در گفتگوی تفصیلی با هاتف ستاری، کارشناس ارشد حقوق نفت درباره بازنگری در قراردادهای آی.پی.سی، تاثیر این مشکلات برقرارداد توسعه بخش فراساحل فاز۱۱ پارس جنوبی که با شرکت فرانسوی توتال منعقد شد و در نهایت پیش بینی ادامه فعالیت این شرکت در ایران را طی سه بخش گذشته خواندید؛ محور بخش پایانی این گفتگو نیز، جمع بندی نهایی درباره انتقادات وارده به قراردادهای جدید نفتی و راهکارهای جایگزین است، چرا که در نهایت هدف از طرح هر انتقادی، اصلاح رویه به منظور حداکثر کردن منافع ملی است. بخش پایانی گفتگو از نظرتان می گذرد:
طبق برآیند گفته های شما درباره باز بودن سقف هزینه سرمایه ای پروژه و سایر مشکلات قراردادهای آی.پی.سی چه باید کرد؟
نخست در نظر داشته باشید که منتقدان با شخصی پدرکشتگی ندارند. به هر حال همگی از منتقد و موافق دوست داریم قرارداد امضاء شود، جوان ها سر کار بروند، دانشگاه صنعت نفت از این وضعیت بیرون بیاید. ولی بحث این است که قراردادی که منعقد می شئد ایراداتی دارد که خلاف قوانین است و این لازم الاجرا بودن قرارداد را زیر سوال می برد. شما الان قرارداد امضا میکنید، ممکن است دولت دیگری روی کار بیاید و بگوید این مدل قراردادها غیرقانونی است و آن را لغو کند! در این صورت چه کسی باید تاوان و خسارت آن را بدهد؟ بیت المال باید خسارت آن را بدهد.
پارس جنوبی ۴ لایه دارد K۱تا K۴ همۀ این ها مشترک است. اصل این است که در میادین مشترک شما باید حفاری خودتان را نزدیک مرز انجام بدهید
چه باید کرد؟
خودشان استناد می کنند به ماده قانونی که در ابتدا اشاره کردم: بند «ت» ماده ۳ قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت؛ این بند می گوید وزارت نفت می تواند سرمایه گذار جذب کند، پیمانکار داخلی یا خارجی بگیرد، با سرمایه گذار مشارکت کند.وزارت نفت یا باید جرات به خرج بدهد به این ماده استناد کند و بگوید وقتی این ماده به من اجازه مشارکت در تولید را می دهد، پس به طریق اولی اجازه عقد قرارداد در قالب آی پی سی را هم می دهد بعد آن وقت نیاید بگوید مالکیت صددرصد در میدان برای من است.
یعنی اختلاف نظرهایی همچنان وجود دارد که شاید این اختلافات مانع ایجاد کردند.
همین می شود که سرمایه گذار نمی آید. بحث من این است سرمایه گذار با توجه به وضعیت سیاسی ایران نمی آید قرارداد بلندمدت ببندد این را همیشه در ذهنتان داشته باشید، قرارداد بلندمدت نیازمند حرکت دوشادوش پیمانکار و کارفرما و ثبات است. نیازمند جدایی سیاست از اقتصاد است. تا زمانی که نگاه ِسیاسی حاکم باشد سرمایه گذار خارجی حاضر به سرمایه گذاری آن هم به صورت بلندمدت نیست.
امکان اصلاح اختیاراتی که به حاکمیت میدان داده شده است وجود دارد؟ در غیر این صورت باید از چه مدل قراردادی استفاده کرد؟
ماهرخ زاد، مدیر کل حقوقی وزارت نفت انتقاد وارد شده به چینش و قوانین حاکم بر کمیته نظارت مشترک (جی.ام.سی) را قبول دارد. این در حالی است که در قانون اساسی یک اصولی داریم که اجازه واگذاری صنایع مادر که نفت و گاز هم شامل آن می شود را نمی دهد. حتی اجازه واگذاری امتیاز بهره برداری از این منابع را به خارجی ها را هم نمی دهد. پس استفاده از مدل قرارداد های امتیازی منتفی شد. در مدل قراردادهای مشارکت در تولید نیز قانون اجازه برون سپاری امتیاز بهره برداری از میادین و شراکت در منبع را نیز نمی دهد. تنها یک مدل قرارداد خدمات باقی می ماند که در این مدل هم باید بهره برداری در اختیار جمهوری اسلامی ایران باشد.
قوانین اجازه واگذاری محصول و میدان در قبال دریافت مالیات را نمی دهد، همانند بسیاری از کشورهای نفتی دیگر؛
درست است. البته مالیات رکن اصلی قراردادهای نفتی است. دقیقاً الان چنین تفکری حاکم است که مطرح می کند بحث مالکیت- مالکیت مخزن- در این قراردادها به نحوی است که ما مالکیت مخزن را واگذار نمی کنیم، بلکه از نفت تولید شده یک سهمی برای طرف مقابل در نظر می گیریم. این در حالی است که منتقدین معتقد اند زمانی که ما تمام نفتمان را نیاز داریم باید بتوانیم تمام سهم تولید نفتمان را در اختیار داشته باشیم.
