با خروج ناگهانی و پر هرج و مرج آمریکا از افغانستان در ماه اوت (مرداد)، چهره کریه فقر و گرسنگی بیش از پیش بر جامعه افغانستان سایه انداخته است.
تصویر این روزهای افغانستان در پی خروج واشنگتن پس از ۲۰ سال اشغال، همراه است با نومیدی، گرسنگی و رنج مادران و پدرانی که از بیم نان، کودکانشان را می فروشند و دخترکان، در ازای مبلغی ناچیز که شاید بتواند به زنده ماندن دیگر اعضای خانواده کمک کند، قربانی سرنوشتی می شوند که بیگانگان غربی-آمریکایی برایشان رقم زده اند.
سی ان ان اگرچه تلاش می کند این وضعیت اسفبار را به قدرت گرفتن دوباره طالبان در افغانستان و فرهنگ حاکم بر این کشور گره بزند، اما اشاره نمی کند که این شرایط غم انگیز مردم و کودکان افغان، در واقع بخشی از نتایج مصیب بار آتش جنگ ۲۰ ساله و خانمان سوزی است که امریکایی ها و هم پیمانانش در افغانستان براه انداختند.
«پروانه مالک»، دخترکی ۹ ساله با چشمانی تیره و گونه هایی گلگون است که هر روز صدای بازی های کودکانه و خنده هایش در کنار چند کودک همبازی، از فضایی غبارآلود کمی آن سوتر از خانه ای بسیار محقر با دیوارهای گِلی به گوش می رسد؛ او اما نمی داند که این شادی و خنده های کودکانه قرار است به زودی و شاید برای همیشه تمام شود.
یک روز وقتی از بازی به خانه برمی گردد، ناگهان خنده از روی لبانش محو می شود وقتی متوجه می شود در ازای مبلغی ناچیز به خانواده اش، باید همه شادی ها و رویاهای کودکی اش را رها کند و همراه مردی کهنسال، خانه گِلی پدر را ترک کند . خانه او کلبه ای است کوچک با دیوارهای گِلی؛ جایی که شاید اکنون تداعی سرنوشت سیاهش باشد. به او گفته اند در ازای مبلغی پول به یک مرد غریبه فروخته شده است.
پروانه بهت زده به پیرمرد خریدار نگاه می کند. مردی که او را خریده، ۵۵ سال دارد و برای کودک ۹ ساله "پیرمردی" است با ابروهای سفید و ریشی پرپشت. پدر و مادر به پروانه سپرده اند اگر می خواهی در خانه جدید تنبیه نشوی، حرف شنو باش.
اینها گوشه ای از داستان پروانه ای است که سهمش از زندگی این روزهای افغانستان، اندک پولی بود که خریدار این کودک به والدینش داد.
عبدالمالک پدر پروانه و مادر او می گویند چاره ای غیر از فروش دخترشان نداشتند. آنها چهار سال است که در اردوگاه آوارگان افغان در ولایت "بادغیس" (ولایتی در شمالغرب افغانستان) زندگی میکنند و تاکنون با کمکهای بشردوستانه و مشاغلی با دستمزد اندک تاب آورده اند. اما از زمان خروج ناگهانی واشنگتن از افغانستان و به قدرت رسیدن طالبان در ۱۵ اوت (۲۴ مرداد) زندگی روی سخت تر خود را به آنها نشان داده است.
با قطع کمک های بین المللی و فروپاشی اقتصادی دولت افغانستان، افرادی همچون خانواده پروانه دیگر حتی قادر به تامین مایحتاج اولیه هم نیستند. پدر پروانه می گوید قبل از او، دختر ۱۲ ساله خود را هم فروخته است.
پروانه یکی از صدها هزار کودکی است که با عمیق تر شدن بحران انسانی در افغانستان در ازای اندکی پول به ازدواج تن می دهد. به گفته فعالان حقوق بشر گرسنگی و فقر برخی خانواده های افغانستان را ناگریز به گرفتن تصمیماتی اندوهناک سوق داده و این امر به ویژه با فرارسیدن سرمای بی رحم افغانستان و ترس خانواده ها برای پیدا کردن نان، بیشتر شده است.
«محمد نعیم ناظم» فعال حقوق بشر مستقر در بادغیس می گوید: «روز به روز بر تعداد خانواده هایی که فرزندانشان را در ازای اندکی خوراک می فروشند افزوده می شود». به گفته وی خانواده ها به دلیل کمبود غذا و کار چاره دیگری پیش روی خود نمی بینند.
عبدالمالک پدر پروانه در گفت و گو با سی.ان.ان می گوید شب ها نمی تواند بخوابد. او تعریف می کند که چگونه پیش از فروش پروانه به آن پیرمرد ۵۵ ساله از احساس گناه، شرم و نگرانی یک شبه پیر و شکسته شده است.
