همزمان با مشخص شدن نتایج 25 انتخابات کنست رژیم صهیونیستی و قطعی شدن پیروزی جناح راستگرا به رهبری «بنیامین نتانیاهو»، سران و رهبران احزاب چپ ـ میانهرو، پیکان حملات خود را به سوی «یائیر لاپید» نخستوزیر موقت رژیم صهیونیستی نشانه رفتهاند و از وی به عنوان عامل اصلی شکست این ائتلاف در انتخابات اخیر کنست اسرائیل نام میبرند.
در همین راستا، «مرآو میخائیلی» رهبر حزب چپگرای کارگر در نخستین موضعگیری خود پس از اعلان نتایج انتخابات، ضمن حمله به لاپید مدعی شد که او در خلال انتخابات قصد داشت تا ما را از روی زمین محو کند.
«بنی گانتس» رهبر ائتلاف "اردوگاه دولت" و وزیر جنگ کابینه حاضر نیز به طور تلویحی یائیر لاپید را متهم ردیف اول شکست ائتلاف تحت رهبریاش در انتخابات 10 آبان معرفی کرد.
لاپید و شکست جناح چپ ـ میانهرو؛ چرا و چگونه؟
شکست ائتلاف تحت رهبری لاپید در شرایطی رقم خورده است که این جناح در قیاس با ادوار اخیر انتخاباتهای برگزار شده در سرزمینهای اشغالی، از اختلاف آرای به مراتب کمتری با جناح رقیب برای قبول شکست در انتخابات برخوردار بوده است اما در کمال تعجب حتی این کاهش اختلاف نیز باعث موفقیت جناح چپ ـ میانهرو نشد و در میان حیرت همگان این نتانیاهو و متحدانش بودهاند که علیرغم شرایط دشوارتر توانستهاند پیروزی در انتخابات را به سود خود رقم زنند.
در انتخابات روز سهشنبه هفته گذشته، احزاب راستگرای تحت رهبری نتانیاهو در مجموع موفق شدند تا 2.360.757 رأی شرکتکنندگان در انتخابات را کسب نمایند و در جناح مقابل احزاب چپ ـ میانهرو تحت رهبری لاپید توانستند تا 2.331.620 رأی را به سود خود اختصاص دهند. این بدین معناست که اختلاف آرای 2 جناح به کمتر از 30 هزار رأی رسیده بود اما در این شرایط نتانیاهو موفق شد تا با کسب 65 کرسی یعنی 10 کرسی بیشتر از جناح رقیب، صندلی نخستوزیری رژیم صهیونیستی را از زیر پای لاپید بیرون بکشد.
برای فهم اهمیت این مسئله تنها کافی است بدین نکته اشاره کنیم که در انتخابات آوریل 2019، جناح نتانیاهو توانسته بود تا 233 هزار رأی از جناح رقیب به رهبری بنت ـ لاپید بیشتر رأی بیاورد اما با این وجود از تشکیل کابینه و کرسی نخستوزیری بازماند. اما دلیل این شکست را بیش از هر چیز میبایست در توانایی نتانیاهو در سازماندهی و ایجاد اتحاد در میان احزاب راستگرا و در مقابل ناکامی لاپید در سر و سامان دادن به احزاب تحت رهبری خود مورد بررسی قرار داد.
برای فهم نحوه برگزاری انتخابات کنست در سرزمینهای اشغالی ذکر 2 نکته ضروری به نظر میرسد:
براساس قانون انتخابات، هر حزب برای کسب حدّ نصاب لازم به منظور ورود به کنست، نیازمند آن است تا حداقل 3.25 درصد مجموع آرا (معادل 4 کرسی از مجموع 120 کرسی کنست) را به خود اختصاص دهد تا بتواند مجوز ورود به کنست را به دست آورد. در حقیقت هیچ حزبی با کمتر از 4 کرسی نمیتواند به پارلمان رژیم صهیونیستی راه پیدا کند. در انتخابات اخیر هر حزب برای ورود به کنست میبایست حداقل 154.820 رأی (معادل رأی لازم برای کسب 4 کرسی) را از آن خود میساخت تا بتواند به پارلمان اسرائیل وارد شود.
