«عبدالباری عطوان » سردبیر روزنامه فرامنطقهای «رایالیوم» در یادداشتی که در بخش سخن سردبیر این روزنامه منتشر کرد، به بررسی رویکرد دولت آمریکا در دوره ریاستجمهوری بایدن در تقابل و رقابت راهبردی با چین و اصولی که واشنگتن برای مقابله با پکن و همپیمانانش به آنها تکیه خواهد کرد، فرصتهای موفقیت این رویکرد و جایگاه و نقش کشورهای عربی در این رقابت پرداخت.
وی در ادامه به این سوالات که آیا تاریخ تقابل آمریکا با اتحاد جماهیر شوروی اینبار با چین تکرار خواهد شد؟ یا کشورهای عربی بار دیگر تامین مالی جنگهای آمریکا به بهانه نقض حقوق بشر و نجات ایغورها را برعهده خواهد گرفت، پاسخ داد و تاکید کرد که واشنگتن و همپیمانانش باید بدانند که رویکرد پنجاه یا صد سال پیش حتی اگر تاحدودی بروزرسانی شده باشد، نمیتواند در شرایط کنونی رویکرد مناسبی باشد.
وی نوشت: « "جو بایدن" رئیسجمهور آمریکا، پس از ارزیابی خطرات سیاسی، اقتصادی و نظامی چین علیه هژمونی آمریکا در جهان که از زمان جنگ جهانی دوم در قرن پیش ادامه دارد، جنگ سرد علیه این کشور را که بزرگترین رقیب راهبردی آمریکا به شمار میرود، آغاز کرد.
راهبرد جدید آمریکا علیه چین شامل گامهای متعددی است که برخی از آنها مشابه گامهایی است که آمریکا علیه اتحاد جماهیر شوروی طی جنگ سرد نخست اتخاذ کرد و که در موارد ذیل خلاصه میشود.
۱- تشکیل یک "ائتلاف جدید از دموکراسیها" به رهبری ایالات متحده و مشارکت کشورهای اروپایی علیه نظامهای اقتدارگرا در جهان و در رأس آنها چین و در درجه پایینتر، روسیه.امری که به تقسیم جهان بر اساس ایدئولوژیهای متضاد منجر خواهد شد.
۲- مجلس سنای آمریکا لایحه قانونی تحت عنوان "قانون رقابتهای راهبردی" را با هدف دادن مجوز به ایالات متحده برای مقابله با چالشهایی که چین ایجاد کرده و نیز تاکید بر سرقت مالکیت معنوی از سوی چین و تقویت روابط با تایوان را صادر کند.
[آمریکا شکایتهایی را درباره سرقت مالکیت معنوی از سوی چین طرح کرده اما پکن میگوید که این ادعاها، ابزاری سیاسی با هدف سرکوب توسعه اقتصادی چین است. این در حالی است که تنشهای تجاری بین دو کشور در بالاترین سطح خود است.]
۳- افشاگری درباره نقضهای حقوق بشر نه در عمق حاکمیت چین که در هنگ کنگ و مناطق مسلماننشین اویغورها در غرب چین و روشنگری درباره بازداشتهای دستهجمعی و تجاوز جنسی.
***
اجرای عملی این گامهای سهگانه با معاملات سلاحهای پیشرفته و ارسال آن به جزیره تایوان، اعزام ناوهای هواپیمابر و کشتیهای جنگی آمریکایی برای انجام رزمایش در خلیجی که آن را از وطن مادر جدا میکند، آغاز شد. تحریکی مستقیم که موجب به حرکت درآمدن کشتیهای جنگی چین در منطقه شد. در نتیجه واشنگتن نیز تحریمهای جدیدی را علیه هفت شرکت صنایع تکنولوژیک چین که تولیدکننده ابر رایانههای هوشمند به شدت پیشرفته بود و موجب تقویت توانمندیهای نظامی این کشور میشد، اعمال کرد.
[مسئله تایوان یکی از مسائلی است که اخیراً به تنش در روابط دو کشور منجر شده است. پکن، تایوان را بخشی از سرزمین چین میداند و تحرکات آمریکا و فروش سلاح به تایوان را نقض حاکمیت خود و مغایر با سیاست «چین واحد» ارزیابی میکند. با این حال آمریکا با اعزام ناو به تنگه تایوان و کمک نظامی به تایوان به تنشها دامن زده است. این در حالی است که کشورهای عضو سازمان ملل متحد تایوان را به عنوان کشور مستقل به رسمیت نمیشناسند.]
