مقامات دولتی می گویند جوانان به ویژه قشر تحصیل کرده دانشگاهی هر کاری را شغل نمی دانند و بیش از ۹۰ درصد آنها به فکر پشت میزنشینی هستند. بسیاری می خواهند جایی باشد که بتوانند مدیر شوند و یا دستکم به عنوان نیروی اداری و کارمندی مشغول به فعالیت شوند.
در عین حال، برخی کارشناسان عقیده دارند اینگونه هم نیست و هرچند تفکر بخشی از جوانان درباره اشتغال کارهای غیرفیزیکی است، ولی همه آنها به پشت میزنشینی نمی اندیشند و برخی آنقدر طعم بیکاری را چشیده اند که حاضر هستند هر شغلی را بپذیرند.
اما واقعیت این است که نمی توان به مسئله گرایش جامعه به پشت میزنشینی به صورت تک بُعدی نگاه کرد و مانند مقامات دولتی که سعی می کنند دلیل اصلی بیکاری بسیاری از جوانان را وجود این طرز فکر جلوه دهند، درباره بیکاری جوانان تحصیل کرده دانشگاهی سخن گفت.
شهرنشینی، کمبود موقعیت های شغلی در روستاها، در دسترس نبودن زمینه های شغلی در روستاها و حتی شهرهای کوچک دور از مرکز، ایجاد صنایع بزرگ و شغل ساز در کلانشهرهایی مانند تهران، فراهم نبودن زمینه شکوفا شدن دانش آکادمیک جوانان در روستاها و شهرهای کوچک؛ تمایل به تغییر سبک زندگی و دلایلی از این دست باعث شده تا امروز اغلب جوانان تحصیل کرده دانشگاهی کشور راهی شهرهای بزرگ و به ویژه پایتخت شوند.
جوانان شهری به دنبال اشتغال خدماتی
همچنین از بین رفتن زمینه های اشتغال کشاورزی در شهرهای بزرگ کشور و بسیاری از مناطق دیگر نیز باعث شده تا گرایش به اشتغال در حوزه کشاورزی به حداقل ممکن برسد به نحوی که طبق اعلام مرکز آمار ایران، در سال گذشته تنها ۴.۵ درصد جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله کشور که ساکن شهرها بوده اند در بخش کشاورزی فعالیت داشتند و ۶۱.۴ درصد اشتغال در شهرها برای جوانان زیر ۳۰ سال تنها در بخش خدمات تعریف شده است.
بنابراین وقتی تعابیر جامعه نسبت به اشتغال و فرهنگ کار در ایران تغییر یافته و از نظر بسیاری اسم شغل از ماهیت آن مهم تر است، این می شود که حتی اگر در بیش از ۱۰۰۰ شهر مختلف کشور زمینه های اشتغال در بخش کشاورزی نیز فراهم باشد، تنها ۴.۹ درصد جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله و ۱.۹ درصد زنان در این گروه سنی، به اشتغال در بخش کشاورزی بپردازند.
این وضعیت در مورد گروه سنی ۱۵ تا ۲۹ ساله و ۳۰ سال نیز که مهم ترین گروه جوینده شغل در کشور محسوب می شوند هم دیده می شود به نحوی که تنها ۳ درصد مردان و زنان تا ۲۹ ساله کشور در بخش کشاورزی اشتغال دارند. اهمیت این مسئله آنجایی است که بدانیم ممکن است جوانان جویای شغل کشور حتی ترجیح دهند بیکار بمانند اما در بخش کشاورزی فعالیتی نداشته باشند.
با وجود اینکه اشتغال برخی جوانان کارآفرین و صاحب ایده در بخش کشاورزی و زیر مجموعه های آن، نتایج چشمگیری را به همراه داشته اما حتی در گروه ۳۰ ساله های ساکن شهرها نیز بیشتر از ۴.۸ درصد جوانان حاضر به اشتغال در بخش کشاورزی نیستند که اگر این گروه از شاغلان کشاورزی را نیز در بخش های اداری و مراکز دولتی وزارت کشاورزی بدانیم، آنگاه اوضاع اشتغال کشاورزی در شهرها وخیم تر هم خواهد شد و می توان گفت اقتصاد ایران در حال حاضر برای شهرها تنها از طریق خدمات و صنعت اشتغال زایی دارد و کشاورزی کاملا حذف شده است.
