نبود احزاب سیاسی مدافع اقلیتها و نافرمانی خاموش در آمریکا نشان میدهد که این کشور در خطر معرض فروپاشی قرار گرفته است.
در گزارشی به قلم «حسن مهرج» آمده: «تاریخ جدید نشان میدهد کشورها و امپراتوریها فقط به سبب برخی علل اقتصادی دچار فروپاشی نمیشوند، بلکه در گذشته سیاست یا جنگها عامل تعیین کننده در سقوط دولتها و فروپاشی حکومتها بودهاند».
برخی کارشناسان مسائل سیاسی و راهبردی بر این باورند که امپراتوریهای بزرگ پیش از آنکه در معرض حملات خارجی قرار بگیرند، به سبب برخی عوامل داخلی شروع به تجزیه و فروپاشی میکنند. واقعیت حاکی از آن است که آمریکا وارد دوره بحرانهای سازمان یافته شده است.
نویسنده با اشاره به عرصه سیاسی حاکم بر آمریکا، دشمنی گسترده بین دو حزب دموکرات و جمهوری خواه، بازتاب این موضوع بر ساختمار جامعه آمریکا، افزود دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به شکل گیری واقعیت آمریکا مبتنی بر اطلاعاتی در خصوص آغاز تجزیه و فروپاشی کمک کرد. این اوضاع بی سابقه که ترامپ در دوره ریاست جمهوری خود آن را تثبیت کرد، به صراحت نشان دهنده وجود نوعی عصیان خاموش در جامعه آمریکا است و این موضوع ما را به طور مستقیم به چیزی سوق میدهد که میتوان آن را نخستین مرحله از تجزیه امپراتوری آمریکا نامید.
در همین چارچوب، الکساندر نزاروف کارشناس مسائل سیاسی روس میگوید «تا چندی پیش، چیزی شبیه به دموکراسی وجود داشت و دو حزب جمهوری خواه و دموکرات در زمینه برنامهها و سیاستها اختلافات میکروسکوپی داشتند. اما در نهایت هر دو در خدمت به همان سروران بودند».
نکته قابل توجه در حاشیه شاخصها درباره تجزیه آمریکا این است که گروههای آمریکایی از هر روشی برای ایستادن در برابر شکل گرفتن برخی احزاب بر پایه نژادی تلاش میکنند. اما حزب دموکرات در حال تبدیل شدن به حزبی است که از منافع اقلیتها دفاع میکند. این در حالی است که سفیدپوستان در حزب جمهوری خواه جمع میشوند و به گفته برخی، این حزب در حال تبدیل شدن به حزب نژادپرست و مخالف اقلیتها است. این بدان معناست که در هر صورت تجزیه نژادی در حال نفوذ به نظام سیاسی آمریکا است و با گذشت زمان، به نزاع بین احزاب تبدیل خواهد شد و در واقع ناشی از نزاع بین گروههای مختلف نژادی است.
اکنون همه چیز در آمریکا تغییر کرده است. اقتصاد آمریکا از بحران رنج میبرد و شکوفایی مبتنی بر بدهیهای روزافزون، برای نخستین بار در حال کاهش است و خشم مردمی میان نخبهها به تدریج در حال شدت گرفتن است.
نظام آمریکا هرگز نظام دموکراسی نبوده است و فقط توهم دموکراسی و مشارکت ملت در مدیریت کشور را نشان میدهد. آمریکاییها اعتقاد به نظام سیاسی خود را از دست دادهاند. آنها بر این باورند که در انتخابات چیزی تغییر نمیکند. این موضوع ما را به این نتیجه میرساند که فروپاشی امپراتوری یک روزه اتفاق نمیافتد. بدون تردید، آمریکا همچنان از قدرت بهره میبرد و تحولات اجتماعی هنوز به مرزهای خطر نرسیده است؛ اما این موضوع دیر یا زود روی میدهد.