«بسام ابوشریف» نویسنده و تحلیلگر فلسطینی در یادداشتی با پرداختن به موضوع انتخابات اخیر برگزاری شده در فلسطین اشغالی نوشت که پیروزی نتانیاهو در انتخابات موجب وضوح بیشتر شرایط حاکم خواهد شد و دیگر هیچ وضعیت خاکستری باقی نخواهد ماند. درست است که وی برای اثبات قدرت خود چه در مقابل جامعه صهیونیستی چه خارج از آن، حمامهایی از خون فلسطینیها به راه خواهد انداخت اما همین امر، موجب سرنگونی و فروپاشی رژیم صهیونیستی خواهد شد.
سردرگمی ناظران سیاسی از آینده رژیم صهیونیستی
در آغاز این یادداشت که در روزنامه «رأی الیوم» منتشر شده، آمده است: «حیرت و سردرگمی ناظران سیاسی از برگزاری انتخابات اسرائیل و اینکه چه کسی برنده این انتخابات خواهد شد، طولی نکشید. انتخابات به سرعت برگزار شد و نتایج به سرعت اعلام شد و اردوگاه نتانیاهو پیروز شد. اما تمام ناظرانی که پیش از برگزاری این انتخابات در سردرگمی بودند و نمیدانستند که دقیقا امور به کجا خواهد رسید، هم اکنون پس از اعلام نتایج انتخابات نیز دچار سردرگمی مشابهی شدهاند و نمیدانند که اوضاع چگونه پیش خواهد رفت و نتانیاهو چگونه با پیامدهای تمام توطئههایی که قبل از انتخابات صورت گرفت، بازی با ائتلافها و ضربه به برخی ائتلافها به نفع ائتلافهای دیگر بدون اینکه مبتنی بر پایههایی محکم باشد، رفتار خواهد کرد و همه میپرسند که چه خواهد شد!».
نویسنده در ادامه نوشت: «شکی نیست که شماری اکنون در حیرتند که پس از پیروزی نتانیاهو چه خواهد شد.(زمانی که می گوییم نتانیاهو، منظور ائتلافی است که وی با لیکود برای پیروزی در این انتخابات ایجاد کرد)».
نگارنده با اشاره به اینکه سردرگمی پس از اعلام نتایج انتخابات کمتر از سردرگمی پیش از این انتخابات نیست، تصریح کرد که ائتلاف هایی که نتانیاهو برای پیروزی در انتخابات ایجاد کرد، مبتنی بر بر پایه های محکمی نیست، بلکه شکننده است و ممکن است در هر لحظه در هنگام توزیع پستهای وزارتی منفجر شود. به همین ترتیب، باید گفت که توطئه های نتانیاهو و دیگران علیه ورود نامزدهای عرب در چارچوب یک فهرست واحد مبتنی بر پایههای محکمی نبود و بر اساس منافع و موقت بود که به زودی پایان خواهد یافت.
تقابل نتانیاهو با بایدن
به اعتقاد این نویسنده فلسطینی، «نتانیاهو خود را در تقابل آنچه که بایدن در خصوص راه حل دولتی عنوان کرده،ژ میبیند. هرچند که این اعلام ممکن است کاملا صوری باشد و ضامن تشکیل یک کشور فلسطینی حقیقی دارای حاکمیت کامل به پایتختی قدس نیست زیرا بایدن در عین حال، قدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخته است. با این وجود نتانیاهو خط بایدن در خصوص سازش و حل و فصل امور در خاورمیانه حتی صوری، را خطی قابل قبول نمیبیند. نتانیاهو پیشتر نیز معتقد بود که توافق اسلو پایان یافته است و زور حرف اول را در توافق میزند. لذا هر توافقی که اسرائیل با هر قدرت عربی منعقد کند و نیز عادی سازی بین اسرائیل و کشورهای خلیج فارس و عربستان سعودی را نتیجه قدرت اسرائیل می دانست نه تغییر موضع سیاسی این رژیمها و تمایل آنها و اسرائیل برای برقراری صلح . در همین راستا نیز گفته است: ما این توافق را با قدرت اسرائیل، تحمیل کردیم».
نویسنده در ادامه تصریح میکند که نتانیاهو این سخنان را با وجود آنکه ایالات متحده حتی در دوران ریاستجمهوری ترامپ تلاش میکرد که موضوع به توافقی بین دو طرف تبدیل شود، و موضوع از جانب طرف قویتر به طرف ضعیفتر تحمیل نشود، طرح میکرد. زمانی که خود نخستوزیر بود نه فقط اکنون. وی در همان زمان نیز کرانه باختری را یهودا و سامره میدانست و شهرکسازی در کرانه باختری را حق صهیونیستها میدانست زیرا این زمین را خداوند به قوم یهود اعطا کرده بود!
