گروه اقتصادی- مدیرکل سیاستگذاری و توسعه اشتغال وزارت کار، نرخ بیکاری فارغالتحصیلان در جامعه را 18 درصد اعلام کرده و در عین حال، گفته سالانه بین 700 تا 800 هزار دانشآموخته و فارغالتحصیل دانشگاهی متقاضی شغل هستند و حدود 200 هزار نفر غیر از فارغالتحصیلان نیز به جمعیت بیکار کشور افزوده میشود. براساس گزارش مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری فصل تابستان امسال 12.7 درصد است.
به گزارش افکارنیوز، علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز در مردادماه امسال در همایش ملی و بینالمللی اشتغال و مهارتآموزی گفته است: در حال حاضر بیش از چهار میلیون دانشجو آماده ورود به بازار کار داریم و میزان نسبت فارغالتحصیلان در استانها با رستههای مورد نیاز آنها ۲۰ درصد است. وی عنوان کرده است: اگر بتوانیم سالانه بیش از ۸۰۰ هزار شغل ایجاد کنیم، به تکرقمی شدن بیکاری دست پیدا میکنیم؛ هر چند درصدی از بیکاری را همچنان خواهیم داشت.
این تصویر کلی از متقاضیان جدیدالورود به بازار کار کشور است؛ این در شرایطی که در کشور با انباشت نیروی بیکار مواجه هستیم و همین موضوع، بحران بیکاری را جدی کرده است.
در این شرایط، در حالی که بازار کار کشور با موج تقاضاهای شغلی فارغالتحصیلان دانشگاهی مواجه است و وضعیت بیکاری روز به روز رو به وخامت است، مشاهده میکنیم که هیچ فرماندهی در اشتغال وجود ندارد.
در بازار کار برخی بهعلت داشتن تخصصها و مهارتهای ویژه یا گاهی شانس، پارتی و آشنابازی و مواردی از این دست فورا جذب بازار کار میشوند، ولی با شرایط فعلی برخی فارغالتحصیلان آمادگی ورود به بازار کار با شرایط پارتی و آشنابازی و... را ندارند و بهدلیل بالا بودن میزان تقاضاهای کار، بیکاری آنها طولانیمدت میشود.
متاسفانه ضعف عملکرد دولتها، کوچک شمردن مساله و بحرانی شدن آن، تلاش برای ارائه طرحهای کوتاهمدت و ضربتی اشتغالزایی، تزریق منابع بانکی به برخی طرحها بهامید ایجاد اشتغال، بعضا آمارسازی و ارائه عملکردهای غیرواقعی و باقی ماندن مسایل ریشهای و تاریخی دلایل بیکاری جوانان؛ نهتنها معضل بیکاری حل نشده، بلکه با سر کار آمدن هر دولت، این مساله جلوههای جدید و زوایای تازهای را از خود نشان میدهد.
در حال حاضر مسافرکشی با خودرو شخصی و موتور و رانندگی در آژانسهای تاکسی تلفنی، مشاغل آزاد و دلالی، تاسیس بقالی و سوپرمارکت، رجوع به شغل پدری و موارد دیگری از همین دست، در دسترسترین گزینههای موجود برای فارغالتحصیلان بیکار دانشگاه است.
چنین افرادی از یکسو غصه بهترین سالهای جوانی خود را میخورند که صرف تحصیل در دانشگاه شده است و از سوی دیگر، باید هجوم طعنه و نیش و کنایه اطرافیان را تاب بیاورند. به این مشکلات بیفزایید سخنان ناامیدکنندهای که از طرق مختلف به سوی چنین افرادی سرازیر میشود.
حل معضلات موجود در این روند شاید نیازمند تغییرات بنیادین باشد که البته کار آسانی هم نیست، اما ضروری و غیرقابل اجتناب است. باید سد میان آموزش عالی و بازار کار شکسته شود تا فعالیت این دو بتواند مکمل یکدیگر باشد.
در صورتی که اشتباههای جاری در این زمینه همچنان ادامه یابد، روزبهروز بر تعداد فارغالتحصیلان بیکار افزوده خواهد شد و روزی خواهد رسید که انگیزه ورود جوانان مستعد کشور به دانشگاه، به شدت افول خواهد کرد و طبیعتا مشکلات فعلی پیچیدهتر خواهد شد.
طاهره رضوی