در وادی پرریسک اقتصاد، چه کسی حاضر است روی یک الاغ سرمایهگذاری کند؟ با قاطعیت نگوییم هیچ کس... چرا که علی اکبر حاجی جمهوری 50 ساله این ریسک را با سرمایه 10 میلیون تومانی به جان خریده. به قول خودش سه دغدغه باعث شد روی الاغ و تولیدات الاغی! سرمایهگذاری کند: اول اینکه این حیوان مهربان در ایران مظلوم واقع شده و نسلش در خطر انقراض است، دوم اینکه خواص طبی بینظیر فرآوردههای الاغی برای جامعه خیلی زیاد است و در نهایت هم شادابی و نشاطی که به همشهریهای گنابادیاش بخشیده؛ چرا که هر که او را میبیند ناخودآگاه لبخند بر لبش مینشیند و میگوید: این آقا همان کسی است که پرورش الاغ دارد... همزمان با گفتوگوی ما چندین مشتری آمدند و خرید کردند.
آقای حاجی جمهوری! چه انگیزهای شما را به سمت الاغ و پرورش این حیوان سوق داد؟ منظورم این است که آیا تخصص خاص و یا تحصیلاتی در این زمینه دارید؟
نه دیپلمه هستم. اوایل انقلاب در جهاد سازندگی مشغول شدم. مدتی هم در سپاه بودم. بعد هم به آستان قدس رضوی رفتم و افتخار خادمیآقا امام رضا(ع) را هم دارم. به خاطر رزمنده بودن، امتیاز بازنشستگی زودتر از موعد را داشتم. سال 94 تلنگری به من خورد. دیدم این حیوان مهربان در ایران خیلی مظلوم است. به فکرم خطور کرد نسلش را احیا کنم. 2 سال دنبال مجوز بودم چون اصولاً از کار غیرقانونی خوشم نمیآید اما کارشکنیهای زیادی شد تا به من مجوز ندهند. در واقع حمایت جدی از دولتیها ندیدم و وزارت جهاد اصلاً زیر بار نمیرفت تا اینکه از نظام صنفی کشاورزی که زیر نظر وزارت جهاد است مجوز گرفتم. خوشبختانه فرماندار هوای من را داشت و کمیته امداد هم همین طور.
با این تفاسیر، قیمت گذاری محصولات شما با کدام نهاد است و اینکه دلار گران شده روی کار شما گران شدن قیمت تمام شده محصولات شما هم تاثیر داشته؟
راستش رفتم سازمان تعزیرات حکومتی و اداره صنعت گفتم برای عنبر نسارا (پهن) که خیلی خواص درمانی دارد و شیر نرخ تعیین کنید اما این کار را نکردند چون در ایران اینها تعریف نشده. قبل از گرانی دلار کاه را کیلویی 300 تومان میخریدم اما حالا شده 680 تومان. یک شیشه 250 تا 300 سی سی شیر را میفروشیم 10 هزار تومان اما دیگر صرفه اقتصادی ندارد و با این گرانی دلار باید بشود 15 هزار تومان. شیر را کیلویی 35 هزار تومان میفروشیم. عنبر نسارا را هم دانه ای هزار تومان.
سرمایه اولیه شما چقدر بود؟ آیا بازگشت داشته از زمان شروع کار؟
من با 10 میلیون تومان شروع کردم و الان 20 تا الاغ کوچک و بزرگ دارم. به فکر بازگشت سرمایه نیستم و از بهمن 95 که کارم را شروع کردم تا امروز فکرم و اندیشه ام احیای نسل الاغها بوده. شاید باورتان نشود خودم که جانباز شیمیایی هستم در این یک سال و خرده ای برای عوارض بیماری دکتر نرفته ام و فقط با تولیدات الاغ خودم را درمان میکنم. خیلی از پزشکان علیه من تبلیغ میکنند چون کسب و کارشان از رونق میافتد. پزشکی به من میگفت ویزیتم 30 هزار تومان است اما تو شیر الاغ را که فاقد هر ماده شیمیایی است، ارزان میفروشی. شیشه ای شیر را بفروش 50 هزار تومان... من ولی اصلاً به فکر سود نیستم. خیلی حس خوبی دارم وقتی مشتریانم درمان میشوند و ابراز رضایت میکنند. همین برایم کافی است.