حذف اشتغال کشاورزی در بسیاری از شهرها
شاید در کلانشهری مانند تهران زمینه کمتری برای اشتغال کشاورزی جوانان وجود داشته باشد، اما این وضعیت در سایر شهرهای ایران و به ویژه مناطقی که دارای زمین های فراوان و حاصلخیز برای کشاورزی هستند تفاوت دارد و دولت می تواند از طریق برنامه ریزی و تغییر ذائقه جویندگان شغل، قدرت اشتغال زایی بخش کشاورزی را در راستای کاهش نرخ بیکاری، بالا ببرد.
با این وجود، کارشناسان می گویند صدور مجوزهای فراوان واردات انواع میوه لوکس، برنج، حتی دام و طیور از خارج کشور در طول سال های اخیر باعث کاهش انگیزه فعالیت کشاورزی در ایران شده تا جایی که کشور در تولید و ایجاد زمینه های جدید برای توسعه برخی تولیدات استراتژیک مانند گندم، نه تنها پیشرفتی نداشته بلکه تضعیف هم شده و به همین دلیل کارشناسان عقیده دارند این سیاست افزایش نیاز ایران به کشورهای سلطه گر و غربی است که حتی در بخش تامین غذا هم دنبال می شود.
سوال این است که چرا با وجود ظرفیت ها و زمینه های مناسب توسعه اشتغال کشاورزی در بسیاری از نقاط کشور حتی در مناطق دارای ذخایر آبی پایین و نیمه خشک، سیاستی از سوی دولت ها برای توسعه فعالیت کشاورزی مدرن و با تکنولوژی روز دنبال نمی شود؟ برخی کشورها از این طریق توانسته اند علاوه بر تامین امنیت غذایی برای خود، زمینه های اشتغال فراوانی را هم برای جویندگان شغل فراهم کنند.
اینکه بخش قابل توجهی از جوانان و جویندگان شغل کشور امروز تنها به پشت میزنشینی و مشاغل لوکس با اسامی با پرستیژ فکر می کنند، آیا ضعفی است که باید دلیل آن را در سیستم آموزشی کشور دنبال کرد؟ چگونه بسیاری ترجیح می دهند بیکار بمانند، اما حتی اگر زمینه ای هم برای اشتغال در بخش کشاورزی باشد آن را نپذیرند؟ چه فکری باعث شده تا کشاورزی از نظر همه مساوی با کار فیزیکی و سختی کشیدن در زمین های کشاورزی و مانند آن باشد و کسی به فکر پیاده کردن ایده ای نو در کشاورزی، تولید محصول از طریق تکنلوژی و متدهای روز دنیا و مانند آن نباشد و دولت ها نیز تنها نظاره گر باشند؟
دولتها هم شغل کشاورزی را دوست ندارند!
همچنین اینکه دولت ها می گویند اشتغال باید ایجاد شود کافی نیست و نمی توان اشتغال جدید را از طریق مصوبات شورای عالی اشتغال، سخنرانی های اعضای دولت و بیان آرزوها و آمال سیاست گذاران و حتی هشدارهای نمایندگان مجلس ایجاد کرد؛ بلکه اشتغال تنها از طریق فعال شدن ظرفیت های موجود کشور اتفاق می افتد و قطعا ایران کشوری است که می تواند اشتغال بیش از ۴ میلیون نفر فعلی را در بخش کشاورزی داشته باشد.
اشتغال زایی به تنهایی از طریق دریافت پول و صدور مدارک دانشگاهی محقق نمی شود چون وقتی اینگونه است همه می خواهند پشت میزنشین باشند، بلکه دولت ها و سیاست گذاران صاحب ایده و خلاق را هم می طلبد. کدام دولت و یا مجلسی در طول دهه های اخیر به این مسائل فکر کرده است؟ آیا دولتی بوده که بنشیند درباره چگونگی فعال سازی ظرفیت های بلااستفاده اشتغال زایی در کشور فکر و برای آن طرح عملیاتی بدهد؟
کدام نمایندگانی از مجلس آمده اند در زمینه ایجاد انگیزه برای جوانان جهت اشتغال در بخش کشاورزی طرح و ایده نو داده اند؟ آیا تاکنون هیچ یک از مقام های سیاست گذار در دولت و مجلس مطالعه ای انجام داده اند که به عنوان نمونه فلان مقدار طرح قابل انجام و ایده اشتغال زایی و کارآفرینی شناخته شده در دنیا در بخش کشاورزی ایران معرفی شود که هر طرح هم بتواند به فلان شکل مورد حمایت قرار گیرد و از منابع ارزان بانک ها استفاده کند؟
با وجود اینکه اشتغال کشاورزی در شهرها و حتی مناطقی که دارای زمین جهت کشاورزی بسیار پایین است، در مناطق روستایی ۴۶.۶ درصد جوانان ۱۰ ساله و بیشتر دارای اشتغال کشاورزی هستند. این میزان درباره ۱۵ ساله ها و بیشتر ۴۴.۷ درصد است. نکته حائز اهمیت اینکه ۵۵.۱ درصد زنان ۱۰ ساله و بیشتر روستایی دارای اشتغال کشاورزی هستند در حالی که سهم مردان این گروه سنی ۴۴.۸ درصد است.
۳۴.۸ درصد ۲۵ تا ۲۹ ساله های ساکن در روستاها شغل کشاورزی دارند و این میزان برای جوانان ۳۰ ساله ۴۹.۴ درصد است. اختلاف اشتغال زنان و مردان ۳۰ ساله روستایی در بخش کشاورزی بالا بوده به نحوی که ۴۷ درصد مردان و ۶۰.۷ درصد زنان در روستاها دارای اشتغال کشاورزی هستند.
بیکاری بالا در رشتههای مهندسی کشاورزی
شاید برخی بگویند در شهرها زمینی برای کشاورزی وجود ندارد، اما این مسئله نمی تواند درباره همه شهرها درست باشد و در بسیاری از مناطق شهری و یا حاشیه بسیار نزدیک شهرها امکان فعالیت کشاورزی و راه اندازی اشتغال مدرن کشاورزی وجود دارد.
حمید حاج اسماعیلی با بیان اینکه از ابتدای انقلاب موضوع خودکفایی تولیدات کشاورزی مطرح شده بود گفت: در همین زمینه اصلاحات گسترده ای هم انجام شد که یکی از آن موارد تربیت نیروی انسانی تحصیل کرده مورد نیاز در این بخش بود.
این کارشناس بازار کار اظهارداشت: بنابراین جوانان زیادی در مهندسی کشاورزی و علوم زراعت و نباتات وارد شدند ولی بعدها در این رشته ها بیکاری بالایی ایجاد شد. در عین حال موضوع خودکفایی بعدها مورد انتقاد قرار گرفت و برخی گفتند هیچ کشوری نمی تواند در تمام محصولات کشاورزی خودکفا باشد.
حاج اسماعیلی با اشاره به اینکه از ظرفیت های موجود فعلی نیز استفاده مناسب نمی شود ادامه داد: در بخش آب و صادرات محصولات کشاورزی مشکلات بزرگی داریم و از آنسو واردات بی رویه تولیدات خارجی به محصولات داخلی آسیب های فراوانی زده است که همه این موارد در کاهش اشتغال بخش کشاورزی موثر است.
وی ادامه داد: دولت ها هم در زمینه خرید تضمینی محصولات کشاورزان کوتاهی کردند و در بسیاری از مواقع از تولیدکنندگان داخلی حمایت های لازم به عمل نیامد. دولت آمریکا هر ساله گندم مازاد کشاورزان را خریداری و به دریا می ریزد تا از این طریق حمایت های لازم را از ادامه تولیدات داخلی داشته باشد.
به گفته وی، ترویج شهرنشینی توسط دولت ها به اشتغال در بخش کشاورزی هم لطمه زده و قطعا امروز با شرایط فعلی نیز کشور ظرفیت بسیار بالاتری از اشتغال فعلی دارد و برآوردها نشان می دهد کشور ظرفیت زندگی و تولید غذا برای ۳۰۰ میلیون نفر را هم دارا است.