند و بیش از دویست فلسطینی شهید. همین کافی بود تا حواسها منحرف و شعله اعتراضات بخوابد و نتانیاهو با «ستون جنگ» از اعتراضات فراگیر فرار کند و نُه سال به حکمرانی خود ادامه دهد.
سه دلیل متفاوت
لذا به موازات صدور هشدارها درباره بروز جنگ داخلی، برخی نیز میگویند، احتمال فعال شدن گزینه دشمن خارجی باز هم وجود دارد و از نتانیاهو بعید نیست. اما آیا بیبی میتواند؟ باید گفت، اولاً جنس اعتراضات کنونی با اعتراضات ۲۰۱۲ کاملا متفاوت است. اعتراضات کنونی سیاسی-اجتماعی است و صهیونیستها از مرگ دموکراسی حرف میزنند؛ علیه دیکتاتوری و فاشیسم شعار میدهند. ظاهرش اعتراض به اقدامات نتانیاهو علیه دستگاه قضایی است اما در حقیقت جنگ میان جامعه سکولار و جامعه یهود و صهیونیستهای متدین افراطی و تسویه حساب دومی با اولی است. دوم اینکه آن زمان نتانیاهو خودش متهم ردیف اول قضایی نبود و همه معترضان معتقدند نتانیاهو برای فرار از محاکمه دارد دستگاه قضا را تضعیف میکند. لذا جنگ، جنگ مرگ و زندگی سیاسی نتانیاهو و متحدانش است. سوم، آیا ارتش مثل سال ۲۰۱۲ گوش به فرمان نتانیاهو و کابینه راست افراطی اوست؟
پاسخ این سوال به خیر نزدیکتر است تا بله. زیرا اولین کسانی که در روزهای اخیر، زمزمه هشدارآمیز جنگ داخلی را سر دادهاند، ارتشیها و ژنرالها هستند. «موشه یعلون» وزیر جنگ و رئیس ستاد مشترک اسبق اولین کسی است که این هشدار را داد. بعد از او کسانی مثل ایهود اولمرت نخست وزیر اسبق، فرمانده حمله به تأسیسات اتمی ادعایی سوریه در دیرالزور و زئیو راز و ران خولدایی دو تن از فرماندهان نیروی هوایی چنین هشداری دادند. در مقابل کابینه هم این دست از ژنرالها را تهدید به بازداشت کرده.
جنگ ارتش و کابینه و انگیزه هشدارها درباره بروز جنگ داخلی
با این تفاصیل احتمال جنگ داخلی، واقعی است یا این ژنرالها انگیزه دیگری دارند؟ پاسخ این است که ژنرالهای ارتش در حال تسویه حساب سیاسی با کابینه راست افراطی نتانیاهو هستند اما همین تسویه حساب و لجاجت کابینه بر اقدامات خود، احتمال دوپارگی سیاسی-اجتماعی جامعه صهیونیستی در فلسطین اشغالی را افزایش داده و هر چند این ژنرالها برای اغراض سیاسی، به نوعی در حال اغراق کردن در هشدار «جنگ داخلی» باشند، اما حقیقت این است که این بار اختلافات بسیار عمیقتر از گذشته است حتی اگر به مرحله واقعی جنگ داخلی نرسد؛ که احتمال رسیدن به آن مرحله نیز کم نیست.
ارتش صهیونیستی، خود را از قربانیان احزاب راستگرای افراطی میداند. آن روزی که ارتش درباره آغاز هرگونه جنگی علیه ایران هشدار داد و با نتانیاهو همراهی نکرد، همین احزاب راست افراطی که الان به قدرت رسیدهاند با مطبوعاتشان مثل «اسرائیل هیوم»، «مکوغ غیشون»، «کانال هفت»، «میدا» و «کانال ۱۴» و برخی مراکز مطالعاتی راستگرا مثل «انستیو اورشلیم برای مطالعات کشور و مردم»، «مرکز مطالعات راهبردی و امنیتی اورشلیم» (قدس)، علیه ارتش صهیونیستی موضع سخت گرفتند و در گزارشهای خود گفتند، ارتش دکترین مبارزاتی خود را کنار گذاشته یا ارتش دچار فساد و ریخت و پاش شده است.