مشتریان تان بیشتر همشهری هستند یا از دیگر مناطق هم سفارش دارید؟
نه... علاوه بر همشهریها از تهران، کرج، مشهد و شهرهای اطراف هم مشتری داریم. شیر و عنبر نسارای الاغهای ما به قزوین، رشت و تبریز هم رسیده. هر روز عصر ساعت 5 سفارشها را میدهیم به اتوبوس تا فردا صبح به دست مشتریان برساند. در تابستان یا فریزش میکنیم یا با یخ برای مشتری ارسال میکنیم.
لابد بین شما و الاغها رابطه صمیمانه هم هست؟ این طور نیست؟
بله . شاید باورتان نشود خر اصلا بیماری ندارد. یک دکتر تهرانی وقتی علاقه من را دید گفت چرا برایشان نام نمیگذاری؟ این طور رابطه ات با الاغها بهتر میشود و حرف شنو میشوند. الاغ مشکی درشت اندامی دارم که خیلی برای الاغهای دیگر عرض اندام میکند. اسمش را گذاشتم «اوباما» و بچه اش هم «کاندولیزا رایس» است. باور کنید دور از جان شما مهر و محبت الاغ از بعضی آدمها خیلی بیشتر است. وقتی صدایشان میکنم واکنش نشان میدهند!
وقتی این کار را شروع کردید واکنش اطرافیان چه بود؟منظورم خانواده و دوستان و همشهریان است؟
واکنشها که همیشه جالب است. البته خانمم و خانواده ام خیلی همکاری میکنند. شاید برای هر بچه ای سخت باشد که توی مدرسه و در جواب اینکه شغل پدرتان چیست بگوید: پرورش الاغ! بچههای من این طور نیستند خوشبختانه. روابط عمومی بالایی دارم و خیلیها در شهر من را میشناسند. وقتی میبینم همشهری ام با لبخند به من نگاه میکند و حرف میزند خوشحال میشوم. خیلی دوست دارم نشاط و شادابی در چهره مردم به خاطر دیدن من و شغلم ایجاد شود.
شما از نظر ما کارآفرین هستید. چند شغل ایجاد کرده اید؟ و حدودا چقدر حقوق به هر کارگر میدهید؟
علاوه بر خودم برای دو فرزندم هم شغل ایجاد کردم. اگر فروش خوب باشد ماهانه حدودا 800 هزار تومان به هرکدام حقو ق میدهم. البته تأمین اجتماعی با من همکاری ندارد و الاغها را بیمه نمیکند چون قانونش را در ایران نداریم. اگر مشکل بیمه نداشته باشم هم کارگرم و هم الاغها را بیمه میکنم. نامه برای تهران هم فرستادم اما بیمه نمیکنند. وزیر بهداشت هم که آمد به او گفتم به من کد بهداشتی بدهید اما استقبال نکرد.به مجلس هم نامه دادم... فایده ندارد. فعلاً که صرفه اقتصادی ندارد اما اگر بازاریابی خوب باشد شاید پیشرفت کنیم. چرا باید گاو بیمه شود اما الاغ نه؟ بگذریم خانم... درد دلم از مسؤولان زیاد است.
شما تنها فردی هستید که در ایران وارد این حوزه شده. آیا پیش آمده کسی برای ورود به این کار از شما مشاوره بخواهد؟
خیلی زیاد. از شهرهای مختلف به من زنگ میزنند. البته شیر و گوشت الاغ در اسلام مکروه است وگرنه در برخی کشورها گوشت و پنیرش مصرف بالا و بازار خوبی دارد.
آقای حاجی جمهوری! روز 18 اردیبهشت روز جهانی الاغ است. این را میدانستید؟
بله... اختیار دارید! از من دعوت شده به همین مناسبت بیایم تهران. یک شرکت دامپروری برای شرکت در کنفرانس من را دعوت کرده که اگر به نتیجه برسیم شاید از سال آینده همایش روز جهانی الاغ را برگزار کنیم.