او توضیح می دهد که سعی خود را کرده بود کودکش را نفروشد. حتی برای پیداکردن کار به مرکز ولایت بادغیس هم رفته بود، اما از آنجاکه "پول زیادی" از بستگان قرض گرفته بود و همسرش هم دیگر نمی توانست از همسایه ها نان قرض کند، مجبور به فروش پروانه اش شده است.
او به سی ان ان گفت: ما یک خانواده هشت نفره هستیم. چیزی برای فروش غیر از دخترم نداشتم، باید پولی داشته باشم تا بقیه کودکانم زنده بمانند.
عبدالمالک اما خوب می داند که پول حاصل از فروش دخترکش تنها برای چند ماه خانواده را سرپا نگه می دارد و باید خیلی زود چاره ای دیگر بیاندیشد.
دخترک اما تا آخرین لحظه امیدوار بود نظر والدینش را تغییر دهد. او رویای معلم شدن داشت و نمی خواست مدرسه را رها کند. هرچند التماس و تمناهایش درنهایت بیهوده ماند.
«قربان» که نام همان پیرمرد خریدار پروانه است، بالاخره روز ۲۴ اکتبر (۲ آبان) در ازای ۲۰۰ هزار افغانی، (حدود ۲۲۰۰ دلار) پروانه را خرید و برد.
عبدالمالک هنگام رفتن قربان به او گفت: این عروس توست. لطفا مراقبش باش و کتکش نزن.
قربان ادعا می کند خودش همسر دارد و پروانه را برای ازدواج نبرده و از او همانند فرزندان خود مراقبت می کند.
او گفت: پروانه ارزان بود و پدرش بسیار فقیر و محتاج پول. او در خانه من کار خواهد کرد. من او را کتک نمیزنم. با او مانند یکی از اعضای خانواده رفتار خواهم کرد و مهربان خواهم بود.
روزی که قربان آمد تا پروانه کوچک را با خود ببرد، دخترک چادری سیاه برسرکشیده بود و حلقه ای از گل های رنگارنگ بر گردنش انداخته بودند. او صورتش را پنهان کرده و با شنیدن صدای گریان پدرش که ملتمسانه از قربان می خواست دخترک را کتک نزند، مویه می کرد.
سی ان ان بدون اشاره به اینکه داستان غم انگیز پروانه، تنها بخشی از تراژدی است که آمریکایی ها با حضور اشغالگرانه خود برای افغان ها به ارمغان آوردند، این گونه گزارش می دهد که از زمان تسلط طالبان، داستان هایی مانند پروانه بیشتر شده است.
«ماه گل» دخترک ۱۰ ساله دیگری است از ولایت غور. او هر روز گریه می کند. زیرا باید برای تسویه بدهی های خانواده اش به یک پیرمرد ۷۰ ساله فروخته شود. والدین او ۲۰۰ هزار افغانی (۲۲۰۰ دلار) از همسایه شان قرض گرفته بودند. اما چون پدر ماه گل برای بازگرداندن پول، نه توانسته شغلی بیابد نه پس اندازی کند، چاره ای جز فروش دخترش نمی بیند.
خریدار دخترک ۱۰ ساله، ابراهیم، پدر ماه گل را تهدید کرده بود اگر قرضش را ندهد کارش به زندان می کشد. ابراهیم هم که آه در بساط ندارد به خریدار قول داده بود تا یک ماه دیگر قرضش را می دهد و اکنون زمان ادای دین رسیده است. او حالا لاعلاج مانده و می گوید اگر خودش هم نخواهد دخترش را به زور می برند.
خریدار ماه گل همانند قربان که پروانه را خرید، ادعا می کند با دخترک بدرفتاری نمی کند و تنها برای آشپزی و نظافت خانه از او کمک خواهد خواست. اما خانواده ماه گل با شناختی که از او پس از تهدیدهایش بدست آورده اند خوب می دانند همه این وعده ها باد هواست.
کمی آن سوتر از خانه ماه گل، پدر دیگری که ۹ فرزند دارد، در حال فروش دو دختر ۴ و ۹ ساله است. پدر «زیتون» همان کودک ۴ ساله ای که قرار است در ازای ۱۰۰ هزار افغانی (حدود ۱۱۰۰ دلار) فروخته شود، می گوید اگر نانی برای سیر کردن شکم فرزندانم داشتم، این کار را نمی کردم.
زیتون با زبان ساده و کودکانه اش به گزارشگر سی ان ان می گوید که می داند خانواده اش بخاطر فقر و اینکه غذای کافی برای خوردن ندارند، او را می فروشند و او از این که مجبور است خانه را ترک کند، احساس ترس دارد.
در افغانستان اگرچه ازدواج با کودکان زیر ۱۵ سال غیرقانونی است، اما سالهاست این امر به ویژه در مناطق روستایی رایج بوده و از ماه اوت (مرداد) که واشنگتن به یکباره تصمیم به خروج از این کشور گرفت و فقر شدید بر افغانستان سایه انداخته، بیشتر شده است.