دولت بایدن با این اقدام میخواهد عقربههای ساعت را به عقب و دستکم نیم قرن پیش و به طور مشخص به اوج جنگ سرد علیه امپراطوری شوروی بازگرداند. این به آن معناست که این رویکرد که توانست به تجزیه این امپراطوری منجر شود میتواند در تجزیه چین نیز موثر واقع شود. اما این یک اشتباه بزرگ است زیرا دربرگیرنده تحولات کنونی در ابعاد تکنولوژیک و نظامی در بیست سال اخیر و دستاوردهای بزرگ چین جوان در این زمینه نیست.
نقش کشورهای خاورمیانه در این استراتژی قدیمی بروزرسانی شده همان نقش کشورهای عربی و اسلامی است که در دوران جنگ سرد علیه شوروی ایفا شد یعنی نقش وابستگی و ابزار بودن برای جنگهای آمریکا همانطور که در افغانستان روی داد.
واقعیت این است که همپیمانان عرب آمریکا، اعضای مهمی در "ائتلاف دموکراسیها" خواهند بود که بایدن اقدام به تشکیل آن برای مقابله با نظامهای استبدادی کرده است. این در حالی است که اغلب کشورهای عربی همپیمان با آمریکا، کشورهای دموکراتیکی نیستند و قاعدتا باید در سنگر نظامهای مستبد مقابل آمریکا قرار گیرند. این امری است که شکنندگی ارکان ایدئولوژی این ائتلاف و جعلی بودن آن را نمایان میسازد.
مسأله دیگر، که نقطه ضعف اساسی این استراتژی تهاجمی آمریکا به شمار میرود، استفاده از برگه حقوق بشر علیه چین و بسیج جهان اسلام علیه نقضهای ادعایی صورت گرفته علیه حقوق بشر در سین کیانگ است. این امر، فایدهای ندارد و به چند دلیل محکوم به شکست است که مهمترین آن، این است که آمریکایی که به عراق حمله کرده، آن را ویران کرده و موجب کشته شدن میلیونها نفر از مردم آن شده یا در سوریه و لیبی دخالت نظامی کرده و دولتهای آنها را تضعیف کرده، آخرین کشوری است که باید درباره حقوق بشر، کمک به مسلمانان و دفاع از آنها در قبال هرگونه ظلمی سخن بگوید.
آنچه که پنجاه یا صد سال پیش مناسب بود نمیتواند برای امروز نیز مناسب باشد. چین اسما یک کشور کمونیست است و نظام اقتدارگرای آن، این کشور را به قدرتمندترین اقتصاد سرمایهداری در جهان تبدیل کرده است. مردم چین در رفاهی هستند که در دوره تعیین اولویتها پیشرفت اقتصادی از آن محروم بودند. چین عملا در مقایسه با آمریکا از ثبات بیشتری برخوردار است. از همه مهمتر این که، کشورهای خلیج [فارس] که زمانی جنگهای آمریکا علیه کمونیسم را تامین میکردند، خود در آستانه ورشکستگی قرار گرفتهاند. به دلیل کاهش قیمت نفت و مقادیر تولید و مصرف آن، صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرده که این ورشکستگی در سال ۲۰۳۰ که تولید خودروی بنزینی به پایان خواهد رسید، محقق شود و این کشورها در وامهای داخلی و خارجی غرق شوند.
***
دولت بایدن در سیاستهای خود سردرگم است که مهمترین آنها، بازگشت به سیاست تحریمها است که اوج آن در دوره ریاستجمهوری ترامپ علیه ایران، چین، روسیه و ونزوئلا بود. امری که به تقویت وحدت این کشورها و ائتلاف جدید آنها منجر خواهد شد و در مقابله با پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و بلوک سرمایهداری غرب متبلور خواهد شد.
عربها و مسلمانان نباید یک بار دیگر با دروغهای آمریکایی درباره دموکراسی و حقوق بشر فریب بخورند و بار دیگر در سنگر واشنگتن علیه محور در حال ظهور روسی - چینی که از قدرت و اهمیت بیشتری برخوردار است، بمانند. در غیر این صورت بهای سنگینی را پرداخت خواهند کرد لذا همپیمانان قدیمی و جدید واشنگتن باید خوب تاریخ را بخوانند و پس از آنکه دچار فاجعه و مصیبتی شوند، از آن درس و عبرت بگیرند.. و خداوند بهتر میداند.»