وبگاه شبکه «المیادین» در گزارشی به تحلیل روابط آینده تلآویو -آنکارا پرداخت و تاکید کرد رژیم صهیونیستی بیشترین سود را از اقدامات و مواضع ترکیه طی سالهای اخیر برده است. در ادامه مشروح این گزارش را میخوانیم:
«رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه بار دیگر به صحبتهای سنتی خود در مورد امکان آشتی با «بشار اسد»، رئیسجمهور سوریه بازگشت؛ همان موضعی که برای روابط با مصر نیز انتظارش را داشت. آن هم ساعاتی قبل از تماس تلفنی با «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر منتخب اسرائیل که حادثه قربانیان انفجار استانبول را اردوغان تسلیت گفت. از سوی دیگر اردوغان، نتانیاهو به خاطر کشتار شهرک نشینان یهودی توسط جوانان فلسطینی مورد دلداری قرار داد؛ انگار اسرائیل روزانه این جوانان را هدف قرار نمیدهد و یا اینکه از ابتدای سال جاری تاکنون بیش از ۲۰۰ فلسطینی را نکشته است!
مشخص شده است که رابطه اردوغان و نتانیاهو آن هم بر اساس مواردی که در آخرین یادداشت خود با عنوان «اردوغان و نتانیاهو... چه مشترکاتی دارند؟» در مورد آن صحبت کردم، به دلیل پتانسیلهای سیاسی هر دو طرف و تحولات سریع، ماهیت هیجانانگیزی پیدا خواهد کرد. برخلاف روابطی که اردوغان از بازگشتش به روابط با ریاض و ابوظبی میخواست؛ بعد از آن که «عبدالفتاح السیسی» رئیسجمهور مصر، دستکم فعلاً به دلیل اختلاف بر سر تحولات لیبی، او را ناامید کرد.
اردوغان که با «محمد بن سلمان» و «محمد بن زاید» دیدار میکرد، نسبت به روابط خود با تلآویو مشتاق تر و علاقهمندتر بود. رئیسجمهور ترکیه و وزرای او با همه مقامات این کشور، از رئیس رژیم صهیونیستی «اسحاق هرتزوگ» نخستوزیر سابق و موقت تل آویو «یائیر لاپید» و «نفتالی بنت» و حتی «بنی گانتز» وزیر جنگ صهیونیستها دیدار کردند. آنکارا در این بین از رابطه با رهبران لابی یهودی در آمریکا که کلید هماهنگی و همکاری را در آنها میبیند، غفلت نکرده؛ بلکه اتحاد آینده را با رژیم اشغالگر را تحت نظارت اعضای نژادپرست، فاشیست و صهیونیست آن میداند.
پس از تماس نتانیاهو برای تصمیمگیری درباره تاریخ سفرش به تلآویو، همه موارد برای رئیس جمهور اردوغان در دفاع از این دیدار کافی بود؛ نتانیاهو احتمالا اولین مقام دولتی است که پس از اعلام مامورشدنش به تشکیل کابینه میهمان آنکارا خواهد بود. اردوغان همچنین اولین رهبر اسلامی بود که توسط سازمانهای لابی یهودی در آمریکا به دلیل همدردی صمیمانهاش با یهودیان و اسرائیل، که در ماه مه ۲۰۰۵ با آنها دیدار و «مدال شجاعت سیاسی» دریافت کرد.
به هر حال، هر چه دشمنان اردوغان و نتانیاهو درباره روابط آینده آنکارا-تل آویو بگویند، (چه در مواضع گفته شده و چه گفته نشده) از آنجایی که ما در خاورمیانه زندگی میکنیم، برایمان مشخص شده است که این دو به زودی با هم دیدار خواهند کرد؛ چرا که «نزدیکترینها، محبتشان به هم بیشتر است» با یادآوری این نکته که دمشق از نظر جغرافیایی به «تل آویو» نزدیکتر از آنکارا است!
شاید به همین دلیل است که اردوغان گفته بود: «گفتوگو با دمشق و قاهره و به ویژه سازش با اسد به بعد از انتخابات ژوئن آینده موکول میشود». گویی میخواهد بگوید: «محبت به یهودیان مقدمتر و فوری است؛ و روابط با اعراب و مسلمانان به تأخیر افتاده و به تعویق میافتد» چرا که که تا زمان انتخابات به حمایت لابیهای یهودی از خود نیاز دارد...
و همه میدانند که او همه توان و روابط خود را در داخل و خارج از کشور برای پیروزی در این انتخابات بسیج خواهد کرد تا او و ترکیه دو عنصر اصلی در تحولات کلی منطقه باقی بمانند. این بار این کار را پس از خلاص شدن از شر مخالفان سیاسی و رسانهای خود انجام داده؛ همانانی که او را متهم به اتخاذ سیاستهای خطرناک در روابط خارجی ترکیه به ویژه در سوریه میکردند.
