نگاهی ولو گذارا به تحولات و حوادث سیاسی و اجتماعی در سراسر جهان از جمله در عراق، سوریه، افغانستان و در قاره آفریقا، آمریکای لاتین و حتی در خود جامعه آمریکا به خوبی نشان می دهد که مصداق های بارز نقض فاحش این حقوق اساسی بشری در درجه اول توسط خود آمریکا صورت می گیرد.
افغانستان
ایالات متحده و پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) تاکنون با شعارهای بشردوستانه اما به بهانه های مختلف میلیون ها دلار را برای نابودی افغانستان خرج کرده اند. ایالات متحده روزانه ۳۰۰ میلیون دلار در افغانستان برای ویران کردن این کشور هزینه کرده و اکنون بوسیله فشارهای مختلف برای کشتن افغانها از طریق گرسنگی استفاده میکند. آمارهای سازمان ملل متحد نشان می دهند که در جریان درگیریهای نظامی افغانستان طی ۲۱ سال گذشته بیش از ۳۶ هزار غیرنظامی قتل عام شدهاند؛ اینها نه جلوه بلکه ستونهای شکلگیری حقوق بشر آمریکایی است.
بطور مثال آمریکا در کابل با استفاده از هواپیمای بدون سرنشین یک حمله انجام داد که در آن ۷ عضو یک خانواده از جمله ۷ کودک کشته شدند.
نمونه های نقض حقوق بشر آمریکا در افغانستان بیشمار است. چند روز قبل از خروج فضاحت بار آمریکا و نیروهای ائتلافی از افغانستان بود که آمریکایی ها به روی غیرنظامیان در فرودگاه کابل تیراندازی کردند و بسیاری از افغانهای بیگناه را، کشتند.
عراق
در سال ۲۰۰۳ دولت ایالات متحده آمریکا به ریاست جرج بوش پسر، دو اتهام بینالمللی را متوجه دولت عراق ساخت: وجود سلاحهای کشتار جمعی شیمیایی در عراق و ارتباط دولت این کشور با تروریستهای القاعده؛ دو اتهامی که هیچ وقت اثبات نشد. درباره آمار کشته شدگان مستقیم و غیرمستقیم این جنگ ارقام مختلفی مطرح شده است که معتبرترین آمار مربوط به سازمان انگلیسی (Opinion Research Business) میباشد. مطابق این آمار و تنها تا سال ۲۰۰۷ یعنی ۴ سال پس از آغاز جنگ، یک میلیون و دویست هزار عراقی کشته شدند. نکته تاسفبرانگیز آنکه قریب ۴۰ درصد از این کشتهها را زنان و کودکان تشکیل میدهند.
دردناکترین بخش از خسارتهای این جنگ نابرابر، آمار خشونتها و تجاوزات جنسی به زنان و کودکان کشور عراق میباشد. حوادثی تاسفبرانگیز که برخی از اسناد و ویدیوهای آن به مرور زمان افشا شد. گزارشهای بینالمللی حاکی از آن است که سالانه بیش از ۴۰ هزار زن عراقی ربوده شده و توسط پیمانکاران آمریکایی به مقصدهای نامعلومی فروخته میشدند. بیش از ۱۰ هزار زن عراقی در زندانهای آمریکایی به سر میبردند که به ۹۵ رصد آنان تجاوز شده بود.
کودکان نیز از رفتارهای وحشیانه آمریکایی در امان نماندند؛ روزنامه گاردین افشا کرد که از آغاز جنگ تا سال ۲۰۰۵ سالانه ۱۵۰ کودک عراقی ربوده شده و با قیمتهای مختلفی در بازار سیاه به فروش میرسیدند. این آمار پس از سال ۲۰۰۵، ۳۰ درصد افزایش یافت.
ترور فرماندهان پیروزی یعنی ابومهدی المهندس و سردار حاج قاسم سلیمانی مصداق بزرگ نقض حقوق بشر از سوی آمریکاییها بود که در روز روشن در فرودگاه بغداد مرتکب این جنایت شنیع شدند.
از سال ۲۰۰۳ و آغازین ماههای حمله آمریکا، با شناختی که از حاج قاسم و ابومهدی پیدا کردند، در پی ترور این دو شخصیت باشند. بارها دست به اقداماتی زدند اما موفق نشدند تا اینکه به دستور دونالد ترامپ رئیس جمهور وقت آمریکا به صورت غیرقانونی و با نقض و تجاوز به حریم هوایی کشور عراق به صورت غافلگیرانه و ناجوانمردانه فرزند عراق ابومهدی المهندس و میهمان عراق حاج قاسم سلیمانی را به شهادت رساندند.
