مجبور کردن کودکان به شجاع بودن چه آسیب‌هایی دارد؟

مرجان کربلایی روانشناس و درمانگر کودک و نوجوان درباره آسیب‌های مجبور کردن کودکان به شجاع بودن، اظهار کرد: ما همه در طول زندگی، ترس را به عنوان یک هیجان طبیعی تجربه می‌کنیم. شکی نیست که ترس با علائم گوناگون خود هیجان مفیدی برای حفظ و نگهداری خود، از آزار و اذیت است، زیرا فرد را از دست زدن به اعمال خطرآفرین باز می‌دارد.

وی افزود: همچنین او را برای تعدیل رفتار اجتماعی در آینده آماده می‌کند. بدین معنا که فرد به علت ترس از فقر در آینده به کار و کوشش می‌پردازد یا به سبب ترس از مجازات قانون، رفتار خود را کنترل و مدیریت می‌کند. گاهی ترس یکی از پایه‌های مهم یادگیری به شمار می‌رود. با اینکه ترس مورد پسند هیچ کس نیست، ولی در بعضی مواقع مفید هم واقع می‌شود.

این روانشناس با اشاره به اینکه برخی از کودکان هیچگاه معنای ترس را درک نمی‌کنند، اما بسیاری از آن‌ها با مجموعه‌ای از تجارب ترسناک در طول زندگی شان روبرو می‌شوند، گفت: آن‌ها از افراد غریبه، تاریکی، حیوانات، طوفان، توالت و یا هر چیز جدید یا متفاوتی می‌ترسند. این گونه ترس‌ها در برخی سنین یا دوره‌هایی خاص تشدید می‌شوند. برای مثال ترس از صدا‌های بلند در دو سالگی به اوج می‌رسد.

کربلایی با بیان اینکه با افزایش تجارب کودک در محیط زندگی، برخی ترس‌ها از میان می‌روند؛ اما انواع دیگری از ترس، جای مواد قبل را میگیرد، ادامه داد: بعضی از کودکان ۳ تا ۴ ساله، ممکن است، به ویژه از صدا‌های بلند و یا تاریکی بترسند؛ اما کودکان ۵ ساله با تجربه‌تر هستند، ولی ممکن است هنوز از تاریکی و یا آسیب‌های احتمالی وحشت داشته باشند. در این سن، ممکن است هنوز ترس از جدایی از پدر و مادر در ذهن کودک وجود داشته باشد.

وی تصریح کرد: وقتی کودک به ۸ یا ۹ سالگی می‌رسد، به طور کلی ترس هایش کاهش می‌یابد، اما نارسایی‌های شخصیتی و مسخره شدن از سوی دیگران، از نگرانی‌های عمده او به شمار می‌رود. در ۱۰ سالگی با افزایش اعتماد به نفس، از این قبیل نگرانی‌ها کاسته می‌شود. ما با بسیاری از والدین مواجه می‌شویم که برای کاهش ترس‌های کودک، او را مجبور می‌کنند که شجاع باشد و نترسد، (آدم که از گربه نباید بترسه، مگه اینم ترس داره آخه؟ تو دیگه بزرگ شدی زشته، پسر که گریه نمیکنه، نگاه کن اون بچه گریه نمیکنه، تو آخه چرا گریه می‌کنی؟ داداش آرمان رو نگاه کن اصلا نمی‌ترسه، تو هم از اون یاد بگیر. مریم زشته، چرا جیغ میزنی؟ هرجا میریم آبروی منو میبری).

این روانشناس افزود:والدین از عواقب حرف‌ها و رفتار‌های خود بی اطلاع هستند و شاید نمی‌دانند که این دست از حرف‌ها چقدر بر کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس کودک و همچنین افزوده شدن ترس‌های او موثر هستند، همان طور که نادیده گرفتن ترس‌های کودک اصلا منطقی نیست، مجبور کردن کودک به شجاع بودن هم منطقی نیست و تبعات و آسیب‌های خاص خود را در پی دارد.