علاوه بر این، کابینه فعلی علاوه بر دستگاه قضا، دارد اختیارات ارتش صهیونیستی را هم محدود میکند. اکنون صحبت از سلب اختیارات ارتش در کرانه باختری است. طبق توافقهای ائتلافی نتانیاهو، «بِتصِلئیل سموتریتص» رئیس حزب صهیونیست دینی (הציונות הדתית) وزیر دارایی، وزیر دوم وزارت جنگ است یا ایتمار بن گویر وزیر امنیت ملی و مسئول امور پلیس و گارد مرزی و سازمان زندانها شده لذا ارتش صهیونیستی میبیند که این کابینه بلای جانش شده است. پس آیا ارتش صهیونیستی در چنین وضعی حاضر است جهت نجات کابینهای که رقیبش است، وارد جنگ شود؟ اکنون دیگر سال ۲۰۱۲ نیست و بهای جنگ به لطف قدرتمندتر شدن مقاومت در غزه هم افزایش یافته است. از طرفی وضعیت ناآرام در قدس و کرانه باختری به لطف اقدامات همین وزرای جدید مثل سموتریتص در افزایش شهرکسازی و بن گویر در هتک حرمت مکرر قدس و سختگیری بر اسرای فلسطین و تحریک مردم کرانه باختری، آن قدر ملتهب است که دیگر نیازی به جنگافروزی در غزه نیست.
احتمال جنگ داخلی، دیگر دور از ذهن نیست
با این تفاصیل، هر چند هشدارها درباره جنگ داخلی در اسرائیل با اغراض سیاسی باشد، این احتمال در مقایسه با گذشته بسیار افزایش یافته. اگر در سال ۲۰۱۲، فقط ۹ درصد صهیونیستها، «کشمکش داخلی یهود» را مشکل بزرگ اسرائیل تلقی میکردند، طبق نظرسنجی «مرکز دموکراسی اسرائیلی»، در سال ۲۰۱۸، ۳۶ درصد صهیونیستها، مشکل اول را درگیری داخلی عنوان کردهاند. اگر آمار این مرکز صهیونیستی درست اعلام شده باشد، یعنی رشد چهاربرابری و تغییری بزرگ در افکار عمومی فلسطین اشغالی. اکنون پنج سال بعد از آن نظرسنجی و با بیشتر شدن اختلافات داخلی در رژیم صهیونیستی، قطعاً رقم ۳۶ درصد خیلی بیشتر شده. اکنون حتی یهودیان و خاخامهای ذینفوذ در آمریکا هم علیه کابینه جدید موضع گرفتهاند. ژانویه گذشته بیش از ۳۰۰ خاخام در آمریکا اعلام کردند که اعضای افراطی کابینه نتانیاهو را بایکوت میکنند (+). اگر در سال ۲۰۱۲ کشورهای دیگر مخالف نتانیاهو نبودند اکنون آمریکا و کشورهای اروپایی هم بیش از گذشته معترض افراطگری کابینه شده و درباره تبعات سنگین آن هشدار دادهاند. کار به جایی رسیده که «تام نایدز» سفیر آمریکا در تلآویو از نتانیاهو خواست ترمز خود را بکشد و تندروی نکند اما «آمیچای چیکی» وزیر امور یهودیان خارج اسرائیل، پاسخش را داد و گفت «خودت ترمز بگیر و به کار خودت برس. در اینجا حاکم نیستی که در موضوع اصلاحات قضایی دخالت کنی»
«آنشل پففر» (Anshel Pfeffer) ستوننویس روزنامه صهیونیستی چپگرای هاآرتص ده روز پیش در یادداشتی با عنوان «جنگ داخلی در اسرائیل دیگر دور از ذهن نیست» نوشت، خودش تا یک ماه پیش قبول نمیکرده که در ستون هاآرتص صحبتی از احتمال بروز جنگ داخلی مطرح کند، اما اکنون احتمال آن را وارد میداند.
نقطه فروپاشی
برای شناخت ماهیت این جنگ داخلی باید در نهایت به صحبت «دنیل بلاتمن» مورخ یهودی اشاره کرد که در هفته جاری در مصاحبه با هاآرتص اشاره به «نقطه فروپاشی» کرد و گفت، «اسرائیل امروز دقیقاً در نقطه فروپاشی ایستاده. چون سیاسیون فاسد و جنایتکاران محکومشده دریافتهاند که اگر استقلال قضایی را نابود نکنند، دیگر نمیتوانند در مناصبشان بمانند و دادگاه آنان را طرد میکند آنچنانکه آریه درعی رهبر حزب راستگرای شاس را طرد کرد. این همان کابوس بزرگ نتانیاهوست لذا هدفشان خلاص شدن از دستگاه قضایی و تضمین بقای خودشان در قدرت است».
در نتیجه میتوان گفت، در اختلاف کنونی میان اردوگاه نتانیاهو و کابینه راستگرایش با صهیونیستهای سکولار که بسیاریشان در آمریکا زندگی میکنند، دیگر نباید به سازش و حل مسئله فکر کرد. نتانیاهو و اردوگاهش اینطور تصور میکنند که این لحظه، لحظه آنان است و باید خود را نجات دهند زیرا اگر شکست بخورند باید به احکام قضایی تن دهند و این یعنی پایان حیات سیاسی.