سوریه
اگر آمریکا کوچکترین اهتمامی به حقوق بشر در سوریه داشت با سادهترین حقوق آنها یعنی غذا، بهداشت و درمان و حق کودکان شیرخواره برای شیرخشک، مبارزه نمیکرد و کودکان سوریه را از شیرخشک محروم نمیکرد. اگر آمریکا کوچکترین توجهی به حقوق بشر داشت در قالب آنچه قانون «سزار» نامیده میشود دست به اقدامات خصمانه علیه سوریها نمیزد. اگر آزادی بشر برای تعیین سرنوشت از نظر آمریکا مفهوم داشت دست به جنایات کوردلانه علیه سوریها نمیزد.
آمریکا منابع سوری را غارت میکند و آنها را مورد چپاول قرار میدهد. چاههای نفت و گاز آنها را برای خود مورد استفاده قرار میدهد، محصولات کشاورزی سوریها را میسوزاند، اراضی آنها را اشغال میکند، حامی تروریستهای تکفیری است و این تروریستها را به هرآنچه برای طولانی کردن بحران سوریه و درازمدت کردن حضور این تروریستها لازم است، در مناطقی که تحت اشغال آنهاست، تجهیز میکند.
آمریکا سوریها را از خانههایشان و روستاهایشان بیرون میکند و بافت جمعیتی و جغرافیایی آن را تغییر میدهد. همه شعارهای مربوط به حقوق بشر و آزادی مشتی لفاظی برای مصرف خارجی است و هیچ ارزشی ندارد.
نقش آمریکا در کشتار مردم یمن
جنگ علیه یمن با تصمیم واشنگتن به راه افتاده است و این نشان میدهد که آمریکا حامی ائتلاف سعودی-اماراتی برای کشتن یمنیها و ویرانی منابع آن است. از سال ۲۰۱۵، آمریکا میلیاردها دلار تسلیحات، آموزش و پشتیبانی لجستیکی به عربستان سعودی و امارات ارائه کرده است.
ایران
تحریم های اقتصادی ظالمانه آمریکا علیه ملت ایران در چهار دهه گذشته و آثار آنها از جمله عدم واردات دارو، مواد غذایی، فروش نفت، جلوگیری از سوخت گیری پرواز های هوایی - با وجودنقض آشکار کنوانسیون های بین المللی مربوطه - تبادلات پولی و بانکی را می توان به عنوان موارد متعدد از نقض حقوق بشر نام برد که وقتی در کنار ساقط کردن هواپیمای مسافری ایران در خلیج فارس قرار گیرد، گویای میزان و عمق اقدامات جنایتکارانه و ضد حقوق بشری علیه ملت ایران است.
باید توجه داشت این تحریم ها به بهانه فشار بر دولت ها، بجر اینکه بر اقتصاد کشور و ایجاد تورم و عدم دسترسی افراد جامعه بر مایحتاج روزمره و دارو جهت بیماران، تاثیر دیگری نداشته و ندارد. این تحریم ها هیچ گونه توجیه عقلانی ندارد و تنها سلب حق حیات اتباع کشورهای مختلف پس نقض آشکار حقوق بشر است و جامعه جهانی به جای همکاری با دولت امریکا بطور اجماع اگر در مقابل این گونه اقدامات و قدرت طلبی بایستد، در جهان صلح و آرامش حکم فرما خواهد بود.
جنگ ویتنام
مسلماً مرگبارترین جنگ در تاریخ آمریکا در ویتنام رخ داد اما درگیری دو دهه طول کشید که به «کامبوج» و «لائوس» نیز سرایت کرد. تعداد غیرنظامیان ویتنامی بیش از دو میلیون کشته برآورد میشود و ۱.۸ میلیون نفر دیگر در جریان جنگ کشته شدند. حدود ۱۸.۲ میلیون گالن عامل سمی «نارنجی» از سال ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۱ از هواپیماهای جنگنده آمریکایی شلیک شد. دولت ویتنام اعلام کرد که ۴۰۰ هزار نفر در اثر این مواد شیمیایی کشته شدهاند و ۵۰۰ هزار کودک با معلولیت مادرزادی متولد شدند. در حالی که جنگ داخلی کامبوج باعث کشته شدن ۳۰۰ هزار نفر شد، جنگ داخلی لائوس باعث کشته شدن بیش از ۶۰ هزار نفر شد؛ این باعث شد که تلفات این قتل عام به تقریباً ۴.۲ میلیون نفر برسد.