براساس ساختار انتخابات در سرزمینهای اشغالی، احزاب سیاسی مجازند تا با امضای توافقنامههایی قبل از برگزاری انتخابات زمینهای را فراهم آورند تا خردهآرای اضافه خود را با یکدیگر تجمیع نمایند تا در صورتی که مجموع آرای اضافه 2 حزب به میزان یک کرسی رسید بتوانند تعداد صندلیهای خود را در کنست افزایش دهند. این امر در نهایت به هر جناح کمک میکند تا از حداکثر آرای کسبشده خود به شکلی بهینه استفاده و از هدررفت آن جلوگیری کند.
بی تفاوتی، پاشنه آشیل لاپید در انتخابات کنست
لاپید برای پیروزی در این انتخابات، تنها کافی بود تا زمینه تحقق 2 اتحاد زیر را در میان بلوک احزاب تحت رهبری خود رقم میزد؛ امری که وی در تحقق آن اهمال کرد تا در نهایت از سوی متحدان خود به عنوان عامل شکست این ائتلاف چپ ـ میانهرو در انتخابات اخیر معرفی شود. لاپید همچنین با تحقق تنها یکی از دو ائتلاف زیر به احتمال فراوان میتوانست مانع از بازگشت مجدد نتانیاهو به قدرت شود، اما حتی در دستیابی به این هدف نیز بازماند.
1. اتحاد مرتص و کارگر
از جمله پیامدهای نتایج انتخابات روز سهشنبه گذشته کنست رژیم صهیونیستی، عدم توفیق حزب چپگرای «مرتص» به رهبری «زاهاواه گال اون» در ورود به پارلمان اسرائیل است. این نخستین بار از زمان تأسیس حزب مرتص در 3 دهه گذشته است که نمایندگان این حزب از ورود به کنست باز میمانند.
مرتص در صورت ائتلاف با دیگر حزب چپگرای حاضر در انتخابات یعنی حزب کارگر میتوانست ضمن کسب حدّ نصاب لازم به منظور ورود به کنست، 4 کرسی از جناح نتانیاهو بکاهد تا بدین شکل مجموع آرای راستگرایان به 60 کرسی تقلیل پیدا کند. مرتص حتی در صورت عدم اتحاد با حزب کارگر نیز میتوانست با کسب تنها 4 هزار رأی بیشتر، ورود خود به کنست را قطعی و نتانیاهو و متحدانش را از تشکیل کابینه بازدارد. در حقیقت در انتخابات اخیر تنها 4 هزار رأی بیشتر یک حزب در اردوگاه لاپید میتوانست مانع از به قدرت رسیدن مجدد نتانیاهو و متحدانش شود و وضعیت را حداقل به سوی برگزاری ششمین انتخابات متوالی رهنمون سازد.
2. اتحاد احزاب عربی
از جمله دیگر دلایل مهم در شکست جناح چپ ـ میانهرو در انتخابات حاضر را میبایست شکاف و انشقاق در میان احزاب عربی حاضر در انتخابات کنست رژیم صهیونیستی دانست که برخلاف حضورشان در قالب یک ائتلاف واحد در سال 2021 و کسب 15 کرسی، این بار به دلیل اختلاف نظرها بر سر مشارکت یا عدم مشارکت در قدرت، در قالب 3 فهرست مجزا وارد عرصه رقابتها شدند. ثمره شکاف در اردوگاه احزاب عربی، از دست دادن حداقل 3 کرسی و ریختهشدن آرای این جریان به حساب جناح رقیب به رهبری نتانیاهو بود.
در صورت ائتلاف تمامی 3 فهرست عربی حاضر در انتخابات یعنی «رعم»، «بلد» و «فهرست مشترک عربی» تعداد کرسیهای احزاب عربی از 10 کرسی کنونی تا 13 کرسی افزایش مییافت.
عدم تمایل حزب «بلد» به رهبری «سامی ابوشهاده» به منظور امضای پیمان تجمیع آرا با «فهرست مشترک عربی» به رهبری «ایمن عوده» و «احمد طیبی» سبب شد تا علاوه بر آنکه بلد نتواند حدّ نصاب لازم به منظور حضور در کنست را کسب کند، آرای اضافه احزاب عربی از جمله تمامی 138 هزار رأی هواداران حزب بلد عملاً به هدر رود و به حساب اردوگاه رقیب واریز شود.
حزب بلد در عین حال برای ورود به کنست تنها به کسب 21 هزار رأی بیشتر نیاز داشت تا بتواند مجوز ورود به کنست را به دست آورده و 4 کرسی کنست را به خود اختصاص دهد. در صورت ائتلاف حزب بلد با فهرست مشترک عربی، انتظار میرفت تا این اتحاد بتواند به جای 5 کرسی، 8 کرسی را از آن خود سازد تا بدین شکل تعداد صندلیهای جناح نتانیاهو در پارلمان رژیم صهیونیستی را 3 کرسی دیگر کاهش دهد.
