متخصصان ویرانی در قامت کارشناسان توسعه!

شما طی دو سه دهه گذشته، فقط یک مورد را نشان دهید، آتشِ فتنه و آشوبی در این کشور به پا شده باشد و برخی از این اصلاح‌طلبان تندرو در بروز آن نقشی نداشته باشند. یک مورد -فقط یک مورد- نشان دهید که پس از خاموش شدن آتشی که خود روشن کرده‌اند، و پس از قرار گرفتنشان در موضع ضعف، دم از «لزوم گفت‌و‌گوی ملی» و «صلح و آشتی» و «ضرورت ندمیدن بر آتش آشوب و خشونت» نزده باشند! فهم روش و منش این جریان[که تغییر خاصی هم در این مدت نکرده] اصلا کار سختی نیست و کار یک نگاهِ ولو سطحی است. و این روش و منش، نه فقط در آشوب‌های اجتماعی و امنیتی که، در انواع و اقسام آشوب‌های سیاسی و اقتصادی و حتی بین‌المللی این طیف کاملا مشهود است. مگر پس از 8 سال حاکمیت این طیف، حوزه اقتصاد، فضای مجازی، فرهنگ و... را به دولت سیزدهم به شکل «زمین سوخته» و «فاجعه» تحویل ندادند؟! نمی‌شود اقتصاد یک کشور را به ویرانه تبدیل کرد و یک سال و نیم بعد، در قامت یک کارشناس «اقتصاد و توسعه» ظاهر شد و از «نقش معضلات اقتصادی در بروز آشوب‌ها» نوشت! و همزمان انگشت اتهام را به سمت دولتی گرفت که یک سال و نیم است در حال پرداخت ماهانه چند هزار میلیارد تومان از بدهی‌های آنهاست!

عملکرد این جریان در آن 8 سال آیا جز «خسارت محض» بود؟ مگر مردم فراموش می‌کنند کرونا را با روزی 700 الی 800 قربانی، تحویل دولت بعد دادند؟! حالا واقعا انتظار دارند مردم نگرانی این طیف برای فوت یک دختر را باور کنند؟! قرار اگر بر «پاسخگو بودن» و «محاکمه» باشد، عوامل 800 فوتی در روز آیا به عامل یک فوتی اولویت ندارد؟! مگر نمی‌گفتند وارد کردن واکسن کرونا بدون پذیرش اف‌ای‌تی‌اف و برجام ممکن نیست؟! حالا که بدون این دو، واکسن‌ها وارد شد و جلوی فوت روزی 800 زن و مرد و کودک گرفته شد، نمی‌توانیم بپرسیم «نکند کوتاهی‌ها در وارد کردن واکسن عمدی بوده؟!» وضعیت مسکن، خودرو، دلار و بورس و... را می‌شود فراموش کرد؟!

حالا سری به سرمقاله‌هایشان در روزنامه‌های زنجیره‌ای می‌زنیم. همان ویران‌کنندگان مسکن و معیشت مردم، در کِسوت استاد دانشگاه و تئورسین! مشغول تئوری بافی درباره «شیوه توسعه پایدار» هستند! همان جریانی که «تروریست مسلح» و «قاتل مردم» را «منتقد» و شعار‌های رکیک و فحاشی‌هایشان را «خواسته‌های مدنی» جا می‌زدند، برای نجات جان آنها، دم از «پرهیز از خشونت» می‌زنند! قطعا بخشی از افرادی که کف خیابان‌ها بودند، جوانان معترضی هستند که، طی همان 8 سال امیدشان تبدیل به ناامیدی شد و در فضای یله و رهایی که این طیف سیاسی به ایجاد و حفظش افتخار می‌کند، امیدشان را نسبت به آینده از دست داده‌اند و قطعا عده‌ای از آنها نیز «جوانان هیجان‌زده»‌ای هستند که بنابر دلایل متعدد، از سوی همین جریان و همکاران آن طرف آبشان، تحریک و تهییج شده بودند. اما کسانی که پلیس آتش زدند و چادر از سر نوامیس مردم کشیدند چطور؟ افرادی که آن طلبه را دزدیدند و زیر شکنجه جانش را گرفتند هم «معترضانی هستند که باید حرفشان را شنید؟!»

چرا شعار «حمایت از مردم» این طیف همیشه بوی «حمایت از قاتلان مردم، داعش، تجزیه‌طلب‌ها، همجنس‌گرایان، آزارگران جنسی، سلطنت‌طلبان، منافقان، اسرائیل، آمریکا و...می‌دهد؟» چرا شعار «آزادی بیان» و «گردش آزاد اطلاعات آنها» همواره بوی «فضای رسانه یله و رها» و «براندازی»، «فساد» و «هنجارشکنی» می‌دهد؟ و در نهایت، سؤال کلیدی این یادداشت: چرا شعار «نفی خشونت»شان بوی «فرار از محاکمه و پاسخگویی» می‌دهد؟

نمی‌شود آتش فتنه و ماشین کشتار را به کمک رسانه‌های سعودی اینترنشنال و بی‌بی‌سی فارسی و... روشن کرد و داعش را به جان و مال مردم ‌انداخت، و در همان لحظه دم از «نفی خشونت» و «نه به خشونت» زد. نمی‌شود پاس تحریم به آمریکا و اروپا داد و درباره «لزوم مذاکره برای رفع تحریم‌ها» قلم فرسایی کرد؟ پرهیز از خشونت در برابر چه کسانی؟ داعش؟ اراذل اجاره‌ای که طلبه بیگناه را شکنجه کرده و بیرحمانه کشتند؟ یا در برابر وحوشی که آن جوان بیگناه را با سنگ به شهادت رساندند؟ یا شاید درباره آن داعش‌صفتانی که پلیس آتش زدند و آن یکی را گلو بریدند؟! راستی در کجای دنیا در برخورد با قاتلان و دواعش، نسخه «پرهیز از خشونت» و «مذاکره» می‌پیچند؟!