به اعتقاد نویسنده، دلیل آنکه دولت آمریکا در آن زمان نیز برخی امور را دستکم در ظاهر در مقابل نتانیاهو رعایت میکرد برای حسابوکتاب و منافع خود در منطقه بود زیرا نمیخواست که همپیمانان عربش در طرف مقابل، آبرویشان در مقابل ملتهایشان و منطقه برود. لذا آمریکا میخواهد که حداقل خردههای از این سفره را به این عربها بدهد و تا حدودی از متحدان خود در طرف مقابل، یعنی طرف سعودی و شورای همکاری خلیج فارس حفاظت کند.
در ادامه این یادداشت آمده است: «از سوی دیگر، نتانیاهو پیش از این و زمانی که در اپوزیسیون قرار داشت، از موضع اسرائیل در قبال جنگ روسیه و اوکراین به شدت انتقاد میکرد و خواستار موضعگیری شفاف در این زمینه بود و اسرائیل را به عدم اتخاذ مواضع صریح در برابر این جنگ متهم میکرد. جنگی که به اعتقاد نتانیاهو از سوی روسیه علیه اوکراین صورت گرفت و نه برعکس. این همان چیزی بود روابطی که پیشتر بین نتانیاهو و پوتین شکل گرفته بود، را کاملاً نابود کرد زیرا پوتین این را خیانت به توافقات قبلی میداند».
در ادامه این یادداشت آمده: «پوتین همچنین میبیند که آنچه نتانیاهو در زمان حمله به سوریه انجام داد، نوعی نقض تعهدات اسرائیل در قبال اوضاع در خاک سوریه بود. روسیه حقیقت موضع نتانیاهو را دریافت و فهمید که وی روسیه را فریب میداده و دروغ میگفته است. لفظی با خطوط قرمز موافقت میکرد اما عملا به آن پایبند نمیماند بلکه آنچه را که دولت ترامپ در انجام حملات خونین علیه سوریه به بهانههای مختلف میخواست، اجرا میکرد».
نویسنده در ادامه با تکیه به همین رویکرد نتانیاهو استدلال میکند که وی در حمایت از اوکراین مواضع تندتری اتخاذ خواهد کرد که باعث تخریب بیشتر روابط او با مسکو خواهد شد و این لزوماً به معنای تشدید حمایت روسیه از سوریه خواهد بود، زیرا سوریه در کنار روسیه و اردوگاهی که در تلاش برای ایجاد یک نظم بین المللی چندجانبه جدید با هدف تشکیل یک قطب قوی در خاورمیانه که از سوی نیروهای مخالف هژمونی آمریکا احاطه شده ، ایستاده است.
نتانیاهو با تندروی به حل و فصل مسائل خاورمیانه شتاب میبخشد
به اعتقاد بسام ابوشریف، نتانیاهو با این سیاست افراطی خود، سهم بزرگی در حل مسائل خاورمیانه خواهد داشت و سیاهی سیاهتر میشود و سفیدی، سفید تر و در این معادله دیگر جایی برای رنگ خاکستری باقی نخواهد ماند. این تحول به ویژه در سایه افشای توطئه همهجانبه آن علیه جمهوری اسلامی ایران و تلاش برای ایجاد اختلاف و هرج و مرج در جامعه آن برای از بین بردن نظام قدرتمند آن در قبال هژمونی آمریکا، تأثیر چشمگیری در رشد، توسعه و تشدید نیروهای محور مقاومت خواهد داشت.
نویسنده در ادامه تحلیل میکند که روی کار آمدن نتانیاهو از زاویهای دیگر، بازتابی از وضعیت خاورمیانه در راستای تبلور بیشتر قطب مخالف هژمونی آمریکا و تقویت توافق آمریکا و اسرائیل برای شعله ور شدن جنگهای مستقیم و غیرمستقیم کوچک ایالات متحده خواهد بود.