شاید به همین دلیل، «کمال قلیچداراوغلو»، رهبر حزب جمهوریخواه خلق و از چهرههای نزدیک به اردوغان، چند ساعت پس از اظهارات چند هفته پیش رئیسجمهور ترکیه گفته بود: «به محض اینکه قدرت را در دست بگیریم، سفارت خود را در دمشق بازگشایی خواهیم کرد و به گفت وگوی مستقیم با رئیسجمهور و دولت قانونی سوریه باز خواهیم گشت تا همه مشکلات باقی مانده را حل کنیم، که مهمترین آن مسئله پناهندگان سوری در ترکیه است. ما حداکثر ظرف مدت دو سال با هماهنگی و همکاری دمشق آنها را به کشورشان باز میگردانیم».
از سوی دیگر، روشن است که تماس نتانیاهو با اردوغان به وضوح نشاندهنده تمایل رژیم صهیونیستی با کابینه جدید و برای توسعه روابط با آنکارا و دستیابی به یک تغییر کیفی و استراتژیک در آن است؛ جنبه راهبردی را از آن جهت اضافه میکنیم که احتمالا نتانیاهو روی مناسبات بالقوه اردوغان با پایتختهای عربی حاسب ویژه باز کرده است؛ حتی اگر برخی از این پایتختها روابط خوبی با تلآویو داشته باشند.
همچنین، عجله نتانیاهو برای تماس با اردوغان، علیرغم خصومت شخصی سنتی بین آنها در گذشته، به دلیل زمان آن نیز مهم بود که همزمان با اقدام منطقهای و بینالمللی علیه ایران برای تشدید محاصره، نه تنها در رسانهها و حمایت از جنبشهای خیابانی، بلکه از طریق اقدامات تروریستی است که مشخص شده است برخی کشورهایغربی، «تل آویو» و پایتختهای عربی حوزه خلیج فارس، در آنها دست داشتهاند. آن هم پس از اینکه همه این طرفها و کشورها با هم در تمام پروژهها و طرحهای خود در سوریه، لبنان، یمن و عراق شکست خوردند؛ طرحهایی که مدتها خود را برای اجراییشدنشان آماده کرده بودند.
همه میدانند که این کشورها، علاوه بر لیبی، سومالی و سایر کشورهای عربی، مورد اهتمام رئیسجمهور ترکیه هستند؛ نه تنها از نظر سیاسی، نظامی و امنیتی، بلکه از نظر ایدئولوژیک و نزدیک بودنشان به «اخوان المسلمین»، که علیرغم تعهدات این جنبش به عربستان سعودی، امارات، مصر و «اسرائیل»، از آنها خواست تا روابط خود را با اسلامگرایان قطع کنند. تا این گونه جلوه دهد که گروههای مسلح اعم از میانهرو و افراطی که در سوریه و لیبی حضور دارند، زیر چتر اخوان نیستند!
در حالی که همه میدانند این جنبش در دایره منافع ترکیه بوده و هست؛ صرف نظر از اینکه السیسی چقدر به آن اعتراض کرده است. این مخالفتها برای اردوغان مهم نیست، به ویژه پس از شکست اجلاس سران کشورهای عربی به دلیل مواضع رژیمهای عربی حوزه خلیج فارس که مهمترین آنها موضع محمد بن سلمان بود. همه ما به یاد داریم که بن سلمان با «هوش» خود و به توصیه پزشکانش در اجلاس الجزائر شرکت نکرد؛ اما ظاهراً در تعطیلات به سر میبرد که با هواپیمای شخصی خود به بالی اندونزی رفت که به نسبت ریاض-الجزائر دو برابر فاصله داشت.
آخرین متغیر مهم بر روی تحولات اوکراین قابل بررسی است؛ موضوعی که با توجه به پیامدهای آن بر روابط رئیس جمهور اردوغان با «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه و مانورهای بینالمللی و منطقهای سابق در پرتو فقدان علاقه اعراب و توجهات بین المللی در بحران فراموششده سوریه مهم است. این قضیه شامل عراق، لیبی، یمن و حتی لبنان هم میشود، کشورهایی که گویی همه روی آینده سناریوهای احتمالی در ایران شرط میبندند و ما هم میدانیم که چی کسی این سناریوی مشابه را برای سوریه نوشت و در آن اجرا کرد؛ همانان میخواهند آن را در ایران نیز تکرار کند. همه میدانند که هرکس سناریوی بحرانسازی را برای دمشق نوشته و در سوریه اجرا کرده است، می خواهد آن را در ایران که همسایه ترکیه است، همانند همان سوریه و عراق تکرار کند؛ اردوغان نیز از تحولات بهار عربی تاکنون محاسبات خود را در این زمینه قرار داده است. او حتی زمانی که از الحاق شمال سوریه و عراق به ترکیه صحبت میکرد، به این بهانه که این بخشی از نقشه پیمان ملی ۱۹۲۰ بوده است، به گفته او «تاریخ باید تکرار شود»؛ تمام اقدامات اردوغان سالهاست با همین تفکر منفور پیش میروند.
با این حال، تلآویو نه تنها برای عادی سازی روابط با آنکارا، بلکه به این دلیل که بزرگترین منتفع از سخنان و اقدامات رئیس جمهور اردوغان در ده سال گذشته بوده و هنوز هم هست، خوشحال و مسرور است. بعد از اینکه رژیمهای عربی خلیج فارس از ابتدا به طور مستقیم یا غیرمستقیم به اردوغان چراغ سبز نشان دادند و الان هم همین کار را میکنند!