از سال 2016 تاکنون دشمن صهیونیستی شروع به صحبتهای علنی درباره تلاشهای خود برای مقابله با پروژه موشکهای دقیق حزبالله کرده است. در این میان تلآویو همه تمرکز و دستور کار خود را در جلوگیری از دسترسی حزبالله به موشکهای دقیق چه در مرحله انتقال به لبنان و چه در مرحله ساخت و انبار کردن موشکها قرار داد؛ اما همه این تلاش ها به شکست منجر شد.در این میان سوالی که مطرح میشود آن است که آیا دشمن اسرائیلی پس از این ناکامی در برابر حزب الله گزینههای دیگری دارد؟
روشن است که تلاشهای اعلام شده و اعلام نشده رژیم صهیونیستی در جلوگیری از دسترسی حزبالله به موشکهای دقیق همگی ناکام مانده و شکست اسرائیل در این عرصه به معنای ادامه توسعه و پیشرفت نظامی مقاومت لبنان است که خود صهیونیستها نیز به آن اعتراف میکنند.
اما آیا این شرایط برای دشمن ایجاب میکند که گزینههای خود را مجدداً مورد بررسی قرارداد و یا با گزینههای اندکی که برای آن باقی مانده جهت جلوگیری از ادامه شکست خود و ممانعت از قدرتمندتر شدن حزب الله استفاده کند؟
انتقال تسلیحات حزبالله لبنان از سطح کمی به مسیر رشد کیفی همان چیزی است که رژیم صهیونیستی آن را پروژه موشکهای دقیق حزبالله خوانده که این پروژه در نتیجه یک دوره کار دشوار و طولانی مدت در میان همه توطئههای دشمن صهیونیستی در چند سطح و جهت و اقدامات خصمانه این رژیم، به بار نشسته است.
در همه این سالها رژیم صهیونیستی از هیچ تلاشی برای جلوگیری از موفقیت پروژه موشکهای دقیق حزب الله دریغ نکرد که هیچ نتیجهای نداشت. اما با این حال نمیتوان گفت که توطئههای دشمن صهیونیستی برای جلوگیری از تقویت سطح کیفی نظامی مقاومت پایان یافته و در واقع تصور اینکه دشمن از تلاشهای خود در این زمینه دست بکشد غیرممکن است. در واقع اهداف دشمن تغییری نکرده و چالشها و سوالاتی که دیروز وجود داشت امروز نیز وجود دارد. اما آیا رژیم اسرائیل جنگ مستقیم علیه لبنان را آغاز میکند و این بار هدف آن جلوگیری از توسعه کیفی سلاح های حزب الله است؟
پیش از این موضوع جنگ میان لبنان و رژیم صهیونیستی و بحث درباره تواناییهای دو طرف سوالات زیادی را به وجود آورده بود؛ اینکه که آیا اگر تعداد موشکهای حزب الله از 40 هزار عدد فراتر برود اسرائیل این جنگ را آغاز میکند و سپس این سوالات درباره افزایش شمار موشکهای حزب الله به شصت هزار و هشتاد هزار و صد هزار و صدوهفتاد هزار تکرار شد، اما جنگی آغاز نشد و اسرائیل ناچار شمارش موشکهای حزبالله را متوقف کرد.
سپس تلاشهای رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از پیشرفت حزبالله از شمارش موشکهای آن به مرحله ارزیابی توانمندی کیفی حزبالله که میتواند هر نقطه جغرافیایی از فلسطین اشغالی را هدف قرار دهد منتقل شده و تلاش برای جلوگیری از این امر در دستور کار صهیونیستها قرار گرفت. ارزیابی تهدیدهای رژیم صهیونیستی در دوره اخیر و مقایسه این تهدیدها با دورههای گذشته بیانگر تغییر موضع صهیونیست ها در قبال توانمندیهای حزب الله است.
با این وجود رژیم صهیونیستی برای توجیه شکستهای خود در برابر توسعه کیفی طولانیمدت حزب الله سعی میکند از تئوریها و دیدگاهها و مواضع عملیاتی استفاده کرده و با تئوری جلوگیری از دسترسی مقاومت به زرادخانههای موشکی به نوعی با این ناکامیها به شکل مسالمت آمیز تعامل کند. اما حتی اگر اسرائیل برای جلوگیری از دسترسی حزبالله به این قدرت اقدام کند توان موشکی حزب الله کافی است تا صهیونیستها را در لاک دفاعی فرو ببرد. همانطور که «یؤال استرایک» افسر صهیونیست اعتراف میکند که 20 موشک دقیق کافی است تا چهره جنگ را تغییر دهد.