بمب اتمی و کودتای جنگ سرد
آمریکا به همراه متحدان خود در انگلیس و فرانسه، در جنگ جهانی دوم با شوروی سابق در برابر آلمان پیروز شدند اما این پایان جنگ بود که قتل عام آمریکا علیه ژاپن در اقیانوس آرام و استفاده از بمب اتمی را رقم زد. تلفات ژاپنیها در نبرد «اوکیناوا»، بزرگترین و خونینترین نبرد جنگ جهانی دوم، حدود ۱۱۰ هزار نفر بود.
بر اساس گزارش «ائتلاف جهانی جامعه مدنی»، کمپینی بینالمللی برای نابودی سلاحهای هستهای، آمریکا برای پایان دادن به همه چیز، در سال ۱۹۴۵ دو بمب اتمی بر روی ژاپن شلیک کرد که در «هیروشیما» ۱۴۰ هزار نفر و در «ناکازاکی» ۷۴ هزار نفر کشته شدند.
آمریکا سپس دامنه خود را به آمریکای جنوبی، خاورمیانه، اروپای غربی و آسیای دور گسترش داد. اولین جنگ نیابتی در دوران جنگ سرد در کره از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ رخ داد که بیش از ۹۳۰ هزار کرهای و نیروهای چینی کشته شدند.
در بخش غیرنظامی، بیش از یک میلیون و ۵۵۰ هزار نفر از کره شمالی جان خود را از دست دادند، در حالی که ۹۹۰ هزار نفر از کره جنوبی کشته شدند و تعداد کشته ها به نزدیک به ۳.۵ میلیون نفر رسید.
آمریکای مرکزی و جنوبی
آمریکا بارها و بارها در کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی مداخله مستقیم داشته است. در سال ۱۹۰۱ ایالات متحده به کلمبیا وارد شد. یک سال بعد به پاناما حمله کرد. ۱۹۰۴ پس از پیروزی در کوبا، واشنگتن دکترین مونرو را در دستور کار خود قرار داد و به عنوان پلیس جهانی وارد آمریکای مرکزی شد.
سال ۱۹۰۵ بعد از جنگ علیه هندوراس وارد جنگ با مکزیک شد و در سال ۱۹۰۷ پس از نبرد با نیکاراگوئه وارد دومینیکن شد. پس از چهار سال قیام ضد آمریکایی مردم در فیلیپین را سرکوب کرد و به مداخله در چین پرداخت. سال ۱۹۱۲ دوباره به پاناما و هندوراس حمله کرد. ۱۹۳۳ بود که آمریکا رسماً نیکاراگوئه را تبدیل به مستعمره خود کرد و از سال ۱۹۱۴ تا ۱۹۳۴ نیروهای آمریکایی هائیتی را تحت اشغال خود درآوردند. دومینیکن نیز به مدت هشت سال تحت تصرف آمریکا درآمد و پس از آن بود که به پاناما، کاستاریکا و هندوراس و گواتمالا حمله کرد. آمریکا در سالهای ۱۹۲۴ تا ۱۹۳۴ به چین و پس از آن به السالوادور و نیکاراگوا حمله کرد
آمریکا در طول جنگ سرد با کشورهای آمریکای مرکزی و جنوبی به عنوان حیاط خلوت خود رفتار میکرد.ک ودتای «گواتمالا» در سال ۱۹۵۴، «جاکوبو آربنز»، رئیس جمهور منتخب گواتمالا را با حمایت آمریکا برکنار کرد و «کارلوس کاستیلو آرماس» را بر سر کار آورد. گواتمالا در سه دهه بعد درگیر جنگ داخلی شد و ۲۰۰ هزار نفر کشته شدند
کودتای ۱۹۷۳ شیلی که دولت اتحاد مردمی «سالوادور آلنده» را سرنگون کرد، «آگوستو پینوشه» را با حمایت آمریکا به قدرت رساند.
آمریکا بیش از ۱۲۰ میلیون دلار تجهیزات نظامی تنها در سالهای ۱۹۷۷ و ۱۹۷۸ به عنوان بخشی از عملیات «کندور» به آرژانتین فروخت که باعث تلفات دستکم ۶۰ هزار نفر شد..
راسیزم آمریکایی و تلاش برای محو آفریقا
نژاد پرستی آمریکایی به دنبال محو یک قاره بوده است. با آنکه در اوایل دهه ۶۰ میلادی جان اف کندی حمایت آمریکا از آفریقا را اعلام کرد اما طبق اسناد و مدارک موجود، آنچه که در آفریقا از طرف آمریکا هدایت شده، یک نسل کشی تمام عیار بوده است.