بر اساس گزارش سازمان ملل که این هفته منتشر شد، بیش از نیمی از جمعیت افغانستان با ناامنی شدید غذایی مواجه هستند و بالغ بر سه میلیون کودک زیر پنج سال در ماه های آینده با سوء تغذیه حاد مواجه می شوند. همه اینها همزمان است با افزایش قیمت مواد غذایی، نقدینگی رو به پایان بانک ها و پرداخته نشدن دستمزد کارگران.
به گفته دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل متحد (UNOCHA)، نزدیک به ۶۷۷ هزار نفر در افغانستان در سالجاری به دلیل جنگ آواره شده اند و بسیاری از آنها مانند خانواده پروانه در اردوگاه های آوارگان داخلی زندگی می کنند.
«هیثر بار» معاون بخش حقوق زنان "دیده بان حقوق بشر" وضعیت کنونی افغانستان را "فاجعه مطلق" توصیف کرده و گفت: «ما ماه ها یا هفته ها برای جلوگیری از این وضعیت اضطراری فرصت نداریم، ما همین الان در شرایط اضطراری هستیم».
صندوق جمعیت سازمان ملل متحد (UNFPA) اعلام کرده است بدون دسترسی به خدمات پیشگیری از بارداری یا بهداشت باروری، نزدیک به ۱۰ درصد از دختران ۱۵ تا ۱۹ ساله افغان هر سال زایمان می کنند.
براساس گزارش این نهاد بسیاری از دختران افغانستانی که مجبور به ازدواج می شوند هنوز خودشان کودک محسوب می شوند، اما با همین رشد بدنی اندک باید در انتظار ازدواج و زایمان باشند. صندوق جمعیت ملل متحد، نرخ مرگ و میر ناشی از بارداری برای دختران ۱۵ تا ۱۹ ساله افغانستانی را بیش از دو برابر میزان مرگ و میر زنان ۲۰ تا ۲۴ ساله اعلام کرده است.
رهبران محلی طالبان در بادغیس می گویند که قصد دارند برای جلوگیری از فروش دختران توسط خانواده ها، مواد غذایی توزیع کنند. «مولوی جلال الدین» سخنگوی وزارت دادگستری طالبان، بدون اشاره به جزئیات گفت: «هنگامی که این طرح را اجرا کنیم، اگر آنها همچنان به فروش فرزندان خود ادامه دهند، با مجازات زندان روبرو می شوند».
اما مشکل فراتر از بادغیس و غور است و براساس اعلام سازمان ملل بیش از ۱۸ میلیون از جمعیت افغانستان (نیمی از جمعیت کل کشور) دیگر تاب ایستادگی در برابر فقر را ندارد. با نزدیک شدن به فصل زمستان، گروه های فعال حقوق بشر در این کشور و حتی طالبان درخواست کمک های بیشتری دارند و امیدوارند این کمک ها بتواند مانع فروش دختران برای ازدواج شود.
تسلط سریع طالبان بر افغانستان در پی خروج آمریکا و متحدانش از افغانستان، جامعه بین المللی را بر آن داشت تا کمک ها به این کشور که برای حمایت از اقتصاد و خدمات کلیدی کشور حیاتی بود را متوقف کند.
کشورهای امدادرسان به دلیل ترس از مشروعیت بخشیدن به طالبان به عنوان رهبران افغانستان، تمایلی به تجدید تعهدات خود ندارند.
اما با نزدیک شدن این کشور به سقوط اقتصادی، کمک کنندگان سازمان ملل متحد متعهد شدند بیش از یک میلیارد دلار کمک های بشردوستانه در ماه سپتامبر (شهریور) پرداخت کنند. اما به گفته سخنگوی دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل (UNOCHA)، کمتر از نیمی از این وجوه دریافت شده و برخی از کشورهای عضو هنوز به تعهدات خود عمل نکرده اند.
«ایزابل موسارد کارلسن» رئیس دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل (UNOCHA)، تاکید کرد که کارکنان بخش کمک های بشردوستانه در افغانستان هنوز در صحنه هستند و به ارائه امداد و حمایت از بیمارستان ها می پردازند، اما این کافی نیست.
کارلسن افزود: «با آزاد نکردن بودجه های بشردوستانه که از زمان روی کارآمدن طالبان در بانک های جهانی مسدود شده است، تنها افراد آسیب پذیر، فقرا و دختران جوان هستند که در رنج بسر می برند».
بار و کارلسن اذعان داشتند که رهبران جهان باید طالبان را در قبال نقض حقوق بشر پاسخگو بدانند، اما هشدار دادند که هر چه افغانستان مدت زمان بیشتری بدون کمک بماند، بر تعداد خانوادههایی که باید با گرسنگی دست و پنجه نرم کنند افزوده شده و احتمالا فروش دختران هم شدت می یابد.