گروه اقتصادی- روزگاری نه چندان دور فرش دستباف ایرانی دارای جایگاه، ارزش و اعتبار ویژه ای در کشور و همچنان جهان بود و نقش و نگار و طرحش هر بینننده ای را به تحسین وا می داشت اما چند سالی است که در کمتر خانه ای می توان فرش های ایرانی را مشاهده کرد.
به گزارش افکارنیوز، در سایه کاهش توان اقتصادی و نبود قدرت خرید، فرش دستباف ایرانی کالایی لوکس محسوب می شود که هرکسی نمی تواند آن را بخرد و در خانه اش پهن کند زیرا فرش دستباف که اثری هنری محسوب می شود و باید بابت هنر دست بودنش بهایش را پرداخت اما ایرانیان چند سالی است که نمی توانند به تمایل خود برای خرید فرش هایی با طرح و نقش سنتی پاسخ دهند.
فرشی که تا چند دهه قبل جزو جدا نشدنی خانه های ایرانیان بود و در بیشتر روستاها می توانستید دارهای قالی را ببینید که قالیبافان با هماهنگی کامل هنر خود را در سرانگشتانشان ریخته و نقش های بدیع می آفریند اما این روزها افراد متمول تنها قادر به خرید آن هستند زیرا عموم اقشار جامعه نمی توانند چند میلیون تومان برای خرید آن بپردازند و خرید این فرش ها تقریبا جزو آرزوهای محال اغلب هموطنان شده و فرش های ماشینی در سایه تنوع طرح و نقشه و همچنین قیمت ارزان به خانه ایرانیان راه یافته اند.
روزگاری نه چندان دور فرش دستباف شناسنامه کشورمان در دنیا بود اما بی توجهی دولتمردان و تمرکز بر تولید و صادرات سایر محصولات مصرفی، سبب شده تا این کالای نفیس مورد بی مهری شدید قرار گیرد و جایگاه اصلی خود را در ایران و جهان از دست دهد.
در سالهای اخیر به علت افزایش قیمت مواد اولیه ، حمایت نکردن از بافندگان فرش و ... سبب شده تا فعالان این عرصه انگیزه خود را برای ادامه کار از دست دهند و با وجود وعده های مکرر در مورد حمایت از قشر کارگر، متاسفانه اکنون مدتی است که بیمه فرشبافان نیز قطع شده است .
به طوری که به گفته ملیحه بلوری، رییس سابق اتحادیه فرش دستباف؛ شرایط به گونه ای است که گردش مالی در این صنف خیلی پایین آمده است و قالیبافی نمی تواند به عنوان شغل اول افراد مطرح شود.
وی گفته است:سازمان تامین اجتماعی با ارزیابی نادرست از کار فرشبافی منجر به خروج افراد فعال صنف از این بازار شده است، این سازمان با سخت گیری نسبت به کسانی که قالیبافی را به عنوان شغل خود انجام می دادند و قطع تعهد بیمه این افراد باعث شد بسیاری از افراد پشتوانه بیمه ای خود را از دست بدهند؛ قالیبافی در شرایط کنونی یک شغل جانبی برای خانواده هاست و سازمان تامین اجتماعی بدون لحاظ کردن این موضوع افراد زیادی را از کارشان بیکار کرده است.
به گفته رییس سابق اتحادیه فرش دستباف ،پرداخت تسهیلات که با سود 18 درصد و کارمزد 4 درصدبه واحدهای تولیدی قالیبافی در واقع امکان فعالیت مولد را از بین برده است.
در کنار این موارد باید گفت کشورهایی مانند چین، هند، ترکیه، منطقه تبت و پاکستان رقبای اصلی فرش دستباف ایرانی محسوب شده و باعث شده اند تا فرش دستباف ایرانی ارزش واقعی خود را تا حد زیادی در بازارهای جهانی از دست دهد.
البته در سال 95 اقداماتی برای رونق صادرات فرش دستباف انجام شده است به طوری که به گفته معاون مرکز ملی فرش ایران، در 9 ماهه سال 95 کشورمان 231 میلیون دلار صادرات داشته ایم که در مقایسه با سال گذشته (صادرات 198 میلیون دلاری فرش) از نظر ارزشی16.9 درصد و از نظر وزنی 10 درصد افزایش صادرات را شاهد هستیم.
مجتبی فیضالهی پیش بینی کرده است که تا پایان سال به صادرات 350 میلیون دلاری فرش دست یابیم.
هرچند این مساله می تواند موجبات خوشحالی تولید کنندگان را فراهم سازد اما باید از این مسوول محترم پرسید در 9 ماهه امسال که به طور متوسط درآمد ماهانه حاصل از صادرات فرش حدود 25 میلیون و 600 هزار دلار بوده چگونه می توان در عرض 3 ماه به درآمدی معادل 119میلیون دلار و یا ماهانه 39میلیون و 600 هزار دلار دست یافت؟
در مقابل نباید فراموش کرد که براساس آمار اتاق بازرگانی ،صنایع،معادن و کشاورزی تهران در 10 ماهه سال 95 در مجموع یک میلیون و 88هزار و 543 دلار و یا 34 میلیارد و 229 میلیون و 294 هزار و 896 ریال واردات سایر فرش ها وکف پوشها از مواد نسجی حتی آماده مصرف بجز جاجیم داشته ایم که عمده این محصولات از کشورهایی مانند ترکیه،بلژیک، چین، هند،امارات متحد عربی، اسپانیا،فرانسه و ایتالیا به کشورمان وارد شده است.
با توجه به پرطرفدار صنعت فرش دستباف ایران در جهان و همچنین درآمدزا بودن آن بهتر است دولت در سیاست های خود در این حوزه تجدید نظر کرده و در زمینه تحقق منویات رهبر معظم انقلاب درمورد اقتصاد مقاومتی گام های اساسی بردارد زیرا احیای این صنعت چند هزار ساله می تواند حداقل موجب اشتغالزایی برای 30 شغل نظیر بافندگی، فروشندگی مواد اولیه فرش، تولیدکننده، رنگرز فرش، پرداخت فرش، رفو گری، استاد طراحی و استاد نقاشی فرش و ... شود.
دولت اگر واقعا به دنبال اشتغالزایی و کاهش بیکاری است باید از علاقه مندان این هنر دعوت کرده و با حمایت از آنها با صرف حداقل هزینه، شغل ایجاد کند زیرا به حتم برپا کردن یک دار قالی در خانه هر بافنده هزینه بسیار کمتری در مقایسه با ایجاد سایر کارگاه های کوچک تولیدی دارد و با این کار می توان زمینه اشتغال چند صد هزار نفر در کشور را فراهم کرد.
هرچند دولت یازدهم و مسوولان سازمان تامین اجتماعی نشان داده اند تمایلی به حفظ این هنر تاریخی ندارند و بسیار بعید است حمایت جدی از قالیبافان به عنوان آفرینندگان این فرش ها در مدت باقی مانده از دولت فعلی صورت گیرد.
مهرنوش حیدری