نتانیاهو مشت آهنین خود را به فلسطینیها نشان خواهد داد
بسام ابوشریف سپس نوشت: «اما در سطح فلسطینی، نتانیاهو تلاش خواهد کرد که اثبات کند قویتر است و مشت آهنین دارد و میتواند، توسعه و رشد مقاومت را که در دوران لاپید به صورت چشمگیری توسعه یافت، مهار کند. وی تلاش خواهد کرد که مردی قوی است و میتواند گسترش دامنه مقاومت را متوقف کند و بر آن فائق آید. لذا انتظار داریم که حمامهایی از خون در سایه شرایط داخلی اراضی اشغالی از سوی نتانیاهو به راه بیفتد. این امر، از یک سو، بخشی از اثبات قدرت نتانیاهو است و از سوی دیگر، برای حل مشکلات و درگیریهای جامعه اسرائیل، نیروهای سیاسی، باندها، مافیاهای آن، فساد و حاکمان فاسد صورت میگیرد اما این، به معنای نابودی مقاومت نیست..به معنای آن نیست که مردم فلسطین آرام خواهند گرفت. به معنای آن نیست که محور مقاومت برای پناه بردن به آتشبس در مقابل این خشونتی که نتانیاهو استفاده خواهد کرد، تلاش خواهد کرد».
نتانیاهو همه فلسطینیها را به مقاومت در قبال اشغالگری سوق خواهد داد
در ادامه این یادداشت آمده است: «چشم انداز روشن است؛ نتانیاهو و استفاده از زور بیشتر، این گسترش و تشدید بزرگ در بسیج مردمی فلسطین و رشد آگاهی و تمایل به مقاومت در مقابل اشغالگری را متوقف نخواهد کرد. بلکه بالعکس، من انتظار دارم که افزایش توسل به زور و توحش خونین علیه ملت فلسطین، آتش بیشتری را شعلهرو کند و بر صلابت مقاومت بیافزاید و جوان و غیرجوان را به مبارزه مسلحانه و مقابله با نیروهای اشغالگر سوق دهد. نیروهایی که تعادل و توازن خود را از دست خواهند داد همانطور که بینش، شجاعت و هرچیزی که پیشتر بر اساس آن سازماندهی شده بودند، از دست می دهند. زیرا کفه ترازو به هم میخورد و اسرائیل دیگر نخواهد فهمید که کجا باید با ضرباتی که مردم فلسطین وارد خواهند کرد، مواجه شود. این به معنای آن است که حکومت نتانیاهو همچنان متزلزل باقی خواهد ماند و اختلافات بین او و متحدانش چه در داخل کابینه و چه خارج از آن تشدید خواهد شد. این دوران، شاهد تشدید و گسترش مقاومت خواهد بود که در نهایت به فروپاشی و سقوط این حکومت منجر خواهد شد».
کابینه نتانیاهو؛ خانهای رو به ویرانی
به اعتقاد نگارنده، به طور کلی، با روی کار آمدن نتانیاهو، شرایط کنونی مانند ورود او به خانهای است که دیوارهایش غالب است و ستونهای آن شکافهای عمیقی دارد که آن را میلرزاند و هر لحظه ممکن است ویران شود. بنابراین تشدید خشونت علیه فلسطینیها از یک سو و مخالفانش در قدرت از سوی دیگر و درگیریهای او با دولت آمریکا و موضع روسیه در قبال مواضع اتخاذی نتانیاهو کمک زیادی به تعمیق این شکاف ها در ستونها و دیوارهای ساختمان دولتی که نتانیاهو در رأس آن قرار دارد، خواهد کرد. امری که موجب خواهد شد که این خانه در هرلحظه فرو بریزد.
آغاز تجزیه اسرائیل در دوران نتانیاهو
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است که تخریب این خانه، به معنای آغاز تجزیه اسرائیل و تبدیل آن به گلههایی از احشام متخاصم خواهد بود و چه بسا که درگیری مسلحانه نیز میان آنها روی دهد و همه اینها فرصتهای بزرگی را برای نیروهای مقاومت ایجاد میکند تا تلاشهای خود را با هم متحد کنند و گامی دقیق با برنامهریزی بیشتر بردارند. چه بسا که با این کار بتوانند اهدافی را نشانه بگیرند که این خانه را بلرزاند و آن را نابود کند.
نویسنده در خاتمه مینویسد: ما به وضوح میبینیم که این فرصت برای شکست دادن اسرائیل و بازگرداندن آن به حد دو اندازه طبیعیاش وجود دارد و اسرائیل در حد و اندازه کنونی، کاملا ساختگی و مصنوعی است. اسرائیل یک ابرقدرت نیست، اسرائیل یک نیروی شکست ناپذیر نیست بلکه قدرتی است که با یک جنگ مردمی مستمر در هر زمان و مکان، که در آن مردم فلسطین خود را از یک مردم محاصره شده به مردمی تبدیل کنند که اسرائیل را محاصره کند و نیروهای آن را از سرزمین اشغالی بیرون کند، شکست خواهد خورد».