اما در بهترین سناریو در صورتی که لاپید موفق میشد تا زمینه تحقق دو ائتلاف مرتص و کارگر از یک سو و دو حزب عربی بلد و فهرست مشترک عربی را از سوی دیگر رقم زند میتوانست تا تعداد کرسیهای ائتلاف تحت رهبری خود (در کنار حزب بلد) را تا 7 کرسی افزایش دهد و به عدد 58 برساند. لاپید حتی در صورت تحقق سناریوی فهرست واحد عربی متشکل از رعم، فهرست مشترک عربی و همچنین اعلان حمایت حزب بلد از نامزدی وی به عنوان نخستوزیر، میتوانست تعداد کرسیهای خود را به 62 افزایش و عملاً کابینه جدید رژیم صهیونیستی را تشکیل دهد.
اما در سمت مقابل، توانایی نتانیاهو در اداره و مدیریت روند مذاکرات احزاب تحت ائتلافش سبب شد تا جریان راست افراطی به رهبری «بن گویر» که در انتخابات سال 2020 تنها موفق به کسب 19 هزار رأی شده بودند و حتی مجوز ورود به کنست را به دست نیاورده بودند این بار بتوانند بیش از 516 هزار رأی را از آن خود سازد. نتانیاهو در سایه قدرت بالای سازماندهی جناح خود موفق شد تا حداقل هدررفت آرا 64 کرسی کنست را به سود خود و ائتلاف تحت رهبریاش رقم زند.
تقویت نژادپرستی، ثمره انتخابات 2 کنست اسرائیل
نتایج انتخابات اخیر رژیم صهیونیستی واجد یک معنی مهم و پنهان در ادراک جامعهشناختی الگوهای رأیدهی ساکنین سرزمینهای اشغالی نیز بوده است که از چشم ناظران سیاسی مغفول مانده است و آن این که یهودیان ساکن در سرزمینهای اشغالی از هرگونه کابینهای که در آن اعراب در قدرت شراکت داشته باشند متنفرند و در صورت مواجهه با چنین کابینهای آن را از قدرت به زیر خواهند کشید.
در حقیقت در انتخابات اخیر، ساکنین سرزمینهای اشغالی همه چهرههای سیاسی و احزابی را که به اتحاد با اعراب برای تشکیل کابینه قبلی دست زده بودند مجازات کردند و در عوض با دادن رأی بالا به احزاب نژادپرست راست افراطی به رهبری «ایتامار بن گویر» و «بتصلائل اصموطریچ» نشان دادند که تا چه حد از قدرتگیری و مشارکت سیاسی اعراب متنفرند.
عدم ورود مرتص به کنست به عنوان حزبی که در میان احزاب یهودی اسرائیل از رویکرد متعادلتری در قبال اعراب برخوردار بوده و حتی در میان نامزدهای نمایندگی خود در پارلمان، همواره شخصیتهای عربی را نیز جای داده و همچنین عدم رأیدهی به «ایلت شکد» و ناتوانی حزب متبوع وی «خانه یهودی» به منظور ورود به کنست، نمونههای عینی از این واقعیت هستند که یهودیان صهیونیست هر فرد یا حزبی را که در طول 18 ماه اخیر در مشارکتدادن اعراب در ساختار تصمیمگیریهای سیاسی کابینه نفتالی بنت و یائیر لاپید نقش داشتهاند را مورد مجازات خویش قرار داده و در عوض به رویکردهای افراطی، متعصبانه و نژادپرستانه راستگرایان ضد عرب چراغ سبز نشان داده و آنها را وارد کنست کردهاند.
این واقعیت به وضوح بیانگر دورهای جدید از درگیری و تنش در داخل سرزمینهای اشغالی خواهد بود که در آن یهودیان افراطی تلاش خواهند کرد تا با تشدید فشارها بر جامعه عربی و فلسطینی، آخرین بازماندگان ملت فلسطین و اعراب 1948 را نیز در داخل سرزمینهای اشغالی بیرون کنند؛ امری که در صورت وقوع میتواند زمینهساز تسریع روند سومین انتفاضه سراسری فلسطینیان بر ضد رژیم صهیونیستی باشد.