می توان تخصیص سهم نفت را مشروط به افزایش تولید کرد؟
افزایش تولید زمانبر است، تقریباً برای افزایش هر ۱ میلیون بشکه نفت ۷ سال زمان لازم است. حالا شما این را تقسیم بر سال کنید. این در حالی است که در قراردادهای مشارکت در تولید امکان اینکه از طرف خارجی بخواهید تمام سهم تولید را به شما دهد وجود ندارد چون بنا به توافق بخشی از سهم تولید نفت برای او است. اما در قرارداد بیع متقابل می توانید در ازای انجام کار به طرف مقابل پول دهید. براساس قرارداد آی پی سی یک سیستمی وجود دارد به آن سیستم «پرداخت دستمزد پیمانکار» گفته می شود. به این معنا که پرداخت دستمزد در تولد هر بشکه نفت پرداخت می شود. پس وقتی دقت می کنید می بینید قرارداد آی پی سی یک نوع قرارداد رقیقِ مشارکت در تولید است یعنی بیشتر مایل به سمت قرارداد مشارکت در تولید است تا قرارداد خدمات، در قرارداد خدمات شما ملزم نیستید که بخواهید ما به ازای دستمز،د نفت بدهید، بنای شما روی پرداخت پول و دلار است ولی در مشارکت در تولید شما اصلاً پول به طرف مقابل نمیدهید.
پول بهتر است یا نفت؟
ما باید ببینیم طرف مقابل چه می خواهد، الان همه کمپانی های بزرگ نفتی جهان برای خودشان پالایشگاه دارند و محصولاتی همانند بنزین تولید کرده و جایگاه سوخت دارند. پس می توان گفت بیشتر به نفت نیاز دارند.
با وجود امتیازات موجود آن طور که پیش بینی می کردند سرمایه گذاری خارجی انجام نشد.
دقیقا. به نظرمی رسد سرمایه گذاری هم نیاید. تاکنون خیلی از حضور و قرارداد صحبت کرده اند که تنها در محدوده صحبت مانده و فقط توتال آمده و وارد انعقاد قرارداد شده است. در این میان سوال ما دقیقاً این است اگر قرارداد منعقد شده است پس توتال کارش را انجام دهد. اینکه مدام می گوید ما منتظریم؛ منتظر چه چیزی هستید؟ این حرف ها یعنی گویی قرارداد نبسته است! ما با شما قرارداد بستیم عمل کنید، آقای وزارت نفت شما چه اهرمی دارید؟ در نظر داشته باشید منافع توتال با ایران کوتاه مدت است، منافع توتال با آمریکا بی منتهاست، اگر در زمینه دلار برای توتال مشکلی به وجود بیاید، میخواهد چه کند؟
با توجه به تجربه ناموفق توتال در فاز ۲ و ۳ پارس جنوبی؛ به عقیده شما چرا مجددا توتال را انتخاب کردند؟
دقیقا. بحث ما هم همین بود که چرا توتال؟ مقاله ای که من نوشتم بیشتر بحثم روی فاز ۲و ۳ بود، همۀ لایه های پارس جنوبی مشترک است، چون بحث هایی پیش آمد که توتال از میدان مستقل دارد گاز تولید می کند، می گفتند فاز ۲ و ۳ در قسمت مستقل ایران است و در قسمت مشترک با قطر نیست، این تخم لق سیاسی را چه کسی گذاشت؟
آقای ابراهیمی اصل، به عنوان یکی از افراد درگیربا قراردادهای جدید نفتی مطرح کرد که فاز ۲ و ۳ مستقل است توتال هم سر ما کلاه گذاشته که این بخش را برای حفاری و بهره برداری انتخاب کرده است. وی بخشی از اطلاعات را می دانست و بخشی دیگر را صحیح استدلال نکرد و ای کاش به طور کلی مطرح نمی کرد. چون واقعاً اینطور نیست، پارس جنوبی ۴ لایه دارد K۱تا K۴ همۀ این ها مشترک است. اصل این است که در میادین مشترک شما باید حفاری خودتان را نزدیک مرز انجام بدهید.
انتقاد به کدام بخش فعالیت توتال در فاز ۲ و ۳ پارس جنوبی است؟
حفاری در بخشی دور تر از مرز. چرا آمده در فاز ۲ اولین چاه ها را حفر کرده است؟ چرا نیامده نزدیک مرز حفر کند؟ بحث ما با توتال این است؛ چرا که هرقدر نزدیک تر به مرز حفاری رخ می داد برداشت هم سریع تر بود. آن زمان توتال داشت در قطر هم کار می کرد. منتقدین مطرح می کردند که با دراختیار قراردادن اطلاعات فاز ۱۱ کار توتال در قطر را راحت کردید. درست است که دو سوم میدان در مرز قطر است و یک سوم آن (۳۳درصد) اما الان این مفاهیم معنا ندارد، شیب است ولی شیب چندان در پارس جنوبی تاثیرگذار نیست.