راسیزم یا نژادپرستی اعتقاد داشتن بر این است که اختلاف های موجود بین نژادهای مختلف انسان تعیین کننده پیشرفت های فردی و فرهنگی بوده و غالباً با این دیدگاه همراه است که نژاد خود فرد برتر از نژادهای دیگر است. سردمداران آمریکا در دهه ۷۰ معتقد به عدم کارایی آفریقایی ها در اداره امور مربوط به خود بودند. هنری کیسینجر یکی از سیاست مداران آمریکایی بود که بیشترین نقش در تهیه و تدوین سیاست های آمریکا در قبال جمعیت جهان و به خصوص آفریقا را داشته است.
کیسینجر با تمرکز بر روی آفریقا برنامه ای را تهیه و به اجرا گذاشت تا از طریق آن نژاد سیاه را که به عقیده او مخل امنیت ملی آمریکا بود (و یا در آینده خواهد شد) به شدت ضعیف کرده و یا از روی زمین محو کند.
ایجاد جنگ های داخلی و قبیله ای در آفریقا و تامین تسلیحات این جنگ ها، تشویق سقط جنین، اشاعه بیماری های مختلف در آفریقا که شدیدترین آنها و تاثیرگذارترین آنها در پاک سازی جمعیتی بیماری ایدز است بخشی از برنامه های کیسینجر بود. در واقع کیسینجر یک برنامه نسل کشی غیر حضوری برای آفریقا نوشت و اجرا کرد. آمریکا بدون حضور نظامی در آفریقا بیشترین تلفات جمعیتی را در این قاره موجب شد. لیبریا، غنا، اوگاندا، آنگولا و کنگو بیشترین صدمات را از سیاست های آمریکا در آفریقا به خود دیده اند.
آمریکا
حقوق شهروندان آمریکا از جمله رنگین پوستان، مسلمانان و یا آسیایی ها در خاک خودشان هم نقض می شود.
اولین کشور بزرگ جهان که مدعی دفاع از حقوق بشر است و مدعی است که این حقوق را برای دیگران به ارمغان می آورد، نه تنها درکی از مشکلات مردم کشورهای دیگر و حتی کشور خودش ندارد. دو سال از ۲۵ مه ۲۰۲۰، مرگ «جورج فلوید»، شهروند سیاهپوست به دست پلیس شهر «مینیاپولیس» ایالت «مینه سوتا» میگذرد؛ اما سیاهپوستان آمریکایی هنوز هم نمیتوانند نفس بکشند!
سال گذشته یکی از مرگبارترین سالهای ثبت خشونت پلیس بود. پلیس آمریکا در سال ۲۰۲۱ به طور متوسط روزانه سه آمریکایی را کشت که بیشتر قربانیان سیاهپوست بودند. خشونت پلیس عامل اصلی مرگ در میان مردان جوان سیاهپوست در آمریکاست و سیاهپوستان غیرمسلح سه برابر بیشتر از سفیدپوستان غیرمسلح هدف تیراندازی پلیس قرار میگیرند.
نکته پایانی
کارشناسان و صاحب نظران غربی و شرقی وقتی به موضوع حساس حقوق بشر در جهان می رسند، نمی توانند چشم خود را از موارد نقض و سوء استفاده از آن توسط آمریکا و در واقع در سیستم های نئولیبرال امروزی ببندند، چون به خوبی می دانند که آمریکا علاوه بر نقض حقوق بشر به بهانه دفاع از آن در کشورهای دیگر به خشونت دامن می زند تا به اهداف سیاسی و اقتصادی خود دست یابد.
آیا حقوق بشر و آزادی بیان در عرف دولت آمریکا و مفاهم آن جایی دارد یا هر آنچه از طرحهای هالیوودی درباره حقوق بشر و آزادی میشنویم، ابزاری از سوی آمریکا برای دخالت در امور داخلی دیگر کشورها و کشورهای مخالف با سیاستهای آمریکاست؟
آیا اصولاً تفاوت اساسی میان رئیس جمهور دموکرات یا جمهوریخواه وجود دارد یا هر دوی آنها دو روی یک سکه تروریسم خونبار هستند که کاملکننده طرح قبلی هستند و هر دو ویرانگر هستند با شدت بیشتر یا کمتر؟
کوتاه سخن اینکه موارد نقض حقوق بشر توسط آمریکا به دلیل اتخاذ سیاست یکجانبه گرایی و حتی اعمال تحریم های اقتصادی علیه ملت های دیگر در جهان و حتی حملات نظامی به کشورهای آنها کم نیست، چون این تحریم ها تاثیر منفی زیادی بر ملت های جهان برجای گذاشته و شهروندان در کشورهای مختلف را از بسیاری از حقوق خود محروم کرده است.