کربلایی اضافه کرد: اما به یاد داشته باشید هیچ گاه واکنش بیش از حد به آن‌ها نشان ندهید؛ و به یاد داشته باشید که یک پاسخ منطقی به کودک می‌تواند جلوی پیشرفت ترس او را بگیرد. مسخره کردن، عصبانی شدن و انتقاد بی موقع اضطراب و یا ترس کودک را افزایش میدهد. جملاتی نظیر:چه بچه ترسویی! تاثیرات منفی در بر دارد. زیرا در بسیاری از موارد واکنش کودک به این برخوردها، مخفی کردن ترس است، نه فراموشی آن. هرچه با عصبانیت بیشتری بگویید که فرزندتان مثلاً: از رفتن به طبقه بالا می‌ترسد، ترس در وجود او بیشتر خواهد شد.

وی با اشاره به اینکه توجه و همدردی بیش از حد نیز نادرست است، افزود: در آغوش گرفتن و نوازش کودک در پی بروز ترس، این احساس را در او افزایش می‌دهد، که یک خطر واقعی وجود داشته است. جلوگیری و از بین بردن ترس به طور کلی، غیرممکن است. بعضی از انواع ترس ها با رشد و گسترش تجارب کودک، خود به خود از میان می‌روند و بعضی ترس‌ها نیز با از بین رفتن محرک از بین می‌روند. اگر چه همین محرک، ممکن است آثاری در کودک بگذارد که در تمام عمر او را ناراحت کند.

این روانشناس گفت: برای غلبه بر ترس کودکان این که آن‌ها را از اوضاع و حالاتی که موجب ترس می‌شوند دور کنیم، بدون شک خوب نیست زیرا اولاً دور کردن کودک از این اوضاع غیرممکن است، ثانیاً زندگی پر از این احوال و اوضاع است. از این رو، بهتر است کودک را به برخورد با اوضاع ترسناک عادت دهند. گاهی می‌توان ترس کودک را در یک چیز با روش «شرطی کردن» به تدریج از بین برد.

کربلایی ادامه داد: همچنین، هرگز نباید ترس کودکان را حقیر شمرد که این عمل خود به نتایج وخیمی منجر می‌شود. زیرا اگر کودک ترس خود را اظهار نکند به ذهن ناخودآگاه او می‌رود و در تمام زندگی مزاحم او می‌شود. باید اعتماد به نفس را در او ایجاد کنیم و همواره به او تلقین کنیم که می‌تواند شخصاً کار‌هایی را انجام دهد و از ترغیب و تشویق او به برخورد با مشکلات غفلت نکنیم. به علاوه، باید بکوشیم که موانع میان ما و کودک از بین برود و بدون هیچ فاصله‌ای و به تدریج با کودک ارتباط برقرار کنیم، تا عملاً صداقت، محبت، و توجه ما را نسبت به خودش احساس کند و به ما اعتماد داشته باشد.

وی اضافه کرد: مطالعات روان‌شناسی ثابت کرده‌اند که قانع ساختن کودک به نترسیدن و نبودن محرک برای آن مفید نیست بلکه بهتر است اصل اطمینان میان کودک و بزرگسالان (والدین) برقرار شود.

این روانشناس خاطرنشان کرد: گاهی والدین ممکن است برای از بین بردن ترس کودک بگویند این است نگاه کن ما نمی‌ترسیم. لکن موفقیت این روش نیز محدود است زیرا کودک به علت کوچکی بدن و کمی سن و نیرویش نمی‌تواند با پدر یا مادر خود که از او بزرگتر و قوی‌ترند برابری کند، ولی اگر این عمل از طریق همسالانش انجام گیرد مفیدتر خواهد بود. چنانکه مثل وقتی کودک از خوردن دارویی می‌ترسد همین که کودک دیگر را در خوردن آن می‌بیند ترسش برطرف می‌شود.