رژیم صهیونیستی پس از شکست در جنگ مستقیم علیه حزبالله و و ناکامی در جلوگیری از توسعه نظامی مقاومت لبنان به دنبال راه های جایگزین جهت رسیدن به این هدف گشت. در این میان جنگ سوریه یکی از گزینههای جایگزین برای اسرائیل بود که بتواند از آن برای تقابل نظامی مستقیم ضد مقاومت استفاده کرده و جلوی اجرای پروژههای موشکی حزبالله را بگیرد. این گزینه رژیم صهیونیستی مشابه توطئههای دشمنان در امور داخلی لبنان برای حذف حزبالله از صحنه سیاسی این کشور به ویژه پس از خروج نیروهای سوریه در سال 2005 از لبنان بود که بعد از شکست تلآویو در این گزینه، رژیم صهیونیستی و آمریکا به فعال کردن گزینههای نظامی علیه مقاومت لبنان در سال 2006 روی آوردند.
در جنگ جولای 2006 رژیم صهیونیستی که گزینههای خود را را در برابر حزبالله محدود میدید حساب زیادی روی شکست مقاومت لبنان و حذف آن باز کرده بود. اما با وجود ادعاهای زیادی که اسرائیل درباره توانمندی ارتش خود داشت پس از شکست مفتضحانه در برابر حزبالله این گزینه خود را نیز از دست داد. بنابراین پس از سال 2015 و توسعه چشمگیر مقاومت لبنان در زمینه نظامی هزینه هر گونه جنگ از جانب صهیونیستها ضد حزب الله برای آنها همراه با هزینهها و خسارتهای نامعلوم است. همچنین با تغییر این معادلات اسرائیل دیگر نمیتواند با تکیه بر شرط بندی هایی که در سال 2006 برای پیروزی در جنگ برای خود در نظر گرفته بود، در دوره جدید وارد یک جنگ با مقاومت لبنان شود.
در این شرایط روشن است که رژیم صهیونیستی هیچ گزینه جنگی دیگری را در قبال حزبالله دنبال نمیکند؛ چرا که میداند هزینههایی که در چنین جنگی باید بپردازد بسیار بیشتر از سود آن است. همین موضوع اساسا چیزی است که صهیونیستها را بر آن داشته تا گزینههای جایگزین جنگ را در مقابل حزبالله جستجو کنند؛ چرا که تضمینی برای موفقیت در تقابل نظامی در برابر مقاومت لبنان برای خود نمی بینند.
اما هر بار شکست رژیم صهیونیستی در گزینههای خود مقابل حزب الله با افزایش توانایی نظامی و تعداد سلاحهای مقاومت لبنان همراه بوده و اسرائیلیها را بیش از پیش برای روی آوردن به گزینه دیگری به غیر از جنگ وادار میکند.
یکی دیگر از گزینههایی که رژیم صهیونیستی از گذشته برای ضربه زدن به مقاومت پیش روی خود می دیده تلاش برای تضعیف و شکست ایران است که مطمئنا خود صهیونیستها اکنون به این نتیجه رسیدهاند که گزینه تضعیف و یا محاصره ایران توسط آمریکا به شکست منجر شده است. همچنین هزینه جنگهای رژیم صهیونیستی علیه لبنان برای این رژیم دیگر مانند گذشته نیست و نمیتوان آن را با هزینهای که صهیونیستها در جنگ 2006 پرداختند، مقایسه کرد.
همین برآورد هزینههای سرسام آور جنگ رژیم صهیونیستی را به عقب نشینی از هرگونه تلاش برای آغاز درگیریهای نظامی به ویژه در عرصه لبنان وادار میکند و تغییر معادلات جنگی در دوره گذشته در منطقه ثابت میکند که در صورت بروز هرگونه جنگی، اسرائیل بسیار بیشتر از مقاومت آسیب خواهد دید. علاوه بر آن در چارچوب هشدارهای نظامیان و کارشناسان صهیونیست زرادخانه موشکی و غیرموشکی حزب الله از جمله مهمترین عوامل تاثیر گذار در خودداری اسرائیلیها برای حمله به لبنان است.
در همین زمینه روزنامه صهیونیستی جروزالم پست در دسامبر 2020 درباره ظرفیت نظامی حزبالله در هر جنگ احتمالی آینده با استناد به منابع نظامی اسرائیل گزارش داد که حزبالله میتواند روزانه 4 هزار موشک و راکت را شلیک کند؛ این در حالی است که در کل دوره جنگ 2006 کمتر از چهار هزار موشک شلیک شد، ضمن اینکه سطح موشکهای حزب الله در آن جنگ نسبت به موشکهایی که اکنون در اختیار دارد قابل مقایسه نیست.