اما اتفاقاتی که طی روزهای اخیر در کشور عزیزمان افتاد، به قول رهبر انقلاب، کُنش نبود «واکنش» و «یک کار انفعالی بود.» واکنش به حرکت‌های بزرگی بود که طی یک سال و نیم گذشته انجام شد: «کاری که حالا دشمن دارد در این زمینه انجام می‌دهد، یک کار انفعالی و واکنشی و عکس‌العملی است؛ ملّت ایران در فاصلۀ کوتاه، چند حرکت بزرگ انجام داده، که این حرکت‌های بزرگ، نقطۀ مقابل سیاست‌های استکبار جهانی است. برای اینکه بتوانند خلأهایی را که برای آنها به وجود آمده پر کنند، این کارها را برنامه‌ریزی کردند. آن چند حرکتی که گفتیم ملّت ایران انجام دادند، اوّلی‌اش، آن حرکت عظیم مردم به‌خصوص جوان‌ها بود در قضیّۀ کرونا؛ دفن جنازه‌ها، تولید واکسن، تولید ماسک، تأمین انواع و اقسام نیازها، و بعد کمک مؤمنانه به مردمی که نیازمند شده بودند. پدیدۀ بی‌نظیرِ سرود حماسی سلام فرمانده هم بود که از مرزها فراتر رفت. آخری‌اش اربعین بود. اینها دو چیز را نشان ‌داد: یکی اینکه ملّت ایران، بانشاط و زنده و سرحال است، دوّم اینکه ملّت ایران، متدیّن و به ارزش‌های دینی پایبند است.» (در دیدار اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، بیستم مهر 1401)

مخاطب پاراگراف‌های پایانی این یادداشت مسئولین محترم در دولت، قوه قضائیه، صدا و سیما و... صد البته کارشناسان دلسوز هستند. تحولات این چند هفته، بی‌تردید زمینه‌هایی برای بروز داشته و طیفی که در بالا به آنها اشاره شد، با ایجاد یا بعضا سوءاستفاده از همین زمینه‌هاست که فرصت «شعبده‌بازی» می‌یابند. رها کردن فضای مجازی و رسانه‌های دشمن به حال خود، یکی از با اهمیت‌ترین این زمینه‌هاست که فرصت را برای بروز چنین ناهنجاری‌هایی مهیا کرده است. فقط یک ساعت پای رسانه وهابیون سعودی بنشینید تا تاثیر مخرب دروغ‌های شاخداری که پی‌در‌پی منتشر می‌کند را ببینید. این رسانه‌ها ثابت کردند برایش «رسوایی» و «کار حرفه‌ای» پشیزی اهمیت ندارد. «حس نا امیدی»، «تنفر»، «افتخار نکردن به ملیت»، «گشتن خوشبختی بیرون از مرزها» و... تنها گوشه‌ای از اهداف پیام‌هایی است که این رسانه با بودجه 250 میلیون دلاری وارد فکر و ذهن این نوجوانان و جوانان معصوم می‌کند. یک بررسی ساده به شما اثبات خواهد کرد که، در هیچ کجای دنیا اجازه فعالیت چنین رسانه‌هایی را علیه مردم نمی‌دهند چرا که اینها اصولا رسانه نیستند؛ «داعش‌هایی» هستند در پوشش «رسانه».

متخصصان ویرانی در قامت کارشناسان توسعه!

درباره آن طیف بد سابقه سیاسی نیز لحظه‌ای تردید نکنید اگر تعداد اغتشاشگران قابل توجه بود و آشوب‌ها با بی‌اعتنایی مردم به آنها، فروکش نکرده بود، امروز به‌جای «نفی خشونت» با ادبیاتی که بوی «بله به خشونت» می‌داد وارد معرکه شده و برای تحمیل خواسته‌های غیرشرعی و غیرعقلی خود وارد عمل می‌شدند. برای اثبات این ادعا کافی است مواضع روزهای آغازین اغتشاشات را با مواضع این روزهایشان مقایسه کند!

و کلام آخر این که «این هنر و معجزه جمهوری اسلامی ایران است که داعش، اپوزیسیون داخلی و خارجی، انواع و اقسام تجزیه‌طلبان کُرد، تُرک، بلوچ، عرب، آمریکا، انگلیس خبیث، رژیم کودک‌کش اسرائیل و برخی از این مدعیان اصلاحات که بعضا به لحاظ ایدئولوژی و تفکر، اصلا نمی‌توانند کنار هم قرار بگیرند را کنار هم قرار داد!

جعفر بلوری