وبسایت «اویل پرایس» در مطلبی نوشت: عربستان سعودی با علم به اینکه ایران با دلایل موجه خود در نشست دوحه شرکت نخواهد کرد، در این نشست شرکت کرد اما یک تنه باعث شکست آن شد. حتی روسیه و سایر کشورهای اوپکی نیز پیش از برگزاری نشست دوحه با بیان اینکه میتوان ایران را کمی دیرتر از سایر اعضا با توافقنامه فریز نفتی همراه کرد، با غیبت ایران در این نشست موافقت کرده بودند. بنابراین، اگر همه چیز از جمله غیبت ایران در نشست دوحه از پیش مشخص شده بود، چرا عربستان امید سایر اعضای حاضر در این نشست را ناامید کرد؟
آیا تنها دلیل عربستان دشمنی با ایران بود؟ با بررسی بیشتر ماجرا میتوان دریافت که پای انگیزههای دیگری در میان بوده است.
بدیهی است که اقتصاد عربستان به شدت وابسته به درآمدهای نفتی است و این درآمدها اکنون در آستانه سقوط قرار گرفتهاند. عربستان حتی به تازگی برای کمک به اقتصاد متزلزل خود از چندین نهاد بینالمللی نیز تقاضای کمک مالی کرده است. اما اگر از اوضاع اقتصادی آنگولا، ونزوئلا، آذربایجان، نیجریه، عراق، روسیه و اکوادور و تقاضای وام آنها از بانک جهانی باخبر باشیم، متوجه میشویم که وضع عربستان هرگز به بدی کشورهای نفتی دیگر نیست.
در واقع، بیشتر کشورهای شرکتکننده در نشست دوحه با ورشکستگی مالی مواجه شدهاند و اگر اقدام عاجلی برای کاهش وابستگی خود به نفت انجام ندهند، فاجعه به یک قدمی آنها میرسد.
قطعا عربستان نیز از این فاجعه مصون نیست؛ اما در هر حال، میتواند برای سه تا چهار سال آینده بهای نفت را همچنان پایین نگه دارد و اگر به بودجه بیشتری نیاز داشته باشد، میتواند تولید روزانه خود را تا دو میلیون بشکه دیگر نیز افزایش دهد.
حال باید پرسید که چرا عربستان با نادیده گرفتن بحران مالی کشورهای شرکتکننده در نشست دوحه مانع از توافقی شد که میتوانست اوضاع نابسامان آنها را تا حدی سامان دهد؟ هرچند دلیل اصلی عقبگرد عربستان از موضع پیش از نشست خود را تنها باید در راهروهای مخفی دربار سعودی جستجو کرد؛ اما شاید دلیلی که در ادامه میآید همان دلیل یا دستکم یکی از دلایل اصلی عربستان برای به شکست کشاندن نشست دوحه باشد.
عربستان سعودی که دهها سال است خود را به عنوان رهبر نفتی جهان مطرح کرده و در تمامی تصمیمگیریهای نفتی از حق وتو برخوردار بوده است، از سال 2014 نبرد نفتی سنگینی را با تولیدکنندگان نفت شیل آمریکا آغاز کرده که در بیشتر مواقع نیز در آن شکست خورده است.
اما اکنون پس از نزدیک به دو سال، اولین نشانههای آسیبپذیری تولیدکنندگان نفت شیل پدیدار شده و تولید نفت آنها به زیر 9 میلیون بشکه در روز کاهش یافته است که این رقم طی 18 ماه گذشته بیسابقه است. چنانچه بهای هر بشکه نفت همچنان زیر 40 دلار باقی بماند، مطمئنا تعداد بیشتری از تولیدکنندگان نفت شیل آمریکا از گردونه رقابت خارج خواهند شد. اما در مقابل، اگر بهای نفت خام به بیش از 50 دلار در هر بشکه برسد، تولیدکنندگان نفت شیل دوباره به بازار باز خواهند گشت.
بنابراین، اگر عربستان در نشست دوحه با فریز نفتی موافقت میکرد، بهای هر بشکه نفت خام به بیش از 50 دلار میرسید و صنعت نفت شیل آمریکا را دوباره احیا میکرد. افزایش تولید نفت شیل نیز در نهایت مجددا باعث افزایش عرضه و کاهش بهای نفت خام میشد.
اگر چنین سناریویی به حقیقت میپیوست، شاید عربستان مجبور میشد قبای رهبری خود در حوزه نفت را نیز برای همیشه به دست تولیدکنندگان نفت شیل بدهد؛ اتفاق ناگواری که عربستان حتی حاضر به تصور کردن آن هم نیست.
رهبری عربستان در اوپک هماکنون نیز با بازگشت ایران به بازار نفت پس از لغو تحریمهای بینالمللی در معرض تهدید قرار گرفته است. از همین رو، عربستان با به شکست کشاندن نشست دوحه، ضمن مقابله نرم با تولیدکنندگان آمریکایی نفت شیل، قدرت خود را نیز یکبار دیگر به رخ کشورهای عضو اوپک کشید.