حالتی برعکس دژاوو وجود دارد که هزاران بار عجیب‌تر است! / «ژامِی وو» چیست؟

دانشمندان کشف کرده‌اند که دژاوو در واقع پنجره‌ای به عملکرد سیستم حافظه ما است و پدیده‌ای برعکس آن به نام ژامِی وو نیز وجود دارد!

 تحقیقات نشان داده است دژاوو زمانی به وجود می‌آید که بخشی از مغز که آشنایی را تشخیص می‌دهد با واقعیت همگام نمی‌شود. دژاوو سیگنالی است که به شما در مورد این پدیده عجیب و غریب هشدار می‌دهد و در واقع نوعی بررسی واقعیت برای سیستم حافظه است. با این حال تکرار می‌تواند کاری حتی عجیب‌تر و غیرعادی‌تر انجام دهد. نقطه مقابل دژاوو «ژامِیوو» است، وقتی چیزی که می‌دانید با آن آشنا هستید، به نوعی غیرواقعی یا بدیع به نظر می‌رسد. 

ژامِی وو ممکن است شامل نگاه کردن به یک چهره آشنا و ناگهان غیرعادی یا ناشناخته یافتن آن باشد. نوازندگان به طور لحظه‌ای این پدیده را تجربه می‌کنند و راه خود را برای نواختن یک قطعه بسیار آشنا گم می‌کنند. ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد که به یک مکان آشنا رفته‌اید و دچار سردرگمی شده‌اید یا آن را با دیدی جدیدی ببینید. این تجربه حتی نادرتر از دژاوو و شاید حتی غیرعادی‌تر و ناراحت کننده‌تر باشد. وقتی از مردم درباره تجربیات زندگی روزمره آنها با ژامِی وو پرسیده شد، آنها توضیح دادند: «در حین یک امتحان کلمه‌ای را به درستی می‌نویسم مانند «اشتها»، اما من بار‌ها و بار‌ها به این کلمه نگاه می‌کنم، زیرا به نظر ناآشنا و غریب می‌رسد. فکر کردم شاید آن را اشتباه نوشته باشم.»

در زندگی روزمره، ممکن است از این پدیده بترسید. برای مثال در حین رانندگی در بزرگراه ناگهان متوجه شوید با پدال‌ها و فرمان ناآشنا هستید. دانشمندان هنوز چیز زیادی در مورد ژامِیوو نمی‌دانند، اما حدس می‌زدند القای آن در آزمایشگاه بسیار آسان باشد. اگر فقط از کسی بخواهید چیزی را بار‌ها و بار‌ها تکرار کند، اغلب متوجه می‌شود که آن جمله یا کار برای آنها بی‌معنی و گیج کننده خواهد شد. این طرح اولیه آزمایشات دانشمندان بر روی ژامِی وو بود. در اولین آزمایش، ۹۴ دانشجوی کارشناسی وقت خود را به طور مکرر صرف نوشتن یک کلمه کردند. آنها این کار را با دوازده کلمه مختلف انجام دادند که شامل کلمات کاملاً عادی تا کلماتی کمی ناآشنا و غیرمعمول‌تر می‌شد.

دانشمندان از شرکت‌کنندگان خواستند به سرعت کلمات را بنویسند، اما به آنها گفته شد اجازه توقف دارند و چند دلیل از جمله احساس عجیب‌وغریب بودن، بی‌حوصلگی یا درد دستشان به آنها ارائه شد. توقف به این دلیل که کلمات عجیب و غریب شده بودند، با حدود ۷۰ ٪ رایج‌ترین دلیل بود. این حالت معمولاً پس از حدود یک دقیقه و ۳۳ باز نوشتن کلمه‌ای آشنا و عادی رخ داد. دانشجویان تجربیات خود در حین این آزمایش را اینگونه توصیف می‌کردند: «هرچه بیشتر به کلمات نگاه می‌کردم، بیشتر معنای خود را از دست می‌دادند، به نظر می‌رسید کنترل دستم را از دست داده بودم و کلمه به نظر درست نمی‌رسید.»

تحقیقات بر این پدیده و نوشتن این پژوهش حدود ۱۵ سال طول کشید. البته این دانشمندان اولین کسانی نبودند که این پدیده را مورد بررسی قرار دادند. در سال ۱۹۰۷، مارگارت فلوی واشبرن، یکی از بنیانگذاران ناشناس روانشناسی، آزمایشی را با یکی از شاگردانش منتشر کرد که از دست دادن قدرت تداعی در کلماتی که به مدت سه دقیقه به آنها خیره شده بود را نشان می‌داد. کشف منحصر‌به‌فرد این پژوهش جدید ارتباط دادن دگرگونی‌ها و از دست دادن معنا در تکرار با ژامِی وو بود. ژامِی وو یک سیگنال برای مغز است که چیزی بیش از حد خودکار، خیلی روان و خیلی تکراری شده است. این پدیده کمک می‌کند تا مغز از پردازش فعلی خود خارج شود و بنابراین احساس غیرواقعی بودن در یک بررسی واقعیت را ایجاد می‌کند.

البته کاملاً منطقی است که این اتفاق بیفتد. سیستم‌های شناختی ما باید انعطاف‌پذیر بمانند و به ما این امکان را بدهند که به جای گم شدن در کار‌های تکراری برای مدت طولانی، توجه خود را به هر جایی که لازم است معطوف کنیم. دانشمندان تازه در ابتدای درک ژامِی وو هستند. گزارش علمی اصلی این پدیده «اشباع» است؛ یعنی بارگذاری بیش از حد یک نمایش تا زمانی که بی‌معنی شود. ایده‌های مرتبط شامل «اثر دگرگونی کلامی» است که به موجب آن تکرار یک کلمه به طور مکرر باعث شنیده شدن یک کلمه دیگر شود. ژامِی وو همچنین ارتباط‌هایی با تحقیقات در مورد اختلال وسواس فکری دارد که به تأثیر خیره شدن اجباری به اشیاء می‌پردازد. پژوهش درباره ژامِی وو می‌تواند به درک بهتر و درمان اختلال وسواس